Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
character table
جدول شناسایی
Other Matches
He banged the table with his fist . He thumped the table .
با مشت کوبیدن روی میز
character
دخشه کاراکتر
character
عدد صحیح خصوصیت
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
صفت اختصاصی
character
حرف
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
نویسه
character
علامت
character per second
دخشه در ثانیه
character per second
کاراکتر درثانیه
character
صفت
character
سیرت
character
مونه
character
منش
in character
<idiom>
مثل معمول
character
خیم
character
نهاد سیرت
character
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
خط
character
رقم
character
دخشه
character
مجسم کردن شخصیت
character
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character printer
چاپگرعلامتی
character printer
چاپگر دخشهای
character string
رشته دخشهای
character printer
چاپگر کاراکتری
character reader
دخشه خوان
character recognition
دخشه شناسی
character set
دخشکان
character set
مجموعه علائم
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character sketch
شمایل
character recognition
تشخیص کاراکتر
character pitch
pica
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character code
رمز دخشهای
character code
کد کاراکتری
character code
رمز کاراکتر
character density
تراکم دخشه ها
character density
تراکم کاراکترها
character disorder
اختلال منش
character fill
پر کردن کاراکترها
character generator
دخشه زا
character generator
مولد کاراکتر
character graphics
نگاره سازی دخشهای
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character map
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis
روان رنجوری منش
character per inch
دخشه در اینچ
character checking
تست کاراکتری
character string
رشته کاراکتری
gap character
دخشه شکاف پر کن
functional character
دخشه وفیفه بندی
crc character
کاراکتر CRC
forbidden character
دخشه ممنوعه
exploitative character
منش بهره کش
escape character
کاراکتر گریز
escape character
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character
کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
erase character
دخته پاک کن
extended character
دکمهبازکنندهصفحه
enquiry character
کاراکتر پرس و جو
character correction
نمایشتغییرات
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
genital character
منش تناسلی
control character
کاراکتر کنترلی
control character
دخشه کنترلی
character template
مبدل کاراکتری
character training
پرورش منش
character trait
صفت منشی
check character
دخشه مقابلهای
check character
علامت مقابلهای
check character
کاراکتر مقابلهای
identification character
علامت مشخصه
coded character
دخشه رمزی
graphic character
دخشه نگارهای
compliant character
منش تسلیم گر
He has a clean character.
اخلاقا" آدم سالمی است
global character
کاراکتر سراسری
control character
دخشه کنترل
control character
علامت کنترلی
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
pad character
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
out of character
[OOC]
دور از منش من
membership character
ویژگی عضویت
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
magnetic character
کاراکتر مغناطیسی
magnetic character
دخشه مغناطیسی
sync character
کاراکتر همگام
character per inch
کاراکتر دراینچ
ionic character
خصلت یونی
rub out character
دخشه پاک کن
most significant character
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
new line character
دخشه تعویض سطر
oral character
منش دهانی
optical character
کاراکتر نوری
pad character
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
optical character
دخشه نوری
receptive character
منش پذیرا
numeric character
کاراکتر عددی
numeric character
دخشه عددی
null character
کاراکتر تهی
null character
دخشه پوچ
reserved character
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
separating character
دخشه جدا ساز
aknowledge character
کاراکتر مورد قبول
illigal character
کاراکتر غیر مجاز
character analysis
تحلیل منش
illigal character
کاراکتر غیرقانونی
backspace character
دخشه پسبرد
bell character
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
illigal character
دخشه غیر مجاز
blank character
دخشه
blank character
فاصله
blank character
کاراکتر تهی
blank character
کاراکتر جای خالی
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
character pitch
type elite
blank character
دخشه فاصله
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
alphanumeric character
دخشههای الفبا عددی
substitute character
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
sign character
دخشه علامت نما
special character
دخشه
anal character
منش مقعدی
special character
ویژه
special character
دخشه ویژه
wild card character
نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
partial ionioc character
خصلت جزیی یونی
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
passive aggressive character
منش نافعال- پرخاشگر
fully formed character
کاراکتر تمام شکل یافته
form feed character
کاراکتر تغذیه فرم
error control character
کاراکتر کنترل خطا
universal character set
مجموعه کاراکترهای جهانی
dot matrix character
کاراکتر ماتریس نقطهای
print control character
کاراکتر کنترل چاپ
character based program
برنامه دخشه
optical character reader
دخشه خوان نوری
alphabetic character set
رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
alphabetic character set
حروفی که
alphabetic character set
الفبا را می سازند
character based program
برنامه مبتنی بر کاراکتر
line feed character
دخشه تعویض پذیر
character oriented protocol
پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
character mapped display
نمایش طرح دخشهای
ascii character set
مجموعه کاراکترهای اسکی
accuracy control character
دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
There is not a single stain on your character .
هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
numeric character set
دخشگان عددی
optical character reader
کاراکترنوری خوان
negative acknowledge character
کاراکتر تصدیق منفی
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic ink character reader
دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
variable length character encoding
رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
the f. of a table
بطوریکه
get table
دست یافتنی
the f. of a table
باید
table look up
جستجوی جدول
table look up
مراجعه به جدول
look up table
جدول مراجعهای
get table
بدست اوردنی
table
طرح کردن
table
تو گذاردن
table
جدول
table
مطرح کردن
table
در فهرست نوشتن
under the table
<idiom>
زیرمیزی
table
روی میز گذاشتن
table
معوق گذاردن
table
میزبازی
table
به جدولی انتقال دادن
table
ساختاری که نحوه اتصال رکوردها و داده ها را به صورت رابط ه بین سط رها و ستونهای جدول نشان میدهد
table
لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table
لیست تمام رویدادها و وضعیتهای ممکن که می توانند رخ دهند.
table
استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
table
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
table
لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table
به صورت جدول دراوردن
Could we have a table outside?
آیا ممکن است میز ما بیرون باشد؟
table
از دستور خارج کردن
table
لوح جدول
table
سفره
table
خوان
table
میز
two way table
جدول دو سویی
table saw
تابلونمایشگر
table
لیست
inner table
میزداخلی
table
فهرست
table
کوهمیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com