Total search result: 202 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
civil nuclear powers |
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند |
civil nuclear powers |
کشوردارای قدرت اتمی |
|
|
Other Matches |
|
the three powers |
قوای ثلاثه |
powers |
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر |
powers |
حذف توان کامپیوتر |
powers |
که باعث توقف کار کردن یا بد کار کردن قط عات الکتریکی میشود مگر اینکه باتری آنها برگردد |
powers |
توقف منبع تغذیه الکتریکی |
powers |
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد |
powers |
مجموعه بررسیهای سخت افزاری که کامپیوتر پس از روشن شدن انجام میدهد |
powers |
قدرت نیرو |
powers |
شدت |
powers |
توانایی |
powers |
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند |
powers |
نرم افزار کامپیوترهای luptop و برخی صفحههای جدیدتر PC و صفحههای نمایش که برای حفظ انرژی قط عاتی که استفاده نمیشوند را به طور خودکار خاموش می کنند |
powers |
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش |
the powers |
دولتهای بزرگ |
powers |
واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات |
powers |
اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود. |
powers |
روشن کردن یا اعمال ولتاژ به یک وسیله الکتریکی |
powers |
تنظیم خودکار CPU در یک وضعیت ابتدایی شناخته شده به سرعت پس از اعمال برق . |
powers |
خاموش کردن یک وسیله |
powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
powers |
توان از دست رفته |
powers |
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله |
powers |
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است |
powers |
انرژی |
powers |
قوه |
powers |
راندن |
powers |
توان |
powers |
نیرو |
powers |
توان برقی |
powers |
زور بکاربردن |
powers |
نیرو بخشیدن به نیرومند کردن |
powers |
قدرت دیدذره بین |
powers |
اقتدار سلطه نیروی برق |
powers |
برق |
powers |
توان نیرو |
powers |
برتری |
powers |
قدرت |
powers |
زور |
powers |
حداکثر تلاش در کمترین زمان |
powers |
دولت |
powers |
اقتدار و اختیار |
powers |
قوه یا توان |
powers |
درشت نمایی قدرت دوربین |
powers |
برقی |
powers |
دستگاه برقی |
the belligernt powers |
دولتهای درحال جنگ |
division of powers |
تفکیک قوا |
o merciful powers |
ای خدایان بخشنده |
the belligernt powers |
دول متحارب |
mechanical powers |
غرغره چرخ |
mechanical powers |
گوه |
full powers |
اختیارات تام |
give powers |
به کسی وکالت دادن |
monrovia powers |
اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد |
monrovia powers |
قدرتهای مونروویا |
mandatory powers |
اختیارات دولت قیم |
mechanical powers |
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده |
To have full powers. |
اختیارات کامل داشتن |
hostile powers |
دول متخاصم |
to delegate one's powers to somebody |
اقتدار و اختیار خود را به کسی محول کردن [اصطلاح رسمی] |
nuclear |
مغزی |
nuclear |
مربوط به اتمی |
nuclear |
اتمی |
nuclear |
هستهای |
non-nuclear |
ناوابسته به اتم و نیروی اتمی |
non-nuclear |
غیراتمی |
non-nuclear |
نااتمی |
give soneone powers |
به کسی وکالت دادن |
the bill defined his powers |
حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید |
principle of separation of powers |
اصل تفکیک قوا |
the active powers of the mind |
قوای عامله متحر |
exchange of full powers |
رسمیت یافتن تنزل نرخ ارز مبادله اسناد مربوط به تفویض اختیارات تام |
nuclear power |
انرژی هستهای |
nuclear power |
نیروی هستهای |
nuclear pile |
پیل هستهای |
nuclear particle |
هستک |
nuclear magneton |
مگنتون هسته |
nuclear number |
عدد هستهای |
nuclear fusion |
همجوشی هستهای |
nuclear fusion |
گداخت هستهای |
nuclear parity |
همطرازی اتمی |
nuclear fusion |
گداز هستهای |
nuclear fusion |
ذوب هستهای |
nuclear fission |
شکافت هستهای |
nuclear parity |
قدرت اتمی یکسان |
nuclear number |
عدد جرمی |
nuclear technology |
تکنولوژی هستهای |
nuclear charge |
بار هسته |
nuclear chemistry |
شیمی هستهای |
nuclear configuration |
ترکیب هستهای |
nuclear corrosion |
فرسایش هستهای |
nuclear detector |
اشکارساز هستهای |
nuclear dud |
بمب عمل نکرده اتمی |
nuclear electricity |
