English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
chemical shift جابجایی شیمیایی
Search result with all words
chemical shift equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی برابر
chemical shift non equivalent protons پروتونهای با جابجایی شیمیایی نابرابر
Other Matches
chemical ماده شیمیایی دارویی
chemical کیمیایی
chemical شیمیایی
chemical element عنصر شیمیایی
chemical deposits نهشتهای شیمیایی
chemical defense پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
chemical energy انرژی شیمیایی
chemical engineering مهندسی شیمی
chemical operations عملیات شیمیایی
chemical munition سلاح شیمیایی
chemical kinetics سینتیک شیمیایی
chemical industries صنایع شیمیایی
chemical horn مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
chemical herbicide علف کش شیمیایی
chemical fuel سوخت شیمیایی
chemical exchange تبادل شیمیایی
chemical equivalent هم ارز شیمیایی
chemical defense پدافند شیمیایی
chemical injection تزریق شیمیایی
chemical analysis تجزیه شیمیایی
chemical analyse تجزیه شیمیایی
chemical ammunition مهمات شیمیایی
chemical alarm اعلام خطر شیمیایی
chemical agent ماده شیمیایی
chemical agent عامل شیمیایی
chemical affinity میل ترکیبی شیمیایی
chemical abstracts چکیدههای شیمی
chemical bonding تشکیل پیوند شیمیایی
chemical bonding پیوندشیمیایی
chemical combination ترکیب شیمیایی
chemical compound ترکیب شیمیایی
chemical consolidation تزریق شیمیایی
chemical grouting تزریق شیمیایی
chemical bond پیوند شیمیایی
chemical survey تجسس شیمیایی
chemical survey بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
chemical weathering هوازدگی شیمیایی
physico chemical وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
chemical wash کهنه شور یا دواشور نمودن فرش با کلر و خاکستر چوب جهت ملایم کردن رنگ ها و افزایش طول عمر ظاهری و غیر حقیقی فرش
chemical treatment رفتارشیمیایی
physio chemical وابسته به شیمی فیزیکی
chemical feedstock مواد اولیه شیمیایی
chemical species گونههای شیمیایی
chemical weapon جنگ افزار شیمیایی
chemical sense حس شیمیایی
chemical pollution الودگی شیمیایی
chemical physics فیزیک شیمیایی
chemical equilibrium تعادل شیمیایی
chemical reaction واکنش شیمیایی
chemical properties خواص شیمیایی
chemical reactor واکنشگاه شیمیایی
chemical research پژوهش شیمیایی
chemical security حفافت برعلیه مواد شیمیایی
chemical security تامین شیمیایی
nuclear biological chemical شیمیایی میکربی هستهای
chemical oxygen demand نیاز شیمیایی اکسیژن
chemical biological and radiological شیمیایی
chemical biological and radiological میکربی ورادیولوژیکی
shift انتقال
shift تبدیل
shift تبدیل صورت
shift انتقال تیر دادن
right shift تغییر مکان به سمت راست
shift out تغییر مکان به بیرون
shift out انتقال به بیرون
to shift تعویض کردن
to shift عوض کردن
shift دگرگونی
shift نوبت تعویض
shift تناوب
shift جابجائی
shift بوش
shift جابه جایی
shift نوبت کاری
shift شیفت کار
shift انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift حرکت دادن
shift گروهکار
shift نوبتکار
shift تغییرمحل شعاعی
shift نوبت کار
shift نوبتی استعداد
shift مبدله
shift تغییردادن
shift تغییرمکان
shift تغییرمسیر دادن
shift انتقال دادن
shift تغییرمکان دادن
shift تعویض کردن
shift پخش کردن
shift توط ئه
shift حقه
shift نقشه خائنانه
shift تعبیه
shift ابتکار
shift جابجایی شعاعی
shift جابجایی مرکزقوس
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift کلیدمبدل
shift انتقال جابجا کردن
shift تغییرجهت
shift انتقال
shift حرکت
shift تغییر مکان
shift جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift تغییر دادن
shift تغییر مکان انتقال
shift تغییر جهت
shift تعویض
shift نوبتکاری
shift روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift forward انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift instruction دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
shift of a curve انتقال یک منحنی
shift of a curve جابجائی یک منحنی
shift of a tax انتقال مالیات
shift schedule برنامه شیفت کاری
shift reagent واکنشگر جابجایی
shift register ثبات تغییرمکان
shift register ثبات تغییر مکان
shift forward انتقال به جلو
shift fire انتقال دادن اتش
shift backward حرکت به سمت عقب
shift click ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
shift colors پرچم را تعویض کنید
shift colors تعویض پرچم ناو
shift downward انتقال به سمت پائین
shift downward حرکت به سمت پائین
shift schedule برنامه زمان کاری
shift schedule برنامه نوبت کاری
shift fire انتقال اتش دادن
shift backward انتقال به عقب
shift the rudder تغییر دادن سکان
shift the rudder معکوس کردن سکان
trajectory shift انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
stick shift دندهی دستی
night shift شیفتشب شبکار
make-shift <adj.> موقتی
graveyard shift شیفت سوم کار [در ۲۴ ساعت]
graveyard shift شیفت شب تا صبح
stick shift دسته دنده
to shift one's lodging تغییردادن منزل
to shift off responsibility مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shift a burden کاری رابدوش دیگری گذاشتن
shift upward انتقال به طرف بالا
shift upward حرکت به سمت بالا
split shift تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
stokes shift جابجایی استوک
to make a shift با تدبیروکوشش
to make a shift موفق شدن
to make a shift ساختن
to make a shift گذراندن
to make a shift تاه کردن
gear shift دسته دنده اتومبیل
ring shift جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
associative shift جابجایی تداعی
demand shift انتقال تقاضا
demand shift تغییر تقاضا
die shift تغییر مکان حدیده
doppler shift اندازه پدیده دوپلر
doppler shift انتقال دوپلری
doppler shift تغییر مکان دوپلری
end around shift تغییر مکان دورگشتی
end around shift shift circular
figure shift کلید یا کد مبدل کاراکتر
frequency shift انحراف یا شیفت فرکانس
functional shift تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
hydride shift جابجایی هیدریدی
image shift جابجایی تصویر
demand shift جابجائی تقاضا
deflection shift تغییرات سمت گردش در سمت
deflection shift تغییرات انحراف
arithmetic shift تغییر مکان حسابی
alkyl shift جابجایی الکیلی
shift keys کلید shift
shift keys که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
blue shift جابجایی به سوی ابی
circular shift تغییر مکان دایرهای
circular shift شبفت مدور
circular shift تغییر مکان حلقوی
cyclic shift تغییر مکان چرخهای
left shift تغییر مکان به چپ
left shift تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
ring shift تغییر مکان حلقهای
nonreversal shift تغییر ناوارون
figures shift مبدله ارقام
phase shift تغییر زاویه فاز
phase shift تغییر فاز
phase shift اختلاف فاز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com