Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (10 milliseconds)
English	Persian
characteristic function	تابع مشخصه
characteristic function	ویژه تابع
characteristic function	مشخصه تابع
Other Matches
characteristic	خصوصیت
characteristic	مشخصات
characteristic	صفت ممیزه
characteristic	نهادی
characteristic	خیمی
characteristic	منشی
characteristic	نشان ویژه
characteristic	مشخصه
characteristic	آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic	اندازه گیری مشخصات یک عنصر
characteristic	مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristic	وصف
characteristic	مفسر
characteristic	صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic	ویژگی
characteristic	مقدار نمای یک عدد اعشاری
characteristic	نهادین منش نما
characteristic of somebody	صفت ویژه کسی
grid characteristic	منحنی مشخصه لامپ
grid characteristic	منحنی مشخصه جریان شبکه
magnetization characteristic	منحنی مغناطیس گردانی
static characteristic	مشخصه استاتیک
characteristic root	مشخصه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
frequency characteristic	منحنی مشخصه فرکانس
frequency characteristic	منحنی فرکانس
characteristic curve	منحنی مشخصه
impedance characteristic	مشخصات امپدانس
internal characteristic	منحنی مشخصه داخلی
characteristic curve	منحنی شاخص
arc characteristic	مشخصه قوس
characteristic curves	منحنیهای مشخصه
characteristic action	عامل مشخصه
characteristic equation	معادله مشخصه
characteristic equation	معادلههای شاخص
characteristic feature	خصوصیت
interference characteristic	مشخصه انترفرنس
filter characteristic	مشخصه صافی
dynatron characteristic	اثر دیناترون
emission characteristic	مشخصه صدور
emergent characteristic	مشخصه نوخاسته
decay characteristic	مشخصه پستاب
persistence characteristic	مشخصه پستاب
electrode characteristic	مشخصه الکترد
diode characteristic	مشخصه الکترد مرکب
shunt characteristic	منحنی مشخصه شنت
transfer characteristic	مشخصه متقابل
dynamic characteristic	مشخصه دینامیک
control characteristic	مشخصه فرمان
characteristic values	مقادیر مشخصه
input characteristic	منحنی مشخصه ورودی
characteristic impedance	ناگذرایی ماهیتی
characteristic number	مشخصه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
spectral characteristic	مشخصه مرئی
characteristic roots	ریشههای شاخص
characteristic strength	مقاومت مشخصه
mutual characteristic	مشخصه متقابل
characteristic strength	مقاومتی که احتمال عدم حصول واقعی ان ضعیف میباشد
characteristic detection width	عرض منطقه اکتشافی کشتی مین جمع کن
characteristic actuation probability	احتمال مسلح شدن مین توسط مین جمع کن
characteristic diagram for the concrete	دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
spectral response characteristic	مشخصه طیفی
characteristic diagram for the steel	دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic expansion time	زمان شاخص انبساط
telephone frequency characteristic	منحنی مشخصه فرکانس صحبت
sex linked characteristic	ویژگی وابسته به جنس
grid current characteristic	منحنی مشخصه شبکه
grid current characteristic	منحنی مشخصه جریان شبکه
grid anode characteristic	منحنی مشخصه شبکه-جریان اند
low frequency characteristic	مقدار مشخصه فرکانس پایین
spectral sensitivity characteristic	مشخصه حساسیت مرئی
secondary emission characteristic	مشخصه صدور ثانوی
fermi characteristic energy level	تراز فرمی
function	کارکرد
to function as something	به کار رفتن به عنوان چیزی
function	کارایی
function	وفیفه عمل کردن
even function	تابع زوج
function	دستورالعمل
function	خاصیت وجودی
zero of a function	ریشه تابع [ریاضی]
function	طرزکار تابع
function	کار کردن
function	عمل کردن کارکردن
function	ایفاء
function	ماموریت عمل
function	مقام
function	پیشه
function	کارویژه
function	کار
function	وفیفه
function	وفیفه داشتن
function	تابع [ریاضی]
function	نقش
function	عمل
function	ایین رسمی
function	فعالیت
zero of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
function	لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
function	چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
function	فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function	مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function	مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
function	انجام عمل به درستی
function	تابع
OR function	تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
OR function	پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
function	سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
NOT function	معادل تابع NAND
NOT function	مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
neither nor function	تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
function	کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
function	دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
NOR function =	تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
function	مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
NOT function	تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
NOR function =	مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
threshold function	تابع استانهای
total function	تابع کامل
propositional function	وفیفه حسی
trigonometric function	تابع مثلثاتی
propositional function	امر حسی
tact function	کارکرد نامیدن
real function	تابع حقیقی
recursive function	تابع بازگشتی
utility function	تابع مفید
quadratic function	تابع درجه دوم
transfer function	تابع انتقال
revenue function	تابع درامد
transformation function	تابع تبدیل
trial function	تابع ازمایشی
wave function	تابع موجی
utility function	تابع کاربردی
temperature function	تابع دما
proper function	مشخصه تابع
standard function	تابع استاندارد
sine function	تابع سینوسی
preference function	تابع ترجیح
saving function	تابع پس انداز
saving function	صورت مقدار پس انداز درامدشخص
production function	تابع تولید
secondary function	کارکرد ثانوی
sediment function	تابع بده مواد جامع
state function	تابع حالت
step function	تابع پلهای
proper function	ویژه تابع
probability function	تابع احتمال
tax function	تابع مالیات
switching function	تابع راه گزین
supply function	تابع عرضه
stress function	تابع تنش
preference function	تابع رجحان
step function	تابع پلکانی
sheffer function	تابع شفر
injective function	تزریق
frequency function	تابع تکرار [ریاضی]
inverse function	تابع معکوس [ریاضی]
inverse function	تابع وارون [ریاضی]
continuity of a function	پیوستگی تابعی [ریاضی]
argument [of a function]	متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
root of a function	صفر یک تابع [ریاضی]
root of a function	ریشه تابع [ریاضی]
smooth function	تابع همواری [ریاضی]
generalized function	تابع تعمیم یافته [ریاضی]
generalized function	توزیع [ریاضی]
arithmetical function	تابع حسابی [ریاضی]
arithmetic function	تابع حسابی [ریاضی]
holomorphic function	تابع هولومورفیک [ریاضی]
argument [of a function]	متغیر مستقل [ریاضی]
differentiable function	تابع مشتق پذیر [ریاضی]
continuous function	تابع پیوسته [ریاضی]
linear function	نگاشت خطی [ریاضی]
function selectors	عاملانتخابکننده
function selector	انتخابگرکارآمد
function keys	کلیدهایانجام وفایف
function keys	کلیدهاتابع
function display	نمایشگرتابع
function button	دکمهردیاب
work function	تابع کار
work function	انرژی ازاد در ترمودینامیک
work function	انرژی خروج
well defined function	تابع خوش تعریف
well behaved function	تابع خوشرفتار
domain of a function	دامنه یک تابع [ریاضی]
transcendental function	تابع غیرجبری [ریاضی]
absolute value function	تابع قدر مطلق [ریاضی]
sine function	تابع سینوس [ریاضی]
cosine function	تابع کسینوس [ریاضی]
trigonometric function	تابع های مثلثاتی [ریاضی]
weight function	تابع وزنی
predefined function	تابع از پیش تعریف شده
inner work function	انرژی خروج درونی
function key	کلید عملیاتی کلید تابعی
function key	یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
function key	کلید وفیفهای
function invocation	احضار تابع
function generator	مولد تابع
function generator	تابع زا
function codes	کدهای کار

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com