Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
English
Persian
charge density
چگالی بار
Search result with all words
density of charge
چگالی بار برقی
density of surface charge
چگالی بار سطحی
density of volume charge
چگالی بار حجمی
space charge density
چگالی بار پیرامونی
Other Matches
density
دیسک مغناطیسی استاندارد برای ذخیره سازی داده
density
تکاثف
density
تراکم
density
انبوهی
density
غلظت
density
تراکم میدان مین
density
جرم مخصوص
density
تعداد بیتهایی که در یک واحد مسافت در دیسک یا نوار مغناطیسی ذخیره می شوند
density
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
دانسیته
density
حجم دادهای که در فضایی از دیسک یا نوار قابل جمع آوری است
density
جرم حجمی
density
چگالی
density
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
density mean
میانگین چگالی
density
فرش پر تراکم
density
چگالی یا ارتفاع پرز فرش
density
جرم حجمی چگالی
critical density
چگالی بحرانی
dual density
تراکم مضاعف
dry density
چگالی
dry density
وزن مخصوص خشک
current density
چگالی جریان
character density
تراکم کاراکترها
traffic density
فشار امد وشد
current density
تکائف جریان
dry density
تراکم خشک
telephone density
تراکم تلفن
bulk density
چگالی تودهای
tap density
چگالی انباشتگی
energy density
تکاتف یا چگالی انرژی
bit density
تراکم ذرهای
bit density
چگالی بیت
bluck density
وزن مخصوص
energy density
دانسیته انرژی
electronic density
چگالی الکترونی
electron density
چگالی الکترونی
electron density
چگالی الکترونها
bulk density
چگالی کشیدگی
bulk density
چگالی حجمی
current density
غلظت جریان
damage density
چگالی اسیب رسانی
density of electron
چگالی الکترون
density of traffic
پر پشتی امد و شد
density wave
موج چگالی
traffic density
پرپشتی شد امد
traffic density
سنگینی شد امد
traffic density
تراکم امد و شد
track density
تراکم شیار
traffic density
شدت عبور و مرور
knot density
چگالی گره
[تراکم تعداد گره در مساحتی مشخص از فرش می باشد که اغلب بصورت متر مربع و یا اینچ مربع محاسبه می گردد.]
traffic density
تراکم عبور و مرور
density of traffic
تراکم ترافیک
density of traffic
تراکم رفت و امد
double density
تراکم مضاعف
density attitude
ارتفاع مربوط به غلظت استاندارد هوا
density dependent
انبوهی بسامان
density function
تابع چگالی
density gage
چگالی سنج
density indicator
چگالی سنج
density independent
انبوهی نابسامان
density modulation
تحمیل تکاثفی
density of current
چگالی جریان
traffic density
تکاشف عبور و مرور
density of loading
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
double density
چگالی مضاعف
recording density
تراکم ضبط
maximum density
حداکثر تراکم
packing density
تراکم فشرده سازی
page density
چگالی صفحه
particle density
وزن مخصوص حقیقی
line density
تراکم خط
ion density
چگالی یون
immersed density
وزن مخصوص جسم در حال غوطه وری
single density
با تراکم واحد
mine density
میزان تراکم مین در میدان مین
optical density
چگالی نوری
radiation density
تراکم تابش
relative density
چگالی نسبی
single density
چگالی تک
relative density
دانسیته نسبی
packing density
تراکم بسته بندی
relative density
گرانی ویژه
probability density
چگالی احتمال
[ریاضی]
gas density
چگالی گاز
absolute density
چگالی مطلق
print density
تراکم چاپ
flux density
چگالی شار
air density
غلظت هوا
air density
چگالی هوا
flux density
تراکم فشار
flux density
چگالی شاره
apparent density
تکاتف فاهری
field density
چگالی میدان
gas density
دانسیته گاز
gross density
چگالی غیر خالص
character density
تراکم دخشه ها
quad density
چگالی عالی
quad density
تراکم چهارگانه
