English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 78 (6 milliseconds)
English Persian
circulating library کتابخانهای که کتاب کرایه میدهد
Other Matches
circulating آنچه به راحتی می چرخد
circulating رایج
circulating سیار
circulating چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
circulating ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد
circulating medium وسیله انتقال قدرت خرید
circulating capital سرمایه در گردش
circulating storage انباره گردشی
non-circulating materials اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
circulating asset دارایی در گردش
circulating asset دارایی جاری
circulating pump پمپ دوار
circulating edium وسیله رواج
circulating capital سرمایه در جریان
oil circulating lubrication روغنکاری نوع گردشی
library تعدا دتوابع مفید و مستقل که وارد هر برنامهای میشود تا مانع نوشتن برنامه شود
library برنامه دان مجموع برنامه ها
library کتابخانه
library قرائتخانه کتابفروشی
library زیر تابع آزمایش شده و ذخیره شده در کتابخانه که در صورت نیاز وارد برنامه کاربر میشود
library تابع پیش نویس که میتواند وارد برنامه اصلی شود و در صورت نیاز فراخوانی شود
library 1-تعداد توابع نرم افزاری خاص . که کاربر میتواند در برنامه خود وارد کند
library و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library متن ها
library تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library شیاری در دیسک مغناطیسی یا نوار برای ذخیره سازی اطلاعات درباره محتوا
library مجموعه فایل ها
library کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
project library کتابخانه پروژه
public library کتابخانه عمومی
macro library کتابخانه ماکرو
program library کتابخانه برنامه ها
our library is well stocked است
our library is well stocked جنس کتابخانه ما جور
our library is well stocked خوبی دارد
our library is well stocked کتابخانه ماموجودی
routine library کتابخانه روال ها
subroutine library کتابخانه زیرروال ها
subroutine library کتابخانه زیرروال
record library مرکزکرایهنوارکاست
walking library شخص دانشمند
walking library کتابخانه متحرک
user library کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
tape library کتابخانه نوارها
systems library کتابخانه سیستم ها
system library کتابخانه سیستم
support library کتابخانه پشتیبان
program library کتابخانه برنامه
macro library درشت کتابخانه
library manager مدیر کتابخانه
library maintenance نگهداشت کتابخانهای
library facilities تسهیلات کتابخانهای
library edition چاپی که درخودکتابخانه باشد
library call فراخوانی کتابخانهای
library automation خودکارسازی کتابخانه
disk library کتابخانه دیسک
common library کتابخانه اشتراکی
catalogue library محل نگهداری کاتالوگها قفسه کاتالوگها
library paste نوعی خمیر چسبنده که ازنشاسته درست میکنند
library paste چسب نشاستهای
library tape نوار کتابخانهای
library subroutine زیروال کتابخانهای
library software نرم افزار کتابخانهای
library science علم تنظیم ومحافظت از کتب
library science علم کتابداری
library routine روال مجموعه ها
library program برنامه کتابخانهای
lending library کتابخانهای که کتاب عاریه میدهد
library routine روال کتابخانهای
library routine روال کتابخانه
development support library امکانات خودکار که با ان یک منشی برنامه نویسی فایلهای توسعه برنامه را که شامل نسخههای اصلی مجموعههای تست داده واسناد گزارش میباشدنگهداری میکند
dynamic link library در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
The library is the obvious place for the after-dinner hours. کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
There are ine milion book (volumes)in this library. دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com