Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 129 (7 milliseconds)
English
Persian
circular functions
تابع های مثلثاتی
[ریاضی]
Other Matches
functions
خاصیت وجودی
functions
کارایی
functions
وفیفه عمل کردن
functions
فعالیت
functions
دستورالعمل
functions
نقش
functions
عمل
functions
کار کردن
functions
انجام عمل به درستی
functions
مشخصه مخصوصی در کامپیوتر یا پردازنده لغت
functions
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions
چاپ کدهایی که یک عمل را کنترل می کنند و نه صرفا نمایش یک حرف
functions
لیستی که رابط ه بین دو مجموعه دستورات یا داده را بیان میکند
functions
مجموعه توابع که توسط یک برنامه قابل استفاده اند
functions
دستور برنامه که اجرا را به یک تابع از پیش تعیین شده می برد یا به یک مجموعه دسورات مرتب نامدار
functions
کد دسوردهی به کامپیوتر که در آن تابع یا شاخهای از برنامه دنبال میشود
functions
طرزکار تابع
functions
ایین رسمی
functions
سیستم برنامه نویسی که در آن توابع مختلف نام یکسان دارند ولی متفاوتند چون روی نوع دادههای مختلف اجرا می شوند
functions
تابع
functions
کارکرد
functions
وفیفه
functions
کار
functions
کارویژه
functions
پیشه
functions
عمل کردن کارکردن
functions
وفیفه داشتن
functions
ایفاء
functions
ماموریت عمل
functions
مقام
transfer functions
توابع انتقالی
orthonormal functions
توابع نرمال ارتو
orthonormal functions
توابع متعامد بهنجار
orthogonal functions
توابع متعامد
mathematical functions
توابع ریاضی
market functions
وفائف بازار
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
money functions
وفائف پول
functions of money
وفائف پول
functions of money
نقش پول
theory of functions of a complex variable
آنالیز مختلط
[ریاضی]
theory of functions of a complex variable
نظریه توابع
[ریاضی]
post war consumption functions
توابع مصرف پس از جنگ جهانی دوم
circular saw
اره کمانهای
circular saw
اره مجمعه
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
circular
دایرهای
circular
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular
گرد
circular
بخشنامه نشریه
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
circular
دایره وار
circular
مدور
circular
دایرهای شکل
circular
مستدیر
circular
بخشنامه
circular
موقعیت خطایی که وقتی رخ میدهد که دو تا ولی در دوخانه به یکدیگر مراجعه کنند
circular
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular shift
تغییر مکان دایرهای
circular shift
شبفت مدور
circular reasoning
استدلال دوری
circular shear
قیچی کمانهای
circular saw bench
اره کمانهای میزی
circular scanning
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
circular reference
ارجاع چرخشی
circular rip saw
اره کمانهای چاکدار
circular saw blade
تیغ اره
circular shift
تغییر مکان حلقوی
circular slitting saw
اره کمانهای مخصوص شیار
circular bench
نیمکت گرد
[دایره ای]
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
circular needle
میلگرد
circular body
صفحهمدور
training circular
نشریه اموزش
semi circular a
طاق روی
semi circular
نیم دایرهای
circular measure
اندازه قوس
circular weir
سرریز مدور
circular velocity
سرعت دایرهای
circular table
میز گرد
circular scanning
تقطیع مدور
circular reaction
واکنش چرخشی
circular arc
کمانی از دایره
circular grooving saw
کمان اره ویژه شیار
circular friction saw
اره کمانهای اصطکاکی
circular flow
جریان دوری
circular flow
جریان دایرهای
circular dispersion
قطر کوچکترین دایرهای که 57% پرتابه ها به ان برخورد میکنند
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
circular definition
تعریف دوری
circular cut off saw
اره کمانهای
circular frequency
تکرار دورانی
circular cell
محفظه گرد
circular blank
پلاتین
circular bending
خمش خالص
circular arch
قوس دورتمام
circular arch
طاق دایرهای
circular arc
قوس
circular arc
طاق
circular letter
بخشنامه اداری
circular letter
نامه اداری
circular psychosis
روان پریشی ادواری
circular mil
مساحت دایرهای به قطر یک میل
circular motion
حرکت مستدیر
circular mil
میل مدور
circular motion
حرکت دایرهای
circular measure
اندازه کمان
circular loom
نای عایق
circular list
لیست مدور لیست حلقوی
circular motion
حرکت گردشی
circular parry
دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
circular projection
برامدگی گرد
circular list
لیست دایرهای
circular milling
فرز مدور
circular probable error
دایره پراکندگی گلوله ها اشتباه احتمالی دایرهای
circular casing pump
تلمبه پا بده دایرهای
circular mil foot
پا- میل مدور
circular seam welding
جوشکاری درزی کمانهای
semi circular parry
دفاع نیمدایره
circular cutter head
چاقوی گرد
circular sawing machine
اره کمانهای
circular flow of income
گردش دورانی درامد
circular flow of income
جریان دوری درامد
circular cross section
مقطع گرد
circular type gates
دریچههای نوع استوانهای
cold circular sam
اره کمانهای سردکار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com