Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English
Persian
chain-smoking
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoking
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
Other Matches
non-smoking
مکانیعمومیکهسیگارکشیدندرآنممنوعباشد
smoking
استعمال دخانیات
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in the non-smoking section
در قسمت غیر سیگاری ها
passive smoking
فردیغیرسیگاریکهدرجائیحضورداردکهافرادیدرحالسیگارکشیدنهستند
smoking room
وقیح
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
smoking-apparatus
ماشیندودزا
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
smoking room
اتاق ویژه سیگار کشیدن
smoking car
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking carriage
واگنی که سیگار کشیدن در ان مجازاست
smoking room
زشت
smoking jacket
ژاکت مردانه
smoking jacket
لباس اسموکینگ
smoking tobacco
توتون یا تنباکوی کشیدنی
smoking room
اتاق مخصوص دود دادن ماهی وامثال ان
Could we have a table in the non-smoking section?
آیا ممکن است میز ما در قسمت غیر سیگاری ها باشد؟
He swore off smoking cigarettes .
قسم خورد سیگه ررا کنا ربگذارد
Smoking makes you ill and it is also expensive.
سیگار کشیدن شما را بیمار می کند و این همچنین گران است.
chain
متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chain
مراجعه کنید به CATENA
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chain
: زنجیرکردن
chain
لیستی از داده که در آن هر اطلاع حاوی آدرس موضوع بعدی در لیست است
chain saw
اره زنجیری
chain saw
اره برقی
chain
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chain
سلسله کوه
chain
سری عکسهای یک منطقه زنجیر
chain
زنجیر
chain
کند وزنجیز حلقه
chain
سلسله سلسله مراتب
chain
رشته
chain
شبکه زنجیری
chain
زنجیره
chain
زنجیر
chain
سلسله
chain
سری
chain
زنجیر مساحی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
لیستی از دستورات در فایل که به ترتیب در یک سیستم دستهای اجرا می شوند
chain
چاپگری که حروف آن به ترتیب پشت سر هم قرار دارند
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
رکود داده در یک فایل زنجیری
chain
دارد.
chain
فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chain
از کلمه قبلی
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
parent chain
زنجیر مادر
parent chain
زنجیر اصلی
pawn chain
زنجیر پیادهای شطرنج
daughter chain
زنجیر نوزاد
print chain
زنجیر چاپ
side chain
زنجیر جانبی
skid chain
زنجیر چرخ
pointer chain
زنجیر اشاره گرها
diasy chain
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
measuring chain
زنجیر مساحی
markov chain
زنجیره مارکف
drag chain
عایق
elevating chain
زنجیر بالابر
hoisting chain
زنجیر بالابر
endless chain
زنجیر مدور
gunter's chain
متر فلزی نقشه برداری
gunters chain
زنجیرزمین پیمایی
homoatomic chain
زنجیر جور اتم
link chain
زنجیر رابط
link chain
زنجیر اتصال
load chain
زنجیر بار
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lost chain
زنجیره از دست رفته
lost chain
زنجیره گم شده
markov chain
زنجیر مارکوف
grab chain
زنجیر قلاب دار
drag chain
زنجیرکشش
sprocket chain
زنجیر دندانه دار
chain guide
محافظزنجیر
chain of dunes
زنجیرتلمسه
chain of neurons
نرونهایزنجیرهای
chain stay
محلقرارگیریزنجیر
chain stitch
بافت زنجیری
chain wheel A
زنجیریچرخهیA
chain wheel B
زنجیریچرخهیب
chainsaw chain
تیغهارهدرختبری
drive chain
زنجیرهراندن
lifting chain
زنجیربالابر
mooring chain
زنجیرمهار
safety chain
زنجیرهامنیت
He is a chain smoker.