high density
چگالی عالی
quad density
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
population density
تراکم جمعیت
gross density
چگالی خام
radiant energy density
چگالی انرژی تابشی
density of an ion beam
چگالی اشعه یونی
probability density function
تابع چگالی احتمال
radial probability density
چگالی شعاعی احتمالی
density of an electron beam
چگالی اشعه الکترونی
excited atom density
چگالی اتمهای تحریک شده
heat flux density
چگالی شار گرما
high density disk
دیسک چگالی عالی
double density recording
ضبط تراکم مضاعف
hight density polyethylene
پلی اتیلن با چگالی زیاد
light load density
تراکم بار کم
magnetic flux density
چگالی شاره مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
magnetic flux density
چگالی شار مغناطیسی
magnetic tape density
چگالی نوار مغناطیسی
density wave theory
نظریه موج چگالی
neutral density faceplate
صفحه رنگی تلویزیون
electric flux density
چگالی شار الکتریکی
low density polyethylene
پلی اتیلن با چگالی کم
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
density of the total electromagnetic ene
چگالی انرژی الکترومغناطیسی
charge
که برای ذخیره سازی داده و امکان دستیابی ترتیبی وتصادفی به کار می رود
charge
محفظهای
charge
مین وسایل با بار الکتریکی شارژ می شوند
like charge
قطبهای همنام
like charge
شارژ همنام
charge
بدهکار کردن
charge
شارژ کردن شارژ
in charge
متصدی
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
be charge with
متهم شدن به
take over in charge
تصدی
take over in charge
تحت اختیار دراوردن
charge
دستگاه با ماده منفجره
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
charge
بار کردن
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
پرکردن
charge
مطالبه بها
charge
متهم ساختن
charge
زیربار کشیدن
charge
عهده دارکردن
charge
گماشتن
charge
بار مسئولیت
charge
وزن
charge
هزینه
charge
حمله اتهام
charge
موردحمایت
charge
بار الکتریکی
charge
متهم کردن
charge
اتهام
charge
حمله به حریف
charge
خطای حمله
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
بار
charge
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
پر کردن
charge
خرج منفجره
charge
خرج
charge
عهده داری
in charge
<idiom>
مسئول بودن
charge some one with
به عهده کسی گذاشتن
in the charge of
<idiom>
تحت مراقب یا نظارت
(in) charge of something
<idiom>
مسئولیت کار یاکسانی را به عهده داشتن
charge
تصدی
in charge
<adj.>
مسئول
on charge of
به اتهام
in charge
<adj.>
پاسخگو
physician in charge
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
doctor in charge
دکتر پاسخگو
[در بیمارستان]
import charge
تعرفه واردات
residual charge
بار الکتریکی مانده
import charge
هزینه واردات
section charge
خرج چند قسمتی
satchel charge
خرج کیسهای
satchel charge
خرج خورجینی
charge hand
کارگر معمولی
import charge
حقوق واردات
electrostatic charge
بار الکتریسیته ساکن
[که در اثر مالش بوجود می آید.]
Do you charge for the baby?
آیا برای بچه ها هم پول میگیرید؟
What's the charge per hour?
کرایه هر ساعت چقدر است؟
minimum charge
حداقل هزینه
volume charge
بار حجمی
propellant charge
خرج پرتاب
propelling charge
خرج پرتاب
zero charge potential
پتانسیل بار صفر
propelling charge
خرج
charge indicator
اندازهشارژ
unlike charge
قطب غیر همنام
trickle charge
پر کردن اهسته
baton charge
حرکترو بهجلو بوسیلهپلیسباتونبدست
charge nurse
سر پرستار
community charge
گونهایمالیات
What is the charge per day?
کرایه روزانه چقدر است؟
What's the charge per day?
اجاره آن برای یک روز چقدر است؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com