English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
check character دخشه مقابلهای
check character علامت مقابلهای
check character کاراکتر مقابلهای
Other Matches
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character صفت اختصاصی
character حرف
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character نویسه
character علامت
character دخشه کاراکتر
character per second کاراکتر درثانیه
character per second دخشه در ثانیه
in character <idiom> مثل معمول
character عدد صحیح خصوصیت
character صفت
character صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character نهاد سیرت
character خیم
character منش
character مونه
character خط
character رقم
character شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character مجسم کردن شخصیت
character دخشه
character سیرت
blank character دخشه فاصله
character per inch دخشه در اینچ
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
He has a clean character. اخلاقا" آدم سالمی است
extended character دکمهبازکنندهصفحه
character trait صفت منشی
character training پرورش منش
character template مبدل کاراکتری
character table جدول شناسایی
character string رشته کاراکتری
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
blank character کاراکتر جای خالی
blank character کاراکتر تهی
historic character [شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
alphanumeric character دخشههای الفبا عددی
anal character منش مقعدی
sign character دخشه علامت نما
special character دخشه
special character ویژه
special character دخشه ویژه
backspace character دخشه پسبرد
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
substitute character حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
bell character کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
sync character کاراکتر همگام
blank character دخشه
blank character فاصله
separating character دخشه جدا ساز
character string رشته دخشهای
character map شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character neurosis روان رنجوری منش
character set دخشکان
character per inch کاراکتر دراینچ
character pitch تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character pitch pica
character pitch type elite
character printer چاپگر دخشهای
character printer چاپگرعلامتی
character printer چاپگر کاراکتری
character reader دخشه خوان
character recognition دخشه شناسی
character guidance راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character graphics نگاره سازی دخشهای
character sketch شمایل
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character set مجموعه علائم
character analysis تحلیل منش
character checking تست کاراکتری
character code رمز دخشهای
character code کد کاراکتری
character code رمز کاراکتر
character density تراکم دخشه ها
character density تراکم کاراکترها
character disorder اختلال منش
character fill پر کردن کاراکترها
character generator دخشه زا
character generator مولد کاراکتر
character recognition تشخیص کاراکتر
null character دخشه پوچ
forbidden character دخشه ممنوعه
null character کاراکتر تهی
exploitative character منش بهره کش
numeric character دخشه عددی
escape character کاراکتر گریز
escape character ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
erase character حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
erase character دخته پاک کن
enquiry character کاراکتر پرس و جو
escape character حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
optical character دخشه نوری
optical character کاراکتر نوری
oral character منش دهانی
nongraphic character کاراکتر غیر گرافیکی
magnetic character دخشه مغناطیسی
magnetic character کاراکتر مغناطیسی
ionic character خصلت یونی
illigal character کاراکتر غیر مجاز
illigal character کاراکتر غیرقانونی
illigal character دخشه غیر مجاز
identification character علامت مشخصه
membership character ویژگی عضویت
graphic character دخشه نگارهای
global character کاراکتر سراسری
genital character منش تناسلی
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
new line character دخشه تعویض سطر
gap character دخشه شکاف پر کن
functional character دخشه وفیفه بندی
pad character حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
pad character کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
crc character کاراکتر CRC
out of character [OOC] دور از منش من
character correction نمایشتغییرات
numeric character کاراکتر عددی
receptive character منش پذیرا
reserved character کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
control character دخشه کنترل
control character علامت کنترلی
control character کاراکتر کنترلی
control character دخشه کنترلی
rub out character دخشه پاک کن
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
compliant character منش تسلیم گر
coded character دخشه رمزی
line feed character دخشه تعویض پذیر
alphabetic character set رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
form feed character کاراکتر تغذیه فرم
ascii character set مجموعه کاراکترهای اسکی
character mapped display نمایش طرح دخشهای
fully formed character کاراکتر تمام شکل یافته
character oriented protocol پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
negative acknowledge character کاراکتر تصدیق منفی
accuracy control character دخشه یا کاراکتر کنترل دقت
alphabetic character set حروفی که
alphabetic character set الفبا را می سازند
character based program برنامه مبتنی بر کاراکتر
extended character set مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
partial ionioc character خصلت جزیی یونی
optical character reader دخشه خوان نوری
numeric character set دخشگان عددی
dot matrix character کاراکتر ماتریس نقطهای
optical character reader کاراکترنوری خوان
universal character set مجموعه کاراکترهای جهانی
optical character recognition تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
There is not a single stain on your character . هیچ لکه ننگه به شما نمی چسبد
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
error control character کاراکتر کنترل خطا
passive aggressive character منش نافعال- پرخاشگر
print control character کاراکتر کنترل چاپ
character based program برنامه دخشه
magnetic ink character reader دستگاه ورودی که مستندات چاپ شده با کاراکترهای جوهر مغناطیسی را می خواند
variable length character encoding رمزگذاری کاراکتر با طول متغیر
magnetic ink character recognition تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
check و شدن بوی شکار
check off تغییرروش بازی درتجمع
second check بررسی نهایی
check up رسیدگی کامل کردن ازمایش کردن
to check up درست رسیدگی یاحساب کردن
check out بازدیدعمل و خصلت جنگ افزار
second check بررسی دوباره
check up معاینه کردن
check out تصفیه حساب کردن
check-up کنترل
check مقابله کردن بررسی
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check اطمینان از صحت چیزی
check خطا یا توقف کوچک در فرآیند
check او نتیجه چاپ و صورتحساب ها را بررسی کند تا ببیند آیا مشابه هم هستند یا خیر
check سنجیدن
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
check یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود
check جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check حرف اضافی در متن ارسالی که بررسی میکند آیا خطایی در متن رخ داده یا یه و مقدار آن به متن بستگی دارد
check رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check in وارد شدن
check in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-up بازبینی
check عیار گرفتن
check محک زدن
check تجزیه کردن
check مطالعه کردن
check بررسی کردن
check تحقیق کردن
check ارزیابی کردن
check-in نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in وارد شدن
check مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check محلی در برنامه که داده و وضعیتهای داده قابل ضبط ونمایش هستند
check بازرسی کردن
check دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check دریچه تنظیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com