English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
charge coupled device دستگاه بار جفت شده
charge coupled device دستگاه توام با بار
charge coupled device اسباب تزویج علامت
charge coupled device حافظه با اطلاعات چرخان
Other Matches
coupled جفت شدن
coupled پیوستن
coupled زن وشوهر بهم بستن
coupled دوتا
coupled جفت
coupled with this علاوه براین
coupled زوج
coupled جفت نیرو
coupled وصل کردن
coupled جفت کردن
coupled ترکیب با یکدیگر
coupled جفت شدن درگیر شدن
coupled تزویج شدن
coupled دو نامزد
coupled زن و شوهر
coupled زوج نیرو
coupled زوج یا جفت
direct coupled مستقیما جفت شده
coupled mode روش کنترل خودکار
emitter coupled جفت شده از راه ساتع کننده
coupled mode روش کنترل پرواز خودکار بااستفاده از سیستم هدایت زمینی
coupled columns ستون های دوتایی
tightly coupled کامپیوترهای بهم وابسته
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
device دستگاه اسباب وسیله
device وسیله جانبی
device اپارات
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device حیله
device الت
device تجهیزات
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
device کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
device عامل
device ماشین یا وسیله کارا
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
device وسیلهای مثل صفحه تصویر یا چاپگر که اجازه نمایش اطلاعات میدهد
device روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
device کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device PRN برای پورت چاپگر
device دستگاه
device شیوه
v , device ارم مدال شجاعت ارتش امریکا
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
I/O device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
device name نام دستگاه
device فزاره
device برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device ابزار
device اسباب
device ضامن
device شعار دستگاه
device اختراع
device تمهید
device خارضامن
device چاشنی
device وسیله
pull device عامل کششی
pull device ماسوره کشش مین
safety device دستگاه ضامن
safety device ضامن
safety device خارضامن
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
send only device دستگاهی شبیه یک ترمینال که قادر است داده ها را به کامپیوتر ارسال کند ولی نمیتواند داده ها را از ان دریافت کند
clamping device وسایل قید و بست
cipher device وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
measuring device تجهیزات اندازه گیری
MCI device وسیله چند رسانهای قابل تشخیص که با درایور درست در کامپیوتر نصب شده است
pressure device عامل فشاری مین
output device دستگاه خروجی
microcoding device دستگاه ریزبرنامه نویسی
overcurrent device دستگاه حفافت
passive device دستگاه منفعل
peripheral device دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
picking device دستگاه ورودی برای واردکردن داده روی صفحه نمایش
point device بسیار درست
point device کاملا راست
point device بی عیب
pointing device وسیله ورودی که محل نشانه گر را روی صفحه کنترل میکند طبق حرکت آن توسط کاربر
pointing device دستگاه اشاره گر
pressure device ماسوره فشاری
peripheral device دستگاه جنبی
overload device فیوز گرمایی
mapping device دستگاه نگاشت
drawing device دستگاه ترسیمه
display device دستگاه نمایش
discrete device دستگاه گسسته
device cluster گروه دستگاه
device code کد دستگاه
device dependent وابسته به دستگاه
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device driver برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver برنامه راه اندازی دستگاه
device flag پرچم دستگاه
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
device handler برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device independence مستقل از دستگاه
device independence استقلال دستگاه
device number شماره دستگاه
dressing device دستگاه مستقیم کنی
firing device ماسوره مین
logic device دستگاه منطقی
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
device driver محرک دستگاه
communication device دستگاه ارتباطی
input device دستگاه ورودی
illuminating device تجهیزات روشنایی
ignition device وسیله احتراق
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
gripping device متعلقات گیره و بست
electroreceptive device وسیله برقی
nonohmic device دستگاه غیر اهمی
dedicated device دستگاه اختصاصی
firing device ماسوره
firing device عامل منفجرکننده
device status وضعیت دستگاه
warning device وسیلههشدار
active device دستگاه فعال
active device دستگاه کنشی
storage device دستگاه انباره
storage device انباره
storage device دستگاه ذخیره سازی
analog device دستگاه قیاسی
analog device دستگاه انالوگ
storage device دستگاه ذخیره
anticountermining device وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
switching device تجهیزات سوئیچینگ
symbolic device دستگاه سمبلیک
timing device وسیله
timing device ساعتی
So dont try to device yourself . سعی نکن خودت را گول بزنی
locking device ابزار
fastening device پوچگیره
To take someone in . to device ( fool ) someone . کسی را گول زدن
physical device ابزار مادی
military device اسباب ارتشی
synchronous device دستگاه همزمان
synchronous device دستگاه همگام
antifriction device وسیله ضد اصطکاک
antifriction device مکانیسم ضد اصطکاک
spooling device وسیلهای که نوار را نگه می دارد و اطلاعات را از دیسک برای ذخیره سازی دریافت میکند
lifting device ابزار بالا بر
sighting device دوربین دستگاه نشانه روی
sighting device وسیله نشانه روی
bending device کج گیر
binary device دستگاه دو حالته
bistable device دستگاه دوپایا
sequential device دستگاه ترتیبی
antisweep device ضامن ضد مین روبی
audio device دستگاه سمعی
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
asynchronous device دستگاه ناهمگام
antilift device ماسوره ضد بلند کردن مین ماسوره ضد بالا بردن مین
storage device دستگاه انبارش
antirecovery device ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
antiwithdrawal device وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
antisweep device ضامن ضد جمع اوری مین
asynchronous device دستگاه غیرهمزمان
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
safety locking device قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
automatic steering device سکان خودکار
metal detection device دستگاه فلزیاب
metal detecting device دستگاه فلزیاب
input/output device دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی]
output [of a circuit or device] خروجی [مهندسی برق] [الکترونیک]
firing pressure device ماسوره فشاری مین
firing pull device ماسوره کششی مین
installable device driver درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
mass storage device دستگاه تل انبارش
mass storage device دستگاه انبوه ذخیره
optical recognition device دستگاه تشخیص نوری
sequential access device دستگاه با دستیابی ترتیبی
pipe bending device لوله خمکن
positional protection device دستگاه حفافت درگاه
solid state device دستگاه حالت جامد
secondary storage device دستگاه حافظه ثانوی
input output device دستگاه ورودی و خروجی
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
time delay device دستگاه تاخیردار
slat tilt device وسیلهسرازیریمیله
peripheral device port قسمتاصلیتنظیماتمحیط
graphic input device دستگاه ورودی گرافیکی
graphic output device دستگاه خروجی گرافیکی
head cleaning device وسیله هد پاک کن
high lift device وسایل برای زیاد
coupling guide device دستگاهحافظاتصال
anti-skating device دستگاهضدلفزش
air navigation device دستگاههدایتهوایی
voice operated device دستگاه با کار افت صدایی
unit record device دستگاه ضبط واحد
sequential storage device دستگاه انباره ترتیبی
audio response device دستگاه جواب دهنده سمعی
data entry device دستگاه داده دهی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com