Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 198 (9 milliseconds)
English
Persian
civil damage assessment
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
Other Matches
damage assessment
تعیین خسارات
damage assessment
تعیین میزان خسارت براورد ضایعات
bomb damage assessment
تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
assessment
ارزیابی
assessment
ارزشیابی
assessment
تعیین نتایج حاصله
assessment
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessment
تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
assessment
سنجش
assessment
تقدیم قیمت به منظور تعیین مالیات
assessment
براورد مالیات
assessment
تشخیص
assessment
تعیین مالیات
assessment
وضع مالیات
assessment
افهارنظر
assessment
تقویم براورد
assessment
تخمین
attack assessment
ارزیابی تک
attack assessment
ارزیابی نتایج تک
personality assessment
ارزیابی شخصیت
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
loss assessment
ارزیابی میزان خسارت
control and assessment team
تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
damage
زیان
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
do damage
خسارت زدن
damage
خسارت
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
ضرر
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
صدمه
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
آسیب
[شوخی]
[اصطلاح روزمره]
damage
خسارت
damage
تاوان
damage
خسارت غرامت
damage
ضرر
damage
اسیب
damage
خسارت زدن زیان زدن
damage
غرامت معیوب کردن
damage
گزند
What's the damage?
چقدر خرج روی دستم می افتد؟
damage
زیان
damage
ضایعات رزمی
damage
صدمه دیدن ازون
damage
صدمه دیدن
damage
صدمهای که به اشیا ونه اشخاص وارد شود
damage
آسیب رساندن به چیزی
damage
غرامت ضرر
damage
ضرر زدن خسارت دیدن اسیب
damage
اسیب دیدن
general damage
خسارت کلی
general damage
خسارت عمومی
fractional damage
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
indirect damage
ضرر غیر مستقیم
irreversible damage
اسیب جبران ناپذیر
light damage
خسارت جزئی یا سبک
material damage
خسارت مادی
moral damage
خسارت معنوی
moral damage
ضرر معنوی
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
fractional damage
خسارت جزئی
effective damage
ضایعات موثر
criminal damage
تخریب جزائی
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
damage control
کنترل خسارات
damage control
کنترل کردن خسارات
damage control
اسیب گیری
damage criteria
میزان خسارات
damage density
چگالی اسیب رسانی
damage feasant
خسارت ناشی از حیوانات
damage feasant
درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
damage in transit
خسارت در هنگام ترانزیت
damage radius
شعاع خطر مین
damage radius
شعاع منطقه خسارت
damage threat
احتمال تولید خسارت
damage threat
منطقه احتمال تولید خسارت
direct damage
ضرر مستقیم
effective damage
خسارت موثر
consequential damage
خسارت غیر مستقیم
certificate of damage
گواهی خسارت
brain damage
اسیب مغزی
collateral damage
خساراتمادیجنگ
damage criteria
میزان ضایعات
water damage
خسارت اب دیدگی
structural damage
خسارت ناشی از خرابی یاترک خوردگی ساختمان
special damage
خسارت مخصوص
proceeding for damage
دعوی خسارت
actual damage
خسارت واقعی
sea water damage
خسارت اب دریا
accident damage to property
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
damage control party
گروه اسیب گیر
damage control book
راهنمای کنترل خسارات
damage control bills
دستورالعمل کنترل خسارات
minimal brain damage
کمترین اسیب مغزی موثر
The damage can't have been caused accidentally.
آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
to damage somebody's good reputation
به شهرت کسی خسارت زدن
civil
غیرنظامی
civil
مدنی
civil
غیر نظامی
civil
شهری
civil
خدمات شهری
civil
شخصی
civil
حقوق
civil
داخلی حقوقی
civil
درونی
civil
کشوری
area damage control party
گروه کنترل خسارات منطقه
civil wrong
خطای مدنی
civil year
سال عرفی
code civil
قانون مدنی
civil servant
مستخدم کشوری
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
civil disobedience
نافرمانی شهروندان
civil disobedience
مقاومت منفی و مسالمت آمیز
civil divorce
موسسهایکهجنبهایالتیدارد
civil defence
موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی
civil marriage
ازدواج محضری
civil marriages
ازدواج محضری
civil twilight
شفق و فلق غیرنظامی
civil time
زمان عرفی
civil servant
مستخدم دولتی
Civil Service
خدمات کشوری
Civil Service
خدمات اجتماعی
civil rights
حقوق مدنی
civil rights
حقوق اجتماعی
civil liberties
ازادی مدنی
civil liberty
ازادی مدنی
civil law
حقوق مدنی
civil wars
جنگ داخلی
civil action
دعوی مدنی یا حقوقی
civil action
دعوی مدنی
civil advisor
مستشار غیرنظامی
civil advisor
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
civil affairs
امور غیرنظامیان
civil affairs
عملیات مردم یاری
civil aircraft
هواپیمای غیر نظامی
civil war
جنگ داخلی
civil engineering
مهندسی ساختمان
civil engineering
مهندسی راه و ساختمان
civil servant
مستخدم یا کارمند دولت
civil servants
مستخدم کشوری
civil servants
مستخدم دولتی
civil engineer
مهندس راه وساختمان
civil engineer
مهندس راه و ساختمان
civil engineer
مهندس ساختمان
civil engineer
مهندس شهرسازی
civil engineers
مهندس راه وساختمان
civil engineers
مهندس راه و ساختمان
civil engineers
مهندس ساختمان
civil engineers
مهندس شهرسازی
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
civil censorship
سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civil code
قانون مدنی
civil time
ساعت محلی
civil injury
خسارت مدنی
civil injury
اضرار مدنی
civil liability
ضمان
civil liability
مسئوولیت مدنی
civil litigation
دادرسی مدنی
civil low
حقوق مدنی
civil low
سیستم حقوقی رم باستان
civil services
خدمات دولتی
civil proceedings
اقدامات حقوقی
civil procedure
ایین دادرسی مدنی
civil procedure
اصول محاکمات حقوقی
civil partnership
شرکت مدنی
civil time
ساعت معمولی
civil disturbances
اغتشاشات غیرنظامی
civil death
محرومیت از حقوق مدنی
civil degradation
محرومیت از حقوق مدنی
civil servants
مستخدم یا کارمند دولت
civil defense
دفاع غیر نظامی
civil defense
پدافند غیر نظامی
civil defense
پدافند ازمناطق شهری
civil department
تشکیلات کشوری
civil disturbances
اغتشاشات داخلی
civil nuclear powers
کشوردارای قدرت اتمی
civil court division
بخش دادگاه مدنی
civil procedure code
قانون ایین دادرسی مدنی
civil nuclear powers
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
civil status office
دفتر سجل و احوال
civil servant
[British E]
کارمند دولت
civil defence service
خدمات کشوری
entitle to civil rights
متمتع از حقوق مدنی
principle of civil litigation
اصول محاکمات مدنی
principle of civil litigation
ایین دادرسی مدنی
riot and civil commotion
اعتصاب و تظاهرات
civil engineering contractor
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
civil engineering works
بناهای مهندسی ساختمانهای مهندسی ساز
law of civil procedure
ائین دادرسی مدنی
Keep a civil tongue in your head.
حرف دهنت رابفهم
Deprivation of ones civil rights .
محرومیت از حقوق مدنی
civil military action
عملیات مردم یاری
civil military action
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
civil military relations
روابط بین نظامیان وغیرنظامیان روابط نظامیان با مردم کشورهای دیگر
Civil Aviation Organization
سازمان هواپیمایی کشور
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
assistant chief of staff,g(civil affair
معاونت امور غیرنظامیان رکن پنجم اداره پنجم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com