English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
chairman of the board [of directors/managers] مدیر عامل [شرکت]
chairman of the board [of directors/managers] رئیس هیئت مدیره
Search result with all words
chairman of the board of directors رئیس هیات مدیره
Other Matches
chairman مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman فرنشین
chairman رئیس
chairman ریاست کردن اداره کردن
chairman رئیس جلسه
chairman رئیس هیات مدیره
mat chairman رئیس تشک کشتی
vice chairman نایب رئیس
chairman of the arbitral tribunal سرداور
board تخته جانبی که به تخته اصلی سیتم وصل میشود
above board بی حیله
above board به طور آشکار
to board out بیرون ازخانه خود غذاخوردن
board برد
board تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
board وسیله نصب مسط ح که روی آن قط عات الکترونیکی نصب و متصل اند
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
board صفحه مدار
i/o board تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
on board <idiom> وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
To get on board. سوار کشتی شدن
over the board بازی شطرنج حضوری
across the board یکسره
across the board شامل تمام طبقات
to go on board سوارکشتی شدن
i got it over board انرادرکشتی اوردم
with whom do you board پیش کی غذا میخورید و منزل میکنید
go by the board از ناو پرت شدن
by the board از طرف پهلوی ناو
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
board اغذیه
board منزل کردن
board پانسیون شدن
board تخته پوش کردن
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
board سوارشدن بکنارکشتی امدن
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
board هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board تابلو
board تخته
board میزشوریادادگاه
board میز غذا
board غذای روی میز
across the board سرجمع
board هیات
board هیئت ژوری
board هیئت کمیسیون
board کشتی
board مقوا
board جلد کردن تخته
board روکش کردن
board سکوی شیرجه
board صفحه یامیز شطرنج
board تخته حاوی نقشه
board کمیته تخته کار صفحه چارت
board سوار
board شدن
board تابلوی امتیازات
status board تابلوی وضعیت
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
on board regulation تنظیمی که در ان هر برد داخل یک سیستم تنظیم کننده ولتاژخاص خود را دارد
on board spares قطعات تعمیراتی موجود درروی یک ناو قطعات موجوددر انبار
spring board تخته شیرجه
splash board سپر پاشنه قایق
side board میز کناری
sliding board سرسره
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
side board میز قفسه دار
side board میز دم دستی
status board تابلوی نشان دهنده وضعیت
status board تابلو وضعیت
terminal board محوراتصال سیمها
terminal board تخته اتصال سیم
sliding board سراشیبی
tea board سینی
on board a ship در کشتی
takeoff board تخته پرش طول
system board برد سیستم
switch board تابلوی برق
on board a ship سوار کشتی
on board computer کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
switch board صفحه تقسیم برق
switch board صفحه کلید برق یاتلفن
string board تیر یا تختهای که پلههای سنگین بدان تکیه دارند
straw board مقوای ضخیم
story board مجموعه تصاویر یا رسم ها که پیشبرد نقاشی متحرک یا ویدیویی را نشان میدهد
side board میز پا دیواری
terminal board تخته کلم
shoulder board پیش فنگ
press board مقوای فشرده
populated board یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد
plotting board صفحه مخصوص محاسبات سمت و بردتیراندازی طرح تیر یا نقشه مسیر حرکت
plotting board پلاتینگ برد
playing the board بازی فی نفسه
playing the board بازی بر صفحه
pit board تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
pig board تخته کوچک برای موجهای کوچک
paste board کارت
paste board مقوا
particle board تخته خرده چوب
panel board تابلوی برق
paddle board تخته شنا
pack board وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
ouija board لوح احضار
programmer board برد برنامه ریز
range board میز تنظیم مسافت
shoe board علامتی به شکل نعل اسب درشرطبندیها
selection board هیات گزینش
seguin board تخته سگن
sea board خط ساحلی
sea board دریاکنار
sea board کناردریا
sea board کناره دریا
scale board تخته نازک
scaffold board تخته زیر پا
scaffold board تخته چوب بست
running board تخته رکاب اتومبیل
runing board رکاب
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
particle board نوتخته
range board طرح تیر کارت تصحیح برد سلاح
open board صحنه خلوت شطرنج
terminal board تخته ترمینال
to board a flight سوار هواپیما شدن [برای پرواز به مقصدی]
for full board برای تختخواب و تمام وعده های غذا
for half board برای تختخواب، صبحانه و یک وعده غذای اصلی
for half board برای نیم پانسیون
for full board برای تمام پانسیون
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
To board a plane. سوار هواپیما شدن
sandwich board آگهیتبلیغاتیکهبهشانهمیاندازند
ironing board میزاتو
half board هتلیکهفقطصبحانهوعصرانهدرآنسروشود
full board هتلیکهدرآنهمهوعدههایغذائیسرومیشود
draining board آبچکانفرفشوئی
chopping board تختهسبزیو گوشت
board meeting جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
managing board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management board کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
eaves-board لب بام
clap-board [تخته ی رو کوبی یا روکار ساختمان]
barge-board [تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
board weave تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
governing board کمیته حاکمه
board of managers کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board of management کمیته مباشر [شرکت سهامی]
board and lodging غذاییبرایخوردنومکانیبرایخوابیدن
tote board تختهحملونقل
bread-board تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
board games بازی روی تخته
board game بازی روی تخته
weather board تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
weather board تخته گذاری کردن تخته بندی کردن
wash board تختهای که برای ازاله اطاقها بکارمیبرند
wash board تخته رختشویی
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
valley board اب رو درهای
unpopulated board تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
tread board کف پله
top board میز نخست شطرنج
to fall over board ازکشتی پرت شدن
tilting board صفحه کج شونده
three ply board تخته سه لا
bread-board تختهی نان بری
bread-board لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board تختهی آمادهی مدار سازی
skirting board تختهپارچهای
route board تختهتعیینمسیر
pressing board تختهفشرده
placard board تختهپلاکارد
louvre-board سکویروزنهدار
lighting board تختهروشنایی
front board مقوایجلویی
board insulation عایقتختهای
backing board تختهپشتیبان
back board جلدپشتی
alighting board تختهتراز
emery board سوهان ناخن
diving board دایو
diving board تخته پرش
diving board تختهی شیرجه
thin board لا
direction board پلاتینگ بردسمت نمای دیدبان
chess board صفحه شطرنج
center board ته قایق بادبانی
casualty board تابلوی نمودار ضایعات یکان تابلوی تلفات
card board مقوای نازک
call board تخته اعلانات
breast board سینه بندی تونل
floor board تخته کف
bottom board تخته کف
board wages جیره خشکه
board surfer موج سوار
board of trutees هیات امنا
board of trustee هیات امناء
board of trade وزارت بازرگانی
board of trade وزارت اقتصاد وبازرگانی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com