English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 144 (8 milliseconds)
English Persian
chess clock ساعت شطرنج
Other Matches
He arrives at 4 O'clock instead of 3 O'clock. او [مرد] عوض ساعت ۳ ساعت ۴ می آید.
chess سطح شیب دار پل شناور
chess شطرنج
blindfold chess شطرنج چشم بسته
blindfold chess غایبانه
correspondence chess بازی شطرنج مکاتبهای
five minute chess بازی شطرنج 5 دقیقهای
chess board صفحه شطرنج
consultation chess بازی شطرنج مشورتی
chess problem معما
chess machine ماشین شطرنج
chess machine لقب کاپابلانکا
chess man مهره شطرنج
chess master استاد شطرنج
chess olympiad المپیاد شطرنج
consultation chess بیش از یک نفر در برابر بیش ازیک نفر
chess problem مسئله شطرنج
chess blindness کوری شطرنجی
to play at chess شطرنج بازی کردن
chess notation نمایشگاهشطرنج
rules of chess قوانین شطرنج
postal chess شطرنج مکاتبهای
a game of chess یک مسابقه شطرنج
chess oscar اسکار شطرنج
progressive chess شطرنج سریع
lightning chess شطرنج سریع
living chess شطرنج با مهرههای جاندار
traditional chess شطرنج استاندارد
chess board rug قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
Chess is my pastim (hobby). سر گرمی من شطرنج است
chess board illusion خطای ادراکی شطرنجی
four o'clock لاله عباسی
clock زمان
clock ساعت
four o'clock ساعت چهار
clock ساعت
the two o'clock d. توزیع ساعت دو
three second clock ساعت نشاندهنده قانون 3ثانیه در بسکتبال
four o'clock گل لاله عباسی
clock سیگنال ساعت که تمام اعضای سیستم را همگام میکند
at eight o'clock در ساعت هشت
clock دوره زمانی بین دو باس ساعت متناوب
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock ماشینی که زمان را نشان میدهد
clock سنجیدن باساعت
clock باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clock مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
clock زمان سنج
clock تپش زمان سنجی ساعت
clock تعداد باس هایی که ساعت هر ثانیه ایجاد میکند
clock خط علامت روی دیسک یا نوار که حاوی داده درباره محل نوک خواندن است
o'clock ساعت از روی ساعت
clock ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock زمانگیری
clock ساعت ورزشگاه
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
clock وسیلهای که سرعت ساعت اصل سیستم را دو برابر میکند
time clock گاه ساعت
to watch the clock [با بیحوصلگی] دائما به ساعت نگاه کردن
roller clock چشمی بسته قرقره دار
to clock in [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to clock out [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
work against the clock بکوب کار کردن
wall clock ساعت دیواری
round the clock ۲۴ ساعته
set the clock ساعت را تنظیم کردن
face of the clock صفحه ساعت
shot clock ساعت مسابقه
twentyfour second clock ساعت نشاندهنده قانون 42ثانیه در بسکتبال
biological clock ساعت زیستی
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
clock timer زمانموردنظر
clock operator تنظیمکنندهوقت
round-the-clock پیوسته
round-the-clock لاینقطع
round-the-clock روز و شب
round-the-clock بیست و چهار ساعته
round-the-clock شبانه روزی
five-o'clock shadows ته ریش
five-o'clock shadow ته ریش
biological clock زیستآهنگ
biological clock زیست گشت
tower clock برج ساعت
alarm clock ساعت شماطهای
clock skew اریب زمان سنجی
clock stagger رتبه زمان سنجی
clock track شیار زمان سنجی
clock work چرخهای ساعت
atomic clock ساعت اتمی
delta clock مین میکند و باعث میشود کامپیوتر یا مدار از نو آغاز به کارکنند
delta clock که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
digital clock زمان سنج رقمی
clock signal علامت زمان سنجی
clock rate نرخ زمان سنجی
clock frequency بسامد زمان سنجی
clock generator مولد زمان سنجی
clock generator ساعت زا
clock interrupt وقفه زمان سنجی
clock maker ساعت ساز
clock method روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
clock paradox پارادکس زمانی
clock pulse تپش زمان سنجی
digital clock ساعت رقمی
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
lady clock پینه دوز
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
military clock ساعت یا وقت نظامی
physiological clock ساعت فیزیولوژیکی
quartz clock بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود
relocation clock دایره تنظیم تیر
relocation clock دایره تنظیم هدف
clock speed سرعت ساعت
lady clock کفشدوز
alarum clock خیزانک
internal clock ساعت داخلی
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
game clock ساعت ورزشگاه
alarum clock ساعت شماطهای
electric clock ساعت الکتریکی
grandfather clock ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد
to clock off [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آخر کارروی کارت زدن
Please don't wake me until 9 o'clock! لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید!
to advance the hand of a clock عقربه ساعت را جلو کشیدن
to clock on [British E] [in the workplace] مهر ساعت را در آغاز کارروی کارت زدن
to set the clock forward ساعت را جلو آوردن
the clock was put back عقربههای ساعت را عقب بردند
selective clock stetching تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
real time clock ساعت بلادرنگ
real time clock زمان سنج بلادرنگ
horizontal clock system طریقه هواسنجی برای به دست اوردن جهت باد
clock code position سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
clock calendar board تخته ساعت / تقویم
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
turn the clock back <idiom> زمان را به عقب برگرداندن
One cannot put back the clock. <proverb> هیچکس نمى تواند زمان را به عقب بر گرداند .
The plane to ... departs at ... o'clock. هواپیمای ... ساعت ... پرواز می کند.
weight-driven clock mechanism مکانیزم ساعتپانولدار
He works day and night (round the clock). روز وشب کارمی کند
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock. من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com