Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
class b amplifier
فزون ساز درجه ب
Search result with all words
class a amplifier
فزون ساز درجه ا
class ab amplifier
فزون ساز درجه ا ب
class c amplifier
فزون ساز درجه سی
Other Matches
amplifier
تقویت کننده
amplifier
نیروافزا
amplifier
تقویت کنندهء برق
amplifier
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد
amplifier
فزونساز
amplifier
فزون ساز
amplifier
بلند گو
y amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
x amplifier
تقویت کننده با سیستم انحراف افقی
video amplifier
تقویت کننده تصویری
output amplifier
تقویت کننده خروجی
operational amplifier
تقویت کننده عملیاتی
chrominance amplifier
فزون ساز رنگ تابی
video amplifier
دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
voltage amplifier
امپلیفایر ولتاژ
operational amplifier
تقویت کننده محاسباتی
voltage amplifier
تقویت کننده ولتاژ
amplifier tube
لامپ فزون ساز
y axis amplifier
تقویت کننده محور ایگرگ
x axis amplifier
تقویت کننده محور ایکس
power amplifier
تقویت کننده قدرت
differential amplifier
تقویت کننده تفاضلی
broadband amplifier
فزونساز باند گسترده
tube amplifier
تقویت کننده لامپی
back of the amplifier
آمپیلیفایرعقبی
bandpass amplifier
فزونساز پالاییده
audio amplifier
تقویت کننده صوتی
triode amplifier
فزون ساز سه قطبی
audio amplifier
فزونساز صوتی
cascode amplifier
فزون ساز کاسکودی
z axis amplifier
تقویت کننده محور "زد"
sweep amplifier
فزون ساز روبنده
sense amplifier
تقویت کننده حسی
relay amplifier
تقویت کننده امدادی
pulse amplifier
تقویت کننده پالس
feedback amplifier
تقویت کننده فیدبک
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
microphone amplifier
تقویت کننده میکروفن
input amplifier
تقویت کننده ورودی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
magnetic amplifier
امپلیفایر مغناطیسی
magnetic amplifier
تقویت کننده مغناطیسی ترانسدورکتور
magnetoresistive amplifier
تقویت کننده مغناطیسی
modulated amplifier
مرحله فزون ساز تحمیلی
main amplifier
تقویت کننده اصلی
video amplifier
فزون ساز ویدئو
light amplifier
تقویت کننده ی نور
impluse amplifier
تقویت کننده ضربه جریان
input amplifier
تقویت کننده اولیه
linear amplifier
تعویض کننده خطی
audio amplifier
امپلی فایر صوتی
intensity amplifier
تقویت کننده شدت روشنایی
line amplifier
تقویت کننده خط
intermediate amplifier
تقویت کننده میانی
intermediate frequency amplifier
فزونساز بسامد واسطه
high frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس بالا
audio frequency amplifier
فزونساز صوتی
frequency selective amplifier
تقویت کننده سلکتیو فرکانس
low pass amplifier
تقویت کننده پایین گذر
low frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس پایین
high fidelity amplifier
امپلی فایرهای فا تقویت کننده باکیفیت عالی
high fidelity amplifier
تقویت کنندههای فا
multi stage amplifier
تقویت کننده چند طبقه
power amplifier stage
مرحله فزون ساز توان
public address amplifier
فزون ساز بلندگوی اجتماعات
push pull amplifier
تقویت کننده پوش- پول
radio frequency amplifier
فزون ساز بسامد رادیویی
multi stage amplifier
امپلی فایر چند طبقه
sound volume amplifier
تقویت کننده شدت صوت
microphone pre amplifier
پیش فزون ساز میکروفون
intermediate frequency amplifier
تقویت کننده فرکانس میانی
beam power amplifier tube
لامپ فزونساز اشعهای
first class
درجه یک
first class
بهترین
first class
طبقه یک
the th class p
برنامه دانشپایه ششم
second class
فرعی
first class
ممتاز
first class
درجه اول
second class
وسط
second class
دومین درجه
second class
دومین مرتبه
second class
درجه 2
second class
درجه دوم
third-class
سومین دسته
first-class
درجه اول
second-class
درجه دوم
class
گروه وزنی ورزشکار ممتاز