پشت سرهم سیگار می کشد
chain stitch
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
chain drive
زنجیرهکششی
chain brake
عایقزنجیر
studded chain
حلقه زنجیر میان دار
surveyor's chain
زنجیر مساحی
surveyor's chain
پاپیمایشگری
surveyor's chain
زنچیر سنجش
tire chain
زنجیر چرخ
tire chain
زنجیر یخ شکن
vehicle chain
زنجیر وسیله نقلیه
chain letter
نامهی زنجیری
chain letters
نامهی زنجیری
chain-smoke
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoke
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smoked
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smoked
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain-smokes
پی در پی سیگار کشیدن
chain-smokes
سیگار را با سیگار قبلی روشن کردن
chain rule
قاعده زنجیری
[ریاضی]
daughter chain
زنجیر فرعی
chain of command
سلسله مراتب
chain effects
اثرات زنجیری
chain crew
متصدیان اندازه گیری
chain clamp
گیره زنجیری
chain case
جعبه زنجیر
chain case
جعبه محافظ زنجیر
chain cable
زنجیر لنگر
chain bridge
پل معلق
chain bridge
پل زنجیری
chain field
فیلد اتصال
chain gang
دستهای از محکومین که بهم زنجیر شده اند
chain gang
هم زنجیر
heteroatomic chain
زنجیر ناجور اتمی
chain locker
چاله زنجیر
chain locker
انبار زنجیر
chain hook
هوک زنجیر
chain hook
دیلم زنجیر لنگر
chain hob
دستگاه فرز غلطکی زنجیرهای
chain guage
اشل زنجیری
chain grab
زنجیر گیر
chain block
قرقره
chain banking
بانکداری زنجیری
block chain
زنجیردوچرخه
chain reaction
واکنش زنجیرهای
chain reaction
واکنش زنجیری
chain reaction
واکنش زنجیری یاهستهای
chain stores
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain store
فروشگاه زنجیری فروشگاههای مشابه متعلق به یک شرکت یا کالا
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain reactions
واکنش زنجیری یاهستهای
chain reactions
واکنش زنجیری
chain reactions
واکنش زنجیرهای
band chain
زنجیر مساحی
chain polymerization
بسپارش زنجیری
chain polymerization
بسپارش افزایشی
food chain
زنجیره غذایی
chain saws
اره برقی
chain saws
اره زنجیری
chain mail
زره زنجیری
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
chain wheel
چرخ زنجیر
chain sprocket
چرخ زنجیر
chain stopper
خفت زنجیری
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
chain survey
نقشه برداری زنجیری
chain sweep
مین جمع کردن با استفاده اززنجیر مین جمع کنی بازنجیر
chain track
مسیر زنجیر
chain winding
سیم پیچ زنجیری
chain work
کار زنجیرهای
closed chain
زنجیر حلقهای
crane chain
زنجیر جرثقیل
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
curb chain
زنجیر وصل به هویزه زیر فک اسب
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
daisy chain
ارسال یا تغییر دهد
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
daisy chain
سومین را و... فراخوانی می کنند
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
chain splice
پیوند زنجیری
chain shortening
کوتاه کردن زنجیری
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
chain printer
چاپگر زنجیری
chain pipe
لوله زنجیر
chain pipe
دهانه چاله زنجیر
chain printer
چاپگرزنجیرهای
chain pulley
قرقره زنجیر
chain of evacuation
سیستم تخلیه
chain react
تحت واکنشهای زنجیری واقع شدن
chain react
دچار واکنشهای مسلسل وزنجیری شدن
chain rule
قانون زنجیری
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
chain reflex
بازتاب زنجیرهای
chain of evacuation
سیستم اخراجات
grazing food chain
زنجیره غذایی چرندگان
straight chain structure
ساختار راست زنجیر
multi-chain necklaces
گردن بند چند زنجیره
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
open chain compound
سیستم باز
chain of authorities of a tradition
اسناد
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
chain check stopper
سیم نگهدار
carbon chain polymer
بسپار زنجیر کربنی
branched chain structure
ساختار زنجیری شاخه دار
long chain polymer
بسپار بلند زنجیر
anti skid chain
زنجیر محافظ در برابر لغزش
chain growth polymerization
بسپارش زنجیری
chain growth polymerization
بسپارش افزایشی
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com