Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 117 (7 milliseconds)
English
Persian
closed shops
سیستم بسته
closed shops
با کارکردانحصاری
closed shops
موسسه کارشناسی
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
Other Matches
shops
خریدکردن
shops
کارگاه تعمیرگاه
shops
مغازه
shops
دکان
shops
محل ساخت
shops
مغازه گردی کردن دکه
shops
کارگاه
shops
کارخانه خرید کردن
shops
کارخانه
shops
فروشگاه
tea shops
نهارخوری قهوه خانه
tea shops
رستوران
pawn shops
مغازهی کارگشایی و گروبرداری
bucket shops
جای شرط بندی وقمار روی سهام و مانند ان
to have a look round
[around]
the shops
[British E]
برای خرید در فروشگاه ها گردش کردن
closed
بسته
closed
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
محرمانه بسته
closed
<adj.>
<past-p.>
مانع شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مسدود شده
closed
مسدود
closed
<adj.>
<past-p.>
سد شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بلوکه شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بندآورده شده
closed
محصور
closed
ممنوع الورود
closed stock
اجناس ذخیره
closed traverse
پیمایش بسته
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
closed variation
واریاسیون بسته
closed variation
دفاع تاراش
closed traverse
خطوط متقاطع
closed system
سازگان بسته
closed system
سیستم بسته
closed system
نظام بسته
closed system
منزوی
closed subroutine
زیرروال مسدود
closed subroutine
زیرروال بسته
closed stock
اجناس انبارشده ثابت
closed society
جامعه بسته
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
closed to bicycles
دوچرخهسواریممنوع
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed conference
گردهمایی محرمانه
closed meeting
نشست مسدود
closed conference
نشست مسدود
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
closed interval
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
He is closed -fisted.
<proverb>
آدم خسیسى است .
closed to trucks
عبورکامیونممنوع
closed to pedestrians
عبورپیادهممنوع
closed to motorcycles
موتورسواریممنوع
closed season
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed circuits
تلویزیون مداربسته
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
مدار بسته
closed defence
دفاع بسته در روی لوپس
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed economy
اقتصاد بسته
closed file
ستون بسته
closed file
فایل بسته
closed system
نظام اقتصادی بسته
closed chain
زنجیر حلقهای
closed circuits
مدار بسته
closed area
منطقه بسته
closed circuit
تلویزیون مداربسته
closed shop
موسسه کارشناسی
closed shop
با کارکردانحصاری
closed shop
سیستم بسته
closed fist
مشت بسته
closed formation
فرم بسته پیادهای
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
closed sea
دریای غیر ازاد
closed routine
روال بسته
closed network
شبکه بسته
closed mortgage
سند رهنی غیر ازاد
closed mind
ذهن بسته
closed area
منطقه ممنوعه
closed loop
حلقه مسدود
closed loop
حلقه بسته
closed joint
کوربند
closed game
بازی بسته
closed group
گروه بسته
closed height
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین نظارت
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
abel closed tester
دستگاه ابل
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
closed footed magnet
اهنربای چنبری
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
closed magnetic core
هسته مغناطیسی بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed bus system
سیستم گذر بسته
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays
[American E]
.
مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com