Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
chimney-wing
بغله های شومینه
Other Matches
chimney
لوله
chimney
تنوره
chimney
بخاری دیواری
chimney
نک
chimney
کوره
chimney
بخاری
chimney
دودکش
chimney-can
سر دودکش
chimney-pot
سر دودکش
chimney-piece
آذین شومینه
chimney-shaft
ساقه دودکش
chimney-shaft
میله دودکش
chimney-stack
[دودکشی با یک یا دو دور رو آجری]
lamp chimney
لوله لامپا
chimney-throat
دود رو دودکش
chimney breasts
سینه بخاری
chimney flashing
درزبندی دودکش
chimney flow
دودکش
chimney flow
سوراخ تنور
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
chimney-cheek
[کناره باز شومینه]
chimney-corner
[گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
chimney-crane
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
chimney-cricket
[ساختار محافظ بالای بام برای دودکش کوره ای]
chimney-flue
دود رو شومینه
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
factory chimney
دودکش کارخانه
chimney-back
صفحه پشت بخاری
chimney-jamb
[تیر عمودی چارچوب دودکش]
chimney-mantle
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
chimney sweeper
کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
chimney stalk
دودکش کارخانه
chimney stalk
ان قسمت ازدودکش که ازسقف بیرون است
chimney shaft
دودکش کورهای
chimney piece
ارایش روی بخاری
chimney piece
پیش بخاری
chimney breast
سینه بخاری
chimney stacks
میله دودکش
chimney stacks
دودکش
chimney pot
کلاهک دودکش
chimney-hood
سر دودکش
chimney connection
دودکشمرتبطکننده
chimney sweeps
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweeps
دودکش پاک کن
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
the smoke goes up the chimney
دودوازدودکش بالامی رود
chimney sweep
کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweep
دودکش پاک کن
chimney-bar
[نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
chimney-waist
کمرگاه دودکش
chimney-top
تاج دودکش
[روی بام]
chimney-stalk
دودکش کوره ای
chimney-throat
گلوی دودکش
chimney pot
سردودکش
chimney-arch
قوس شومینه
chimney pots
سردودکش
chimney pots
کلاهک دودکش
chimney stack
دودکش
chimney stack
میله دودکش
chimney-tun
دودکش کوره ای
The chimney doesnt have enough draft .
این دود کش خوب هوانمی کشد
right wing toward
میمنه
wing and wing
حرکت با باز بودن کامل بادبانها
off wing
محل بازیگر گوش
on the wing
پرواز کننده
to take wing
پابفرارگذاشتن
to take wing
پرواز کردن
to take under one's wing
حمایت کردن
to take under one's wing
سرپرستی کردن
on the wing
بالدار
on the wing
سیار متحرک
take (someone) under one's wing
<idiom>
زیرپروبال شخص راگرفتن
wing it
<idiom>
بدون آمادگی
right wing toward
پیشرو
right wing toward
دست راست
under one's wing
<idiom>
تحت مراقبت کسی
wing
پره
wing
تیپ هوایی جناح
wing
گروه هوایی
wing
پیمودن
wing
بالدار کردن پردارکردن
wing
دسته حزبی
wing
شاخه شعبه
wing
طرف
wing
پره زائده پره دار
wing
جناح
wing
گروه هوایی هر چیزی که هوا را برهم میزند
wing
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
wing
بال مانند زائده حبابی
wing
بال
right-wing
جناح راست
right wing
جناح راست
wing
پرواز پرش
wing
لنگه
wing
گوش زمین
wing
بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing skin
پوسته بال
wing tanks
تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
wing root
ریشه بال
wing strut
پایه بال
wing screw
پیچ گوشه دار
wing shooting
شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
wing nut
پیچ خروسکی
