English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (6 milliseconds)
English Persian
clearing out [of a place] تخلیه [فضایی]
clearing out [of a place] اخراج [از مکانی]
Search result with all words
clearing نقل وانتقال بانکی
clearing تسویه تسطیح
clearing مکان مسطح
clearing جمع کردن
clearing پاک کردن
clearing تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing بوته کنی
clearing سترده
clearing تسطیح
clearing تهاتر بانکی
clearing تسویه
clearing تبرئه
clearing تعویض اطلاعات در یک ثبات یاخانه حافظه یا واحد ذخیره با صفر یا جای خالی پاک کردن متن و یا تصاویرگرافیکی روی صفحه نمایش
clearing bank بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing bank بانک پس انداز
clearing banks بانکی که چکها را نقد میکند بانکی که چکها را می پردازد
clearing banks بانک پس انداز
clearing house اطاق پایاپای
clearing house دفتر تسویه حساب
clearing house شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing house شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing house اتاق تهاتر
clearing house قسمت تهاتر دربانکها
clearing houses اطاق پایاپای
clearing houses دفتر تسویه حساب
clearing houses شرکتی که چکها را نقد می نماید
clearing houses شرکتی که حسابها راتسویه میکند
clearing houses اتاق تهاتر
clearing houses قسمت تهاتر دربانکها
clearing a bill محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
clearing and switch buying توافق تجاری دوجانبهای که براساس ان دو کشور متعهدبه مبادله مقدار معینی کالامی گردند
clearing block قطعه بازدارنده
clearing block قطعه ممانعت از بسته شدن کولاس
clearing iron جاده پاک کن
clearing iron سنگ پس زن
clearing of jungle پاکسازی جنگل
clearing operations عملیات مین روبی
clearing operations عملیات پاک کردن مین
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
clearing station پست تخلیه بیماران
crest clearing محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
crest clearing graph نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
market clearing price قیمت تعادل در بازار
paying off [clearing off] [repayment] بازپرداخت [پرداخت کامل اقساط]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com