Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
chain pipe wrench
اچارزنجیرهای
Other Matches
pipe wrench
لوله گیر
pipe wrench
اچار لوله بازکن
pipe wrench
اچار لوله
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain pipe
لوله زنجیر
wrench
عمل تندو وحشیانه
wrench
اچار پیچکشی
wrench
نقشه فریبنده
wrench
اچار فرانسه
wrench
پیچ خوردن
wrench
پیچ دادن
wrench
چرخش
wrench
تند
wrench
اچار
wrench
اچارفرانسه
torquo wrench
اچار ترک
chuck wrench
اچار سه نظام
mole wrench
آچارگوشتی
wheel wrench
آچار چرخ خودرو
adjustable wrench
آچار فرانسه
plumbing wrench
آچارسربکاری
strap wrench
آچارتسمهدار
torque wrench
اچار ترک
arbor wrench
اچار مرغک فرز
monkey wrench
اچارفرانسه بزرگ
monkey wrench
اچار لوله
box wrench
اچار بوکس
box wrench
اچار بکس
pin wrench
اچار سرسنجاقی
monkey wrench
کولیس
automotive wrench
اچار اتومبیل
grip wrench
اچار لوله
four way rim wrench
اچار بکس
four way rim wrench
اچار صلیبی
box wrench
اچار رینگی
adjustable nut wrench
آچار فرانسه
cross bar wrench
آچار چرخ خودرو
double head wrench
اچار دوسر
throw a monkey wrench into
<idiom>
آرام آرام متوقف کردن چیزی
double end wrench
اچار تخت دوسر
valve seat wrench
دریچهآچارپایه
double end wrench
اچار دو سر
fire hydrant wrench
آچارمخصوصشیرآتشنشانی
bull dog wrench
اچار مخصوص لوله گاز
brace rim wrench
اچار محکم کننده دوره
sparking plug wrench
اچار شمع اتومبیل
open end wrench
اچار تخت دو سر
double ended box wrench
اچار رینگی دوسر
[spider-type]
lug wrench
[American E]
آچار چرخ خودرو
chain
سلسله کوه
chain
زنجیر مساحی
chain saw
اره برقی
chain saw
اره زنجیری
chain
زنجیر
chain
شبکه زنجیری
chain
زنجیره
chain
زنجیر
chain
سلسله
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
سری
chain
رشته
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
: زنجیرکردن
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
دارد.
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
از کلمه قبلی
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
link chain
زنجیر رابط
chain work
کار زنجیرهای
lost chain
زنجیره گم شده
link chain
زنجیر اتصال
load chain
زنجیر بار
chain survey
نقشه برداری زنجیری
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
grab chain
زنجیر قلاب دار
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
curb chain
زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
crane chain
زنجیر جرثقیل
closed chain
زنجیر حلقهای
chain winding
سیم پیچ زنجیری
chain track
مسیر زنجیر
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daughter chain
زنجیر فرعی
daughter chain
زنجیر نوزاد
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
endless chain
زنجیر مدور
hoisting chain
زنجیر بالابر
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
elevating chain
زنجیر بالابر
drag chain
عایق
drag chain
زنجیرکشش
lost chain
زنجیره از دست رفته
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
chain sweep
مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
markov chain
زنجیر مارکوف
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain guide
محافظزنجیر
chain drive
زنجیرهکششی
chain brake
عایقزنجیر
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
safety chain
زنجیرهامنیت
mooring chain
زنجیرمهار
lifting chain
زنجیربالابر
drive chain
زنجیرهراندن
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain stitch
بافت زنجیری
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
skid chain
زنجیر چرخ
side chain
زنجیر جانبی
print chain
زنجیر چاپ
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
parent chain
زنجیر اصلی
parent chain
زنجیر مادر
measuring chain
زنجیر مساحی
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain letters
نامهی زنجیری
chain letter
نامهی زنجیری
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
tire chain
زنجیر یخ شکن
tire chain
زنجیر چرخ
surveyor's chain
زنچیر سنجش
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنجیر مساحی
markov chain
زنجیره مارکف
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
band chain
زنجیر مساحی
chain bridge
پل معلق
chain cable
زنجیر لنگر
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain case
جعبه محافظ زنجیر
chain case
جعبه زنجیر
chain clamp
گیره زنجیری
chain effects
اثرات زنجیری
chain field
فیلد اتصال
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain gang
هم زنجیر
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain grab
زنجیر گیر
chain guage
اشل زنجیری
chain hob
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain crew
متصدیان اندازه گیری
chain bridge
پل زنجیری
chain block
قرقره
block chain
زنجیردوچرخه
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
food chain
زنجیره غذایی
chain saws
اره برقی
chain saws
اره زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیرهای
chain reactions
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیرهای
chain reaction
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
chain banking
بانکداری زنجیری
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hook
هوک زنجیر
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain of command
سلسله مراتب
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain stopper
خفت زنجیری
chain of evacuation
سیستم اخراجات
chain printer
چاپگر زنجیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com