class
ردیف
first-class
درخورمردم طبقه یک بهترین
class
محدود مقدار هایی که در یک کلاس جا می گیرد
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
سومین دسته
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
second class
درجه دو
first class
فرست کلاس
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class
هماموزگان
class
کلاس
class
طبقه بندی کردن رده
class
نوع
class
زمره جور
class
طبقه
class
دسته
class
رسته گروه
class
قشر
class
دانشپایه
class
رده
leisure class
طبقه مرفه
non producing class
طبقه نامولد
lower class
بی کلاس
[در جامعه]
lower class
سطح پایین
[اجتماع]
first-class cabin
قسمتclass_first
third class lever
اهرم نوع سوم
lower class
طبقه عوام
lower class
طبقه محروم
lower class
طبقه اجتماعی کم درآمد
soil class
طبقه بندی خاک
top-class
عالی بااستانداردبالا
spectral class
گونه طیقی
spectral class
طبقه بینابی
subordinate class
طبقه وابسته
superordinate class
طبقه فراگیر
reception class
اولینکلاسیکهبچههامیروند
evening class
مدرسهشبانه
class ring
حلقهطبقهای
third class road
جاده درجه سه
toiling class
طبقه رنجبر
high-class
درجه یک
high-class
مرغوب
high-class
کهبد
high-class
والا مقام
high-class
از طبقات بالا
social class
طبقه اجتماعی
sergeant first class
استوار دوم
lower class
طبقه پایین جامعه
lower class
طبقه سوم
[اجتماع]
private first class
سربازیکم
private first class
سرباز یکم
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع
standard class
درجه استاندارد
ruling class
طبقه حاکم
economy class
اکونومی کلاس
economy class
درجه توریستی
He is at the bottom of the class.
اوشاگرد آخر کلاس است
second class lever
اهرم نوع دوم
second class ticket
بلیت درجه دوم
word class
ردهایازلغاتمثلاسم صفت فعل و...
sergeant first class
گروهبان دوم
high-class
بلندپایه
laboring class
طبقه کارگر
class ii property
اموال طبقه 2
class e allotment
کسورات اقساط ماهیانه
class distinctions
اختلاف طبقاتی
class d allotment
کسورات بیمه
class culture
فرهنگ طبقهای
class consciousness
شعور طبقهای
class consciousness
اگاهی طبقهای
class book
کتاب کلاسی
class barrier
مانع طبقهای
class f allotment
کسورات حق مسکن
class i activity
فعالیت امادی طبقه 1
class i activity
اجرای اماد طبقه 1
class ii property
کالای طبقه 2
class ii installation
تاسیسات اماد طبقه 2
class ii installation
انبار اماد طبقه 2
class ii activity
اجرای اماد طبقه 2
class ii activity
فعالیت امادی طبقه 2
class i property
اموال طبقه 1
class i property
کالای طبقه 1
class i installation
تاسیسات اماد طبقه 1
class i installation
انبار اماد طبقه 1
class b allotment
کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
capitalist class
طبقه سرمایه دار
upper class
طبقه بالا
upper class
طبقه مرفه
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
working class
مربوط به طبقه کارگر و زحمتکش
working class
طبقه کارگر
class-consciousness
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
class-conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
middle class
طبقه متوسط
middle class
طبقه ما بین اشراف وطبقه پایین
bourgeois class
طبقه بورژوا
bourgeois class
طبقه سوداگر
age class
رده سالخور
age class
رده سنی
world-class
در سطح جهانی
world class
در سطح جهانی
lower class
طبقه پایین
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
class conscious
دارای حساسیت وتعصب نسبت بطبقه اجتماعی خود
first class cricket
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
feudal class
طبقه زمیندار
exploiting class
طبقه بهره کش
exploiting class
طبقه استثمار کننده
insulation class
کلاس عایق بندی
exploited class
طبقه بهره ده
exploited class
طبقه استثمار شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com