Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
chain stitch
بافت زنجیری
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
Other Matches
stitch
کوک
stitch
بخیه زدن
stitch
بخیه جراحی بخیه زدن
stitch
بخیه
rib stitch
بافتکشبافت
cross stitch
بخیه دوزی بچپ وراست
stitch selector
انتخابگردوخت
chevron stitch
دوختزیکزال
fishbone stitch
کوکاستخوانی
garter stitch
بافترو
herringbone stitch
کوکجناقی
moss stitch
بافتخزهای
stitch patterns
انواعبافت
stocking stitch
بافترو
cable stitch
بافتمارپیچ
bullion stitch
گرهفرانسویچندقلو
stitch weld
جوش بخیهای
tent stitch
کوک اریب
stitch welding
جوش زنجیرهای
slip stitch
بخیه نامریی
to put a stitch
بخیه کردن
to put a stitch
بخیه زدن
purl stitch
قلاب یا کوک چپ وراست
running stitch
کوک کوچک زیر و روی پارچه
basket stitch
بافتحصیری
French knot stitch
گرهفرانسوی
stitch pattern memory
حافظهبافتودوخت
stitch length regulator
منظمکنندهاندازهدوخت
stitch control buttons
دکمههایریزودرشتبافت
stitch width selector
انتخابگرعرضیدوخت
a stitch in time saves nine
<proverb>
علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد
reverse stitch button
دکمهوارونهکنندهدوخت
Oriental couching stitch
کوکهایمشبکی
Romanian couching stitch
کوکگرهایرومانی
long and short stitch
کوکه ای کوتاه بلند
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
سلسله
chain saw
اره زنجیری
chain saw
اره برقی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
زنجیر مساحی
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
سلسله کوه
chain
زنجیر
chain
سری
chain
رشته
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
: زنجیرکردن
chain
شبکه زنجیری
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
زنجیر
chain
زنجیره
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
دارد.
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
از کلمه قبلی
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
side chain
زنجیر جانبی
skid chain
زنجیر چرخ
hoisting chain
زنجیر بالابر
print chain
زنجیر چاپ
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
elevating chain
زنجیر بالابر
parent chain
زنجیر اصلی
parent chain
زنجیر مادر
grab chain
زنجیر قلاب دار
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
link chain
زنجیر رابط
link chain
زنجیر اتصال
load chain
زنجیر بار
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lost chain
زنجیره از دست رفته
lost chain
زنجیره گم شده
markov chain
زنجیر مارکوف
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
markov chain
زنجیره مارکف
measuring chain
زنجیر مساحی
endless chain
زنجیر مدور
surveyor's chain
زنجیر مساحی
chain drive
زنجیرهکششی
chain guide
محافظزنجیر
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
drive chain
زنجیرهراندن
lifting chain
زنجیربالابر
mooring chain
زنجیرمهار
safety chain
زنجیرهامنیت
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
chain brake
عایقزنجیر
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنچیر سنجش
tire chain
زنجیر چرخ
tire chain
زنجیر یخ شکن
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain letter
نامهی زنجیری
chain letters
نامهی زنجیری
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
chain of evacuation
سیستم اخراجات
chain gang
هم زنجیر
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain field
فیلد اتصال
chain effects
اثرات زنجیری
chain clamp
گیره زنجیری
chain case
جعبه زنجیر
chain case
جعبه محافظ زنجیر
chain cable
زنجیر لنگر
chain bridge
پل معلق
chain grab
زنجیر گیر
chain guage
اشل زنجیری
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain of command
سلسله مراتب
chain crew
متصدیان اندازه گیری
chain locker
چاله زنجیر
chain locker
انبار زنجیر
chain hook
هوک زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hob
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain bridge
پل زنجیری
chain block
قرقره
chain banking
بانکداری زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reaction
واکنش زنجیرهای
chain reaction
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions
واکنش زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیرهای
block chain
زنجیردوچرخه
band chain
زنجیر مساحی
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
food chain
زنجیره غذایی
chain saws
اره برقی
chain saws
اره زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain survey
نقشه برداری زنجیری
curb chain
زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
closed chain
زنجیر حلقهای
chain work
کار زنجیرهای
chain winding
سیم پیچ زنجیری
crane chain
زنجیر جرثقیل
chain track
مسیر زنجیر
chain sweep
مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
drag chain
عایق
drag chain
زنجیرکشش
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
daughter chain
زنجیر نوزاد
daughter chain
زنجیر فرعی
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
chain stopper
خفت زنجیری
chain of evacuation
سیستم تخلیه
chain react
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
chain rule
قانون زنجیری
chain pulley
قرقره زنجیر
chain printer
چاپگرزنجیرهای
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
chain splice
پیوند زنجیری
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain wheel
چرخ زنجیر
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain pipe
لوله زنجیر
chain sprocket
چرخ زنجیر
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain printer
چاپگر زنجیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com