wing nut
مهره گوشه دار
wing section
بخش مرکزی یا پانل خارجی بال
wing setting
نصب بال
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
wing spread
فاصله بین دو سر بال
wing photograph
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
wing nut
خروسک
wing spar
عضو سازهای اصلی بال درامتداد خط واصل دو سر بال
wing reactions
واکنشهای بال
wing threequarter
هریک از دو مدافع کنار زمین
bat's-wing
[نوعی از نقش پنجره خورشیدی]
centrist wing
طرفدار جناح میانه رو
[سیاست]
wing vein
رگهبال
wing slat
نوکباله
wing rib
دندهبال
wing pallet
سطحپرهمانند
wing membrane
اجزایبال
wing defence
دفاعگوشه
wing attack
حملهگوشه
tapered wing
بالنوکتیز
straight wing
بالمستقیم
hind wing
بالعقبی
cross-wing
[بال های پیوسته در تالار خانه های قرون وسطایی]
wing wall
دیواره جانبی
wing tip
نوک کفش دارای قوس منحنی
wing tunnel
تونل باد
wing nut
پیچ و مهره دارای جاانگشتی
left wing
شخص دست چپی
high wing
بال بالا
highed wing
بال لولاشده
inside wing
بال داخلی
isoclinic wing
بالی که زاویه برخورد ان هنگام خم شدن در اثر نیرونیز ثابت میماند
king's wing
جناح شاه شطرنج
low wing
بال پایین
mid wing
بال وسط
parasol wing
بالی که هواپیما از ان اویزان میشود
queen's wing
جناح وزیر شطرنج
fixed-wing
هواپیمای بال ثابت
rhombus wing
بالی با سطح مقطع متقارن
right wing forward
پیشرو دست راست
right wing of army
جناح یمین
hard wing
بال صلب
front wing
گلگیر جلوی اتومبیل
left wing
مربوط به جناح چپ
left-wing
شخص دست چپی
left-wing
مربوط به جناح چپ
fixed wing
هواپیمای بال ثابت
fixed wing
بال ثابت
fixed-wing
بال ثابت
wing commander
سرهنگ دوم هوایی
wing commanders
سرهنگ دوم هوایی
cantilever wing
بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
center wing
بال میانی
delta wing
بال دلتا
delta wing
بال مثلث
double wing
بازی هافبک در گوش
right wing of army
پهلوی راست میمنه
wing loading
نسبت وزن کل به مساحت یال
wind wing
پنجره کوچک تهویه اتومبیل
wing area
مساحت بال
wing axis
محور بال
wing box
ساختمان اصلی بالهای مدرن استرس اسکین
wing chair
مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
wing covert
پر پوششی روی پرهای مخصوص پرواز پرنده
wing drag
پسای بال
wing drop
افت ناگهانی برا روی یک بال
wing footed
دارای پای پردار
wing footed
تند
wing footed
سریع
wing forward
فوروارد گوش
wing forward
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
wing halfback
هافبکهای کناری
wing heavy
تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
wing loading
وزن غیر خالص هواپیما تقسیم بر سطح زیر ان
wet wing
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
vent wing
پنجره گردان
right wing to ward
پیشرو
right wing to ward
دست راست
rotary wing
بال گردان
rotary wing
هواپیمای بال گردان
sea wing
نرم تن دو کپه دریایی
simple wing
طرح تهاجمی با خط نامتعادل
upper wing
بال بالایی در هواپیمای دوباله
[extreme]
right-wing scene
صحنه جناح راست
[افراطی]
[سیاست]
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
swept-back wing
بالدم جارویی
left wing for ward
پیشرو دست چپ
reverse chicken wing
نوعی کلید کشی
fixed wing aircraft
هواپیما با بال ثابت
real box wing
بالی با سه تیرک
rotary wing aircraft
هواپیما با بال گردنده
left wing of army
جناح یسار
left wing of army
پهلوی چپ میسره
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
to piniona bird's wing
نوک بال مرغی را چیدن
leg ride and reverse chicken wing
سگک قفل قیصر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com