Dictiornary-Farsi | city article | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 101 (6 milliseconds)

English	Persian
city article	گزارش مختصرمالی یاتجاری در روزنامه


Other Matches

article	تفریح کردن
article	شیئی
article	مقاله
article	ماده
article	ماده قانون
article	پیامی در یک گروه خبری
the d. article	حرف تعریف
what is the p of this article	قیمت این کالا چند است
article	بصورت مواد در اوردن
article	چیز
that article is not g.	این کالابدل است
article	کالا
article	متاع
article	اسباب
article	ماده بند
article	فصل
article	شرط
article	مقاله گفتار
article	حرف تعریف
punitive article	موادقانون جزا
replealed article	ماده منسوخه
article of faith	اعتقاد و عقیده باطنی
punitive article	قوانین جزایی ارتش
found article	لقطه
found article	شیئی گمشده
to mark down an article	بهای کمتری بر کالایی گذاشتن
lost article	شیئی گمشده
i write an article	مقالهای مینویسم
offender against this article	متخلفین از این ماده
definite article	حرفتعریفمعین
article had two notes	داشت
article had two notes	ماده یکم دو تبصره
lost article	لقطه
an inspired article	مقاله رسانده
article of a company	اساسنامه شرکت
article of association	اساسنامه شرکت
indefinite article	حرف نکره
leading article	سرمقاله
article of roup	اموال مورد حراج
leading article	کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
an inspired article	مقاله القاشده
city	شهر
city	شهر
inner city	بخش مرکزی شهر
city	شهر کوچک
city	شهرک
I premise that you did read this article.	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
I assume that you did read this article.	من فرض میکنم که شما این مقاله را خوانده اید.
compression molded article	بخش پرسی
article of a building by law	ائین نامه ساختمان
Ideal City	[شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
New York City	نیویورک
central city	مرکز شهر
Kuwait City	کویت
Guatemala City	پایتختگوآتمالا
garden city	شهریدرداخلیکباغستان
City Beautiful	[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
Garden city	بوستان شهر
city view	نمای شهر
The city center .	میدان ( مرکز ) شهر
How far is it to city centre?	تا مرکز شهر چقدر راه است؟
Take me to the city centre?	مرا به مرکز شهر ببرید.
provincial city	شهرستان
central city	شهر مرکزی
city editor	نویسنده خیرمالی یاتجارتی درروزنامه
city boundary	شهرمرزی
the city has been proclaimed	قدغن هایی در شهربرقرارکرده اند
mushroom city	شهری که زود ترقی میکند
they poured toward that city	سوی ان شهر هجوم کردند
to prostrate a city	شهری را با خاک یکسان کردن
empire city	نیویورک
city slicker	رند
City Hall	ساختمان شهرداری
City Hall	شهرداری
City Hall	بلدیه
city slicker	زرنگ
city slicker	شهری
Mexico City	مکزیکوسیتی
Panama City	شهر پاناما
Vatican City	شهر واتیکان
How do I get to city center?	چطور میتوانم به مرکز شهر بروم؟
to serve the city with water	اب برای شهر تهیه کردن
that city lies in ruins	است
the hill overhangs the city	تپه به شهر مشرف است
to raze a city to the ground	شهری را با خاک یکسان کردن
gray air city	شهر با مه دود اکسیدی
Ho Chi Minh City	شهر هوشی مین مرکز ویتنام جنوبی
The city was razed to the ground.	شهر با خاک یکسان شد
brown air city	شهر با مه دود اسیدی
bombers raided the city	بمب افگن ها ان شهررابمباران کردند
bombers raided the city	بمب افگن هابران شهرحمله کردند
To lay siege to a city .	شهری را محاصره کردن
Every man is a sovereign in his own city . <proverb>	هر کس به شهر خود شهریار است .
What's the fare to city centre?	نرخ کرایه تا مرکز شهر چقدر است؟
that city lies in ruins	ان شهر خراب
Gangs of youths went on the rampage through the inner city.	دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند.
A series of city improvement works.	یکرشته کارهای عمرانی شهری
The entire city was plunged in darkness .	تمام شهر غرق درتاریکی بود
Enemy troops poured into the city.	سربا زان دشمن ریختند داخل شهر
The City Council has decreed that all dogs must be kept on a leash there.	شورای شهر مقرر کرده است که تمام سگ ها باید با افسار بسته شوند .