Total search result: 202 (9 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
character based program |
برنامه دخشه |
character based program |
برنامه مبتنی بر کاراکتر |
|
|
Other Matches |
|
based on |
مبنی بر |
based |
مستقر |
based |
مبنی |
based on a contract |
قراردادی |
based on trusteeship |
امانی |
machine based |
مبتنی بر ماشین |
broadly-based |
ارگانیشاملگروههایمختلفمردم |
computer based |
بر مبنای کامپیوتر |
ruled based deduction |
استنباط بر مبنای مقررات |
computer based training |
تربیت مبتنی بر کامپیوتر |
client based application |
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر |
based on private motives |
غرض امیز |
server based application |
برنامه کاربرد شبکه |
based on private motives |
غرض الود |
act based on pejudgement |
قصاص قبل از جنایت |
computer based learning |
یادگیری بر پایه کامپیوتر |
wood-based materials |
جنسسطحتخته |
acts based on private motives |
غرض ورزی |
character |
دخشه کاراکتر |
character |
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی |
character |
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود |
character |
صفت اختصاصی |
character |
حرف |
character |
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود |
character |
نویسه |
character |
علامت |
character |
خط |
character per second |
کاراکتر درثانیه |
character |
عدد صحیح خصوصیت |
in character <idiom> |
مثل معمول |
character |
صفت |
character |
سیرت |
character |
مونه |
character |
منش |
character |
خیم |
character |
نهاد سیرت |
character per second |
دخشه در ثانیه |
character |
رقم |
character |
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن |
character |
مجسم کردن شخصیت |
character |
دخشه |
character set |
مجموعه علائم |
character set |
دخشکان |
character printer |
چاپگر دخشهای |
character printer |
چاپگر کاراکتری |
character reader |
دخشه خوان |
character recognition |
تشخیص کاراکتر |
character recognition |
دخشه شناسی |
character printer |
چاپگرعلامتی |
character pitch |
type elite |
character density |
تراکم دخشه ها |
character disorder |
اختلال منش |
character fill |
پر کردن کاراکترها |
character generator |
دخشه زا |
character generator |
مولد کاراکتر |
character graphics |
نگاره سازی دخشهای |
character map |
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش |
character neurosis |
روان رنجوری منش |
character per inch |
دخشه در اینچ |
character per inch |
کاراکتر دراینچ |
character density |
تراکم کاراکترها |
character pitch |
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن |
character pitch |
pica |
character code |
رمز کاراکتر |
character set |
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها |
forbidden character |
دخشه ممنوعه |
gap character |
دخشه شکاف پر کن |
functional character |
دخشه وفیفه بندی |
control character |
دخشه کنترل |
control character |
علامت کنترلی |
control character |
دخشه کنترلی |
control character |
کاراکتر کنترلی |
crc character |
کاراکتر CRC |
exploitative character |
منش بهره کش |
escape character |
کاراکتر گریز |
ionic character |
خصلت یونی |
escape character |
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد |
escape character |
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند |
escape character |
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر |
enquiry character |
کاراکتر پرس و جو |
erase character |
دخته پاک کن |
genital character |
منش تناسلی |
graphic character |
دخشه نگارهای |
compliant character |
منش تسلیم گر |
character sketch |
شمایل |
character string |
رشته دخشهای |
character string |
رشته کاراکتری |
character table |
جدول شناسایی |
character template |
مبدل کاراکتری |
character training |
پرورش منش |
character trait |
صفت منشی |
check character |
دخشه مقابلهای |
check character |
علامت مقابلهای |
check character |
کاراکتر مقابلهای |
illigal character |
کاراکتر غیر مجاز |
coded character |
دخشه رمزی |
illigal character |
کاراکتر غیرقانونی |
illigal character |
دخشه غیر مجاز |
identification character |
علامت مشخصه |
erase character |
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است |
character code |
کد کاراکتری |
out of character [OOC] |
دور از منش من |
reserved character |
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود |
aknowledge character |
کاراکتر مورد قبول |
alphanumeric character |
دخشههای الفبا عددی |
anal character |
منش مقعدی |
reserved character |
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود |
reserved character |
