Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 166 (8 milliseconds)
English
Persian
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed meeting
نشست مسدود
Search result with all words
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
Other Matches
meeting
انجمن جلسه
meeting
اتصال برخورد میتینگ
meeting
ملاقات اجتماع
meeting
مجمع
meeting
یک دوره مسابقه
meeting
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
meeting
جلسه
meeting
نشست
meeting
انجمن
meeting
ملاقات میتینگ
meeting
اجتماع
meeting
تلاقی همایش
in the meeting of d may
در جلسه سوم می
meeting
جنگ تن به تن
to hold a meeting
انجمن کردن
board meeting
جلسهمالکیاهیئتمدیرهیکشرکت
official meeting
ملاقات رسمی
track meeting
مسابقه دوومیدانی
town meeting
انجمن بلدی شورای شهری
The meeting was postponed.
جلسه را عقب انداختند
Those who attended the meeting.
کسانیکه در جلسه حاضر بودند
town meeting
انجمن شهری
to hold a meeting
جلسه منعقد کردن
to hold a meeting
داشتن
to hold a meeting
مجلس
extraordinary meeting
نشست ویژه
race meeting
برگزاریچنددورمسابقهاسبدوانیدریکدورمسابقه
prayer meeting
انجمن دعا
meeting house
معبد
meeting house
پرستش گاه
mass meeting
انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
international meeting
مجمع بین المللی
indignation meeting
مجمع برای افهارتنفریا خشم همگانی
hunt meeting
برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
gate meeting
انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
general meeting
گردهمایی عمومی
general meeting
جلسه عمومی
general meeting
مجمع عمومی شرکت
meeting house
عبادتگاه
to call a meeting
جلسهای را اعلام کردن
statutory meeting
مجمع عمومی قانونی
quaker's meeting
انجمن خاموش
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
quaker meeting
انجمن کواکرهاکه اعضای ان خام
public meeting
اجتماع
public meeting
تجمع
open the meeting
رسمیت جلسه را اعلام کردن
official meeting
اجتماع رسمی
general meeting
مجمع عمومی
extraordinary meeting
نشست فوق العاده
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
meeting place
مکانملاقات
meeting engagment
روز تصادمی
The date of the meeting has been advanced.
تاریخ جلسه جلو افتاده است
annual general meeting
مجمع عمومی سالانه
annual general meeting
مجمع عمومی سالیانه
My sister says she's looking forward to meeting you.
خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
extraordinary general meeting
مجمع عمومی فوق العاده
option of meeting place
خیار مجلس
general meeting of share holders
مجمع عمومی صاحبان سهام
to call a meeting of the board of directors
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
To conduct a meeting in an orderly manner.
جلسه ای رابا نظم وتر تیب اداره کردن
round robin (meeting or discussion)
<idiom>
جلسهای که درآن شخص ازیک گروه شرکت کرده باشد
closed
<adj.>
<past-p.>
سد شده
closed
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
بسته
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
محصور
closed
<adj.>
<past-p.>
بلوکه شده
closed
مسدود
closed
محرمانه بسته
closed
ممنوع الورود
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
<adj.>
<past-p.>
بندآورده شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مانع شده
He is closed -fisted.
<proverb>
آدم خسیسى است .
closed interval
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
closed to motorcycles
موتورسواریممنوع
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed to pedestrians
عبورپیادهممنوع
closed to trucks
عبورکامیونممنوع
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
closed conference
نشست مسدود
closed conference
گردهمایی محرمانه
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
closed to bicycles
دوچرخهسواریممنوع
closed shop
سیستم بسته
closed circuit
مدار بسته
closed circuit
تلویزیون مداربسته
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed defence
دفاع بسته در روی لوپس
closed economy
اقتصاد بسته
closed file
ستون بسته
closed file
فایل بسته
closed fist
مشت بسته
closed formation
فرم بسته پیادهای
closed game
بازی بسته
closed group
گروه بسته
closed height
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint
کوربند
closed chain
زنجیر حلقهای
closed circuits
تلویزیون مداربسته
closed shop
با کارکردانحصاری
closed shop
موسسه کارشناسی
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed shops
با کارکردانحصاری
closed shops
موسسه کارشناسی
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuits
مدار بسته
closed shops
سیستم بسته
closed area
منطقه بسته
closed area
منطقه ممنوعه
closed loop
حلقه بسته
closed loop
حلقه مسدود
closed subroutine
زیرروال مسدود
closed system
نظام اقتصادی بسته
closed system
منزوی
closed system
نظام بسته
closed system
سیستم بسته
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed system
سازگان بسته
closed traverse
خطوط متقاطع
closed traverse
پیمایش بسته
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
closed variation
واریاسیون بسته
closed variation
دفاع تاراش
closed subroutine
زیرروال بسته
closed stock
اجناس انبارشده ثابت
closed stock
اجناس ذخیره
closed mind
ذهن بسته
closed mortgage
سند رهنی غیر ازاد
closed network
شبکه بسته
closed society
جامعه بسته
closed routine
روال بسته
closed sea
دریای غیر ازاد
closed season
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
I acted as interpreter for the Prime Minister at yesterday's meeting.
من در جلسه دیروز مترجم نخست وزیر بودم.
Fancy meeting you here ! this is indeed a small woeld ! this is pleasant surprise !
شما کجا اینجا کجا !
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
closed-circuit camera
دوربین نظارت
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
abel closed tester
دستگاه ابل
closed bus system
سیستم گذر بسته
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
closed magnetic core
هسته مغناطیسی بسته
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
closed footed magnet
اهنربای چنبری
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com