Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (10 milliseconds)
English
Persian
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
تلویزیون مداربسته
closed circuit
مدار بسته
Search result with all words
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین نظارت
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
Other Matches
closed
<adj.>
<past-p.>
مانع شده
closed
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
بسته
closed
محرمانه بسته
closed
مسدود
closed
محصور
closed
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
ممنوع الورود
closed
<adj.>
<past-p.>
بندآورده شده
closed
<adj.>
<past-p.>
سد شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بلوکه شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مسدود شده
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed file
ستون بسته
closed chain
زنجیر حلقهای
closed defence
دفاع بسته در روی لوپس
closed indent
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed stock
اجناس انبارشده ثابت
closed area
منطقه ممنوعه
closed to bicycles
دوچرخهسواریممنوع
closed to motorcycles
موتورسواریممنوع
closed to pedestrians
عبورپیادهممنوع
closed area
منطقه بسته
closed to trucks
عبورکامیونممنوع
He is closed -fisted.
<proverb>
آدم خسیسى است .
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed economy
اقتصاد بسته
closed system
سیستم بسته
closed stock
اجناس ذخیره
closed subroutine
زیرروال بسته
closed subroutine
زیرروال مسدود
closed system
نظام اقتصادی بسته
closed system
منزوی
closed system
نظام بسته
closed system
سازگان بسته
closed traverse
خطوط متقاطع
closed traverse
پیمایش بسته
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
closed variation
واریاسیون بسته
closed variation
دفاع تاراش
closed society
جامعه بسته
closed season
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed file
فایل بسته
closed fist
مشت بسته
closed formation
فرم بسته پیادهای
closed game
بازی بسته
closed group
گروه بسته
closed height
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed joint
کوربند
closed loop
حلقه بسته
closed loop
حلقه مسدود
closed mind
ذهن بسته
closed mortgage
سند رهنی غیر ازاد
closed network
شبکه بسته
closed routine
روال بسته
closed sea
دریای غیر ازاد
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
closed conference
گردهمایی محرمانه
closed interval
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shop
سیستم بسته
closed circuits
تلویزیون مداربسته
closed circuits
مدار بسته
closed shop
با کارکردانحصاری
closed shop
موسسه کارشناسی
closed shops
سیستم بسته
closed shops
با کارکردانحصاری
closed conference
نشست مسدود
closed meeting
نشست مسدود
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops
موسسه کارشناسی
closed magnetic core
هسته مغناطیسی بسته
closed bus system
سیستم گذر بسته
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
closed footed magnet
اهنربای چنبری
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
abel closed tester
دستگاه ابل
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
circuit
گردش
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit
جریان حوزه
circuit
مدار
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuit
دوره
not circuit
مدار نقض
or circuit
مدار OR
circuit
جریان الکتریکی
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit
مسیر
circuit
پیست اتومبیلرانی
circuit
پیست اسبدوانی
circuit
حوزه صلاحیت دادگاه
circuit
حوزه قضائی
circuit
مدار جریان
circuit
اتصال الکتریکی
circuit
مسیر گردش
circuit
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
احاطه کردن
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
not circuit
مدار نفی
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
دایره
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
polyphase circuit
مدار چندفاز
inductive circuit
مدار اندوکتیو
non inductive circuit
مدار ناخودالقا
neural circuit
مدار عصبی
network circuit
اتصال شبکه
network circuit
مدار شبکه
multipoint circuit
مدار چند نقطهای
multiple circuit
مدار چند طبقه
multiple circuit
مدار چندگانه
multiphase circuit
مدار چند فازه
inductor circuit
مدار اندوکتور
induction circuit
مدار القاء کننده
open circuit
مدار باز
open circuit
اتصال باز
plate circuit
مدار صفحه اند
phantom circuit
مدار دو خطه تلفنی
phantom circuit
مدار فانتوم
phantom circuit
مدار چهار سیمی
parallel circuit
مدار موازی
parallel circuit
مدار شنتی
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
oscillating circuit
مدار نوسان
inductive circuit
مدار القائی
input circuit
مدار ورودی لامپ الکترونی
input circuit
مدار ورودی
line circuit
مدار خطی
linear circuit
مدار خطی
local circuit
مدار محلی
logic circuit
مدار منطقی
micrielectronic circuit
مدار میکروالکترونیکی
magnetic circuit
مدار مغناطیسی
main circuit
مدار اصلی
measuring circuit
مدار سنجش
metallic circuit
مدار فلزی
microphone circuit
مدار میکروفن
modulation circuit
مدار مدولاسیون
line circuit
جریان شبکه
line circuit
مدار سیگنال
inverting circuit
مدار معکوس کننده
input circuit
مدار اولیه
integrate circuit
مدار مجتمع
integrate circuit
ای سی
integrated circuit
ای سی
multidrop circuit
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrated circuit
مدار مجتمع
interchange circuit
مدار تعویض
internal circuit
مدار داخلی
internal circuit
حلقه داخلی
mosatble circuit
مدار تک پایا
ventilating circuit
چرخهتهویه
telephone circuit
خط تلفن
telephone circuit
مدار تلفن
tap circuit
مدار وسط
tank circuit
مدار مخزنی
t equivalent circuit
مدار معادل " T "
synchronous circuit
مدار همگام
switching circuit
مدار گزینشی
switching circuit
مدار راه گزین
sweep circuit
مدار رلاکساسیون
superposed circuit
مدار متداخل
storage circuit
مدار ذخیره
star circuit
مدار ستارهای
squelch circuit
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
three phase circuit
سه فاز
three phase circuit
مدار سه فاز
drainage circuit
چرخهفاضلاب
circuit vent
مدارشکن
working circuit
مدار جریان کار
voltaic circuit
مدار ولتایی
two wire circuit
مدار دوسیمه
two wire circuit
مدار دو سیمه
two phase circuit
مدار دو فازه
two state circuit
مدار دو حالتی
tuned circuit
مدار میزان شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com