Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (4 milliseconds)
English
Persian
choir-stall
صندلی بلند
choir-stall
[صندلی های مبلی گروه کر]
Other Matches
choir
دسته خوانندگان
choir
دسته سرایندگان
choir
بصورت دسته جمعی سرود خواندن هم سرایان
choir
کر
choir
گروه خوانندگان
to choir a hymn
سرودی راباهم خواندن
to choir in eating
جلوگیر شدن
ante-choir
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا]
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
choir-rail
[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
choir loft
جای مخصوص خواندن کلیسا
choir organ manual
دستهتنظیمکر
stall out
کند کردن سرعت تخته موج تاموج بگذرد
stall
بساط
stall
برای چند لحظه ازسرعت موج سواری کاستن
stall
متوقف شدن یا کردن از کار انداختن یا افتادن
stall
در گل فرو رفتن
stall
واماندگی
stall
طفره زدن
stall
دور سرگرداندن طفره
stall
قصورورزیدن
stall
ماندن ممانعت کردن
stall
به اخور بستن از حرکت بازداشتن
stall
دکه چوبی کوچک
stall
وقت کشی با حفظ توپ
stall
حفظ گوی برای مدت طولانی
stall
لژ جایگاه ویژه
stall
صندلی
stall
جای ایستادن اسب در طویله اخور
stall
غرفه
to stall in mud
درگل فرورفتن
whip stall
حرکت عمودی
deep stall
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
stall fed
پروار
thumb stall
شست پوش
stall fed
پرواری
box stall
جعبه اخور
box stall
اخور
finger stall
چرم انگشتانه مانند کمانگیر
head stall
قسمت سر
head stall
افسار
head stall
کله گی
reingestion stall
واماندگی کمپرسور درتوربینهای گاز
stall feed
پرواری کردن
stall feed
در طویله برای پروار شدن نگهداشتن
whip stall
شیرجه قائم سوت کشیدن شیرجه کردن هواپیما
retreating blade stall
واماندگی تیغه پس رونده هلیکوپتر
archers'thumb stall
شست
archers'thumb stall
زه گیر
To play ducks and drades with someone. To stall someone . To lead somebody a pretty dance.
کسی را سر دواندن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com