الکتریسیته هستهای |
nuclear electron |
الکترون هسته |
nuclear energy |
انرژی هستهای |
nuclear engineering |
تکنولوژی هستهای |
nuclear equipoise |
گلوله اتمی ممنوعه |
nuclear equipoise |
گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد |
nuclear fission |
انشقاق هستهای |
nuclear forces |
نیروهای هستهای |
nuclear cell |
پیل اتمی |
nuclear reaction |
فرایند هستهای |
nuclear submarine |
زیردریایی هستهای nuclear-poweredsubmarine : syn |
nuclear transformation |
تبدیل هستهای |
nuclear warfare |
جنگ اتمی |
nuclear warfare |
میدان جنگ اتمی |
nuclear family |
خانواده هستهای |
nuclear families |
خانواده هستهای |
nuclear reactors |
واکنشگاه هستهای |
nuclear reactors |
راکتور هستهای |
nuclear reactors |
پیل اتمی |
nuclear reactor |
راکتور هستهای |
nuclear reactor |
پیل اتمی |
nuclear structure |
ساختار هستهای |
nuclear strike |
تک هستهای |
nuclear whorl |
پیچهستهای |
nuclear membrane |
عضوهستهای |
nuclear winter |
زمستان اتمی |
nuclear radiation |
تشعشع هستهای |
nuclear radius |
شعاع هسته |
nuclear reactor |
واکنشگاه هستهای |
nuclear reaction |
واکنش هستهای |
nuclear size |
اندازه هسته |
nuclear stalemate |
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه |
nuclear strike |
تک اتمی |
nuclear-free |
مکانیکهدرآناستفادهازسلاحوانرژیهستهایقدغنباشد |
civil |
خدمات شهری |
civil |
شهری |
civil |
شخصی |
civil |
غیر نظامی |
civil |
مدنی |
civil |
کشوری |
civil |
درونی |
civil |
داخلی حقوقی |
civil |
حقوق |
civil |
غیرنظامی |
nuclear binding energy |
انرژی اتصال هستهای |
nuclear power station |
نیروگاه هسته ای |
nuclear power plant |
نیروگاه هسته ای |
nuclear power station |
نیروگاه هستهای |
nuclear power production |
تولید انرژی هستهای |
nuclear power plant |
تاسیسات انرژی هستهای |
nuclear boiler room |
اتاقکمولدبخارهستهای |
nuclear powered submarine |
submarine nuclear |
nuclear biological chemical |
شیمیایی میکربی هستهای |
nuclear magnetic resonance |
تشدید مغناطیس هسته رزونانس مغناطیس هسته |
nuclear fusion energy |
انرژی ذوب هستهای |
attack nuclear carrier |
ناو هواپیمابر افندی هستهای |
effective nuclear charge |
بار موثر هسته |
magnetic nuclear resonance |
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته |
civil liberties |
ازادی مدنی |
civil rights |
حقوق اجتماعی |
civil rights |
حقوق مدنی |
Civil Service |
خدمات اجتماعی |
civil wars |
جنگ داخلی |
civil engineering |
مهندسی ساختمان |
civil engineering |
مهندسی راه و ساختمان |
civil war |
جنگ داخلی |
civil law |
حقوق مدنی |
civil aircraft |
هواپیمای غیر نظامی |
civil affairs |
عملیات مردم یاری |
civil affairs |
امور غیرنظامیان |
civil advisor |
مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی |
civil advisor |
مستشار غیرنظامی |
civil liberty |
ازادی مدنی |
civil action |
دعوی مدنی |
civil action |
دعوی مدنی یا حقوقی |
civil degradation |
محرومیت از حقوق مدنی |
civil low |
حقوق مدنی |
civil disobedience |
مقاومت منفی و مسالمت آمیز |
civil engineer |
مهندس ساختمان |
civil engineer |
مهندس راه و ساختمان |
civil engineer |
مهندس راه وساختمان |
civil servants |
مستخدم یا کارمند دولت |
civil disobedience |
نافرمانی شهروندان |
civil servants |
مستخدم دولتی |
civil servants |
مستخدم کشوری |
civil servant |
مستخدم یا کارمند دولت |
civil servant |
مستخدم دولتی |
civil divorce |
موسسهایکهجنبهایالتیدارد |
civil defence |
موسسهآموزشدهندهمهارتهایرزمی |
civil marriage |
ازدواج محضری |
civil marriages |
ازدواج محضری |
civil engineers |
مهندس شهرسازی |
civil engineers |
مهندس ساختمان |
civil engineers |
مهندس راه و ساختمان |
civil engineers |
مهندس راه وساختمان |
civil engineer |
مهندس شهرسازی |
civil servant |
مستخدم کشوری |
liberty civil |
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم |
civil liability |
مسئوولیت مدنی |
civil litigation |
دادرسی مدنی |
Civil Service |
خدمات کشوری |
civil low |
سیستم حقوقی رم باستان |
civil partnership |
شرکت مدنی |
civil procedure |
اصول محاکمات حقوقی |
civil procedure |
ایین دادرسی مدنی |
civil proceedings |
اقدامات حقوقی |
civil services |
خدمات دولتی |