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود. |
special character |
ویژه |
receptive character |
منش پذیرا |
pad character |
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی |
pad character |
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد |
oral character |
منش دهانی |
rub out character |
دخشه پاک کن |
separating character |
دخشه جدا ساز |
historic character |
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.] |
He has a clean character. |
اخلاقا" آدم سالمی است |
extended character |
دکمهبازکنندهصفحه |
character correction |
نمایشتغییرات |
character actors |
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند |
character actor |
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند |
sync character |
کاراکتر همگام |
substitute character |
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود |
special character |
علامت ویژه کاراکتر مخصوص |
special character |
دخشه ویژه |
special character |
دخشه |
sign character |
دخشه علامت نما |
character guidance |
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی |
optical character |
کاراکتر نوری |
null character |
دخشه پوچ |
bell character |
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند |
nongraphic character |
کاراکتر غیر گرافیکی |
new line character |
دخشه تعویض سطر |
blank character |
دخشه |
global character |
کاراکتر سراسری |
blank character |
فاصله |
blank character |
کاراکتر تهی |
blank character |
کاراکتر جای خالی |
membership character |
ویژگی عضویت |
most significant character |
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد. |
blank character |
دخشه فاصله |
backspace character |
دخشه پسبرد |
numeric character |
کاراکتر عددی |
numeric character |
دخشه عددی |
character checking |
تست کاراکتری |
character analysis |
تحلیل منش |
character code |
رمز دخشهای |
magnetic character |
دخشه مغناطیسی |
magnetic character |
کاراکتر مغناطیسی |
optical character |
دخشه نوری |
null character |
کاراکتر تهی |
optical character reader |
کاراکترنوری خوان |
fully formed character |
کاراکتر تمام شکل یافته |
wild card character |
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد |
There is not a single stain on your character . |
هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد |
universal character set |
مجموعه کاراکترهای جهانی |
form feed character |
کاراکتر تغذیه فرم |
error control character |
کاراکتر کنترل خطا |
dot matrix character |
کاراکتر ماتریس نقطهای |
extended character set |
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته |
communication control character |
کاراکتر کنترل ارتباطی |
line feed character |
دخشه تعویض پذیر |
print control character |
کاراکتر کنترل چاپ |
partial ionioc character |
خصلت جزیی یونی |
ascii character set |
مجموعه کاراکترهای اسکی |
numeric character set |
دخشگان عددی |
optical character reader |
دخشه خوان نوری |
optical character recognition |
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری |
alphabetic character set |
الفبا را می سازند |
alphabetic character set |
حروفی که |
alphabetic character set |
رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد |
character oriented protocol |
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا |
character mapped display |
نمایش طرح دخشهای |
negative acknowledge character |
کاراکتر تصدیق منفی |
accuracy control character |
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت |
passive aggressive character |
منش نافعال- پرخاشگر |
magnetic ink character reader |
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند |
magnetic ink character recognition |
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی |
variable length character encoding |
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر |
program id |
شناسنامه برنامه |
program |
برنامه دستور |
program |
برنامه نوشتن |
program |
دستور |
program |
برنامه ریزی کردن |
program |
برنامه دادن برنامه ریختن |
program |
مجموعه دستورات کامل که کامپیوتر را برای کار مشخصی هدایت میکند |
program |
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند |
program |
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین |
program |
نقشه |
program |
روش کار پروگرام |
program |
برنامه |
program |
دستور کار |
program |
برنامه تهیه کردن |
program |
برنامه دارکردن |
program relocation |
جابجایی برنامه |
program overlay |
جایگذاشت برنامه |
program proving |
اثبات برنامه |
program product |
فراورده برنامه |
program product |
محصول برنامه |
program of targets |
برنامه اماجها |