Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 44 (4 milliseconds)
English	Persian
chorus girl	زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
Other Matches
He has a crush on that young girl . He is stuck on that young girl .	گلویش پیش دخترک گیر کرده
chorus	هم سرایان
chorus	هم سرایی کردن دسته خوانندگان
chorus	نغمه سرایان هم اهنگ
in chorus	دسته جمعی
dawn chorus	آواز پرندگاندرطلوعآفتاب
chorus girls	زن جوانی که دریک دسته کرمیخواند
her next was a girl	بچه دومش دختر بود
old girl	فارغالتحصیلمدرسهدخترانه
girl	معشوقه
girl	دوشیزه کلفت
girl	دختربچه
girl	دختر
who is this girl ?	این دختر کیست
girl scouts	پیشاهنگ دختر
girl scouts	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
girl scout	عضو پیشاهنگان دختر ایالات متحده آمریکا
bunny girl	زنیکهبالباسخرگوشیدرکابارهنوشیدنیسرو میکند
head girl	بچهسمبلونمونهمدرسه
I cant figure that girl out .	از کارهای او چیزی نمی فهمم
to score with a girl <idiom>	موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
unlucky girl	آدم بد شانس
girl scout	پیشاهنگ دختر
cover girl	ستارهی روی جلد
cover girl	زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
girl guide	دختر پیشاهنگ
girl guide	عضو پیشاهنگی دختران
bat girl	توپ جمع کن
girl friday	دستیار زن
girl guides	دختران یشاهنگ
girl friday	معاون زن
girl friday	زن کار امد و لایق
land girl n	دختری که کارهای صحرایی میکرد
nautch girl	رقاصه
pinup girl	دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
shop girl	شاگرد دکان
shop girl	شاگرد پادو
the girl guardians	بزرگترهای دختران
call girl	فاحشه تلفنی
The girl got panicky and gave herself away .	دخترک دستپاچه شد وخودش را لو داد
The girl was penciling her eyebrows .	دخترک داشت ابروهایش را می کشید
She is self-centerd. she is an opinionated sort lf girl.	دختر خودرأیی است
The blow made me giddy young girl .	دختر گیج وسر بهوایی است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com