English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 77 (5 milliseconds)
English Persian
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards مجوز خروج کشتی
Other Matches
outwards بطرف خارج بیرونی
outwards فاهری
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
clearance مفاصا
clearance تهاتر
clearance تصفیه
clearance ترخیص
clearance بازی
clearance فضای بازی
clearance هوا فضای خالی فاصله
clearance مجوز دستیابی به یک فایل
clearance ترخیص گمرکی
clearance فاصله
clearance برداشتن مانع
clearance ترخیص کالا ازگمرک
clearance اختیار
clearance اجازه زدودگی
clearance تولرانس
clearance فاصله باز
clearance صلاحیت
clearance فضای بیکار
clearance گواهینامه یاکاغذ دال بر پاکی و بی عیبی ترخیص
clearance تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی
clearance اجازه ترخیص اجازه نامه
clearance پاک سازی تایید صلاحیت تخلیه کردن
clearance تعیین صلاحیت کردن
minimum clearance حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
mine clearance مین روبی کردن
mine clearance پاک کردن مین
valve clearance لقی سوپاپ
height clearance ارتفاع مجاز
flight clearance تعیین امنیت پرواز
flight clearance اجازه پرواز
fitting clearance بازی مناسب
excess clearance تولرانس زیاده از حد
minus clearance تولرانس منفی
overhead clearance حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
site clearance تخلیه کارگاه
security clearance داشتن صلاحیت خدمتی
security clearance برگ عدم سوء پیشینه
security clearance تاییدصلاحیت
security clearance تایید صلاحیت کردن
road clearance انضباط و نظم حرکت در جاده
road clearance تخلیه کردن جاده
road clearance تخلیه جاده
presumption of clearance فرض برائت درامور مدنی
presumption of clearance اصل برائت
tooth clearance بازی دندانه
customs clearance ترخیص از گمرک
clearance diving شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
clearance diagram قواره
clearance capacity فرفیت تخلیه بار اسکله
clearance capacity فرفیت تخلیه بار
clearance angle زاویه ازاد
certificate of clearance مفاصا حساب
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
approach clearance اجازه تقرب
approach clearance اجازه فرود
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
clearance fit اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
clearance from obligation برائت ذمه
crest clearance بازی نوک پیچ
clearance space چاک
clearance rate نواخت جمع کردن مین
clearance rate نواخت مین روبی
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
clearance inwards مجوز ورود کشتی
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
clearance in ward گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
hot valve clearance فاصله کوچک بین ساقه سوپاپ و اسبک هنگامی که تمام قطعات موتور بدمای کاری رسیده اند
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
bankers automated clearance system سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com