Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
closed-circuit television
تلویزیون مدار بسته
Search result with all words
closed circuit television
تلویزیون مدار بسته
Other Matches
closed circuit
تلویزیون مداربسته
closed circuit
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
مدار بسته
closed-circuit camera
دوربین نظارت
closed-circuit camera
دوربین امنیتی
closed-circuit camera
دوربین مدار بسته
closed magnetic circuit
مدار مغناطیسی بسته
closed circuit tunnel
تونل مدار بسته
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
a television
تلویزیون
Is there a television?
آیا تلویزیون وجود دارد؟
cable television
تلویزیونکابلی
The television flickers .
تصویر تلویزیون می لرزد
educational television
تلویزیون اموزشی
television set
مجموعه تلویزیونی
television receiver
گیرنده تلویزیونی
color television
تلویزیون رنگی
breakfast television
برنامهصبحتلویزیون
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
sequential color television
تلویزیون رنگی مرحلهای
composite television signal
پیام مرکب تلویزیونی
simultaneous color television
تلویزیون رنگی همزمان
colour television camera
صفحهرنگیدوربین
television camera tube
دوربین تلویزیونی
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
حکومتی
The pigeous peched on the television aerial .
کبوترها روی آنتن تلویزیون نشستند
He acquired kudos by appearing on television.
او
[مرد]
با ظاهر شدن در تلویزیون جلال
[شهرت]
به دست آورد.
government-run
[television, newspaper etc.]
<adj.>
دولتی
His speech gripped the television viewers ( audience ).
سخنرانی اش بینندگان تلویزیون را قبضه کرد
dual channel television sound system
کانال صوتی دوگانه
closed
<adj.>
<past-p.>
بسته شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مسدود شده
closed
<adj.>
<past-p.>
مانع شده
closed
بسته
closed
پای جلو را نزدیک خط گذاشتن
closed
وضع اماتوری یاحرفهای
closed
مسابقه محدود به سن یاجنس
closed
<adj.>
<past-p.>
سد شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بلوکه شده
closed
<adj.>
<past-p.>
بندآورده شده
closed
محصور
closed
مسدود
closed
محرمانه بسته
closed
ممنوع الورود
closed defence
دفاع بسته در روی لوپس
closed to pedestrians
عبورپیادهممنوع
closed to bicycles
دوچرخهسواریممنوع
He is closed -fisted.
<proverb>
آدم خسیسى است .
closed to trucks
عبورکامیونممنوع
closed area
منطقه بسته
closed to motorcycles
موتورسواریممنوع
closed traverse
خطوط متقاطع
closed chain
زنجیر حلقهای
closed area
منطقه ممنوعه
closed economy
اقتصاد بسته
closed file
ستون بسته
closed file
فایل بسته
closed stock
اجناس انبارشده ثابت
closed subroutine
زیرروال بسته
closed subroutine
زیرروال مسدود
closed system
نظام اقتصادی بسته
closed system
منزوی
closed system
نظام بسته
closed system
سیستم بسته
closed system
سازگان بسته
closed traverse
پیمایش بسته
closed universe
جهان بسته
closed universe
جهان متناهی
closed variation
واریاسیون بسته
closed variation
دفاع تاراش
closed stock
اجناس ذخیره
closed society
جامعه بسته
closed season
فصل منع ماهیگیری یا شکار
closed fist
مشت بسته
closed formation
فرم بسته پیادهای
closed game
بازی بسته
closed group
گروه بسته
closed height
حداکثر ارتفاع لیفتراک
closed indent
دستور خرید خارجی ازفروشنده یا سازندهای خاص
closed joint
کوربند
closed loop
حلقه بسته
closed loop
حلقه مسدود
closed mind
ذهن بسته
closed mortgage
سند رهنی غیر ازاد
closed network
شبکه بسته
closed routine
روال بسته
closed sea
دریای غیر ازاد
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
closed circuits
مدار بسته
closed interval
فاصله محدود
[کراندار]
[ریاضی]
closed circuits
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuits
تلویزیون مداربسته
closed shop
سیستم بسته
closed shop
با کارکردانحصاری
closed shop
موسسه کارشناسی
closed shops
سیستم بسته
closed shops
با کارکردانحصاری
closed shops
موسسه کارشناسی
closed shops
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
to have a closed meeting
نشست محرمانه داشتن
[بخصوص سیاست]
closed conference
نشست مسدود
closed back
بافت پشت بسته که در آن گره های نامتقارن بدور تارهای مخالف گره خورده و در نهایت خود تار دیده نمی شود
to be closed to
[all]
traffic
برای
[همه نوع]
ترافیک بسته بودن
closed meeting
گردهمایی محرمانه
closed conference
گردهمایی محرمانه
closed meeting
نشست مسدود
closed shop
قانون عضویت اجباری دراتحادیههای کارگری
closed loop gain
بهره تقویت درطبقه بسته
closed bus system
سیستم گذر بسته
closed magnetic core
هسته مغناطیسی بسته
closed footed magnet
اهنربای چنبری
closed jet tunnel
تونل بادی نه الزاما با مداربسته بلکه قسمت اصلی ان کاملا بسته است
abel closed tester
دستگاه ابل
closed coil armature
ارمیچر مدار بسته
closed-door meeting
مجلس جدا از مردم عمومی
[سیاست]
He closed the door against the peace agreement.
تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
cubic closed packed structure
ساختار مکعبی تنگچین
closed cycle reactor system
در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
circuit
مدار جریان
circuit
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit
پیست اتومبیلرانی
circuit
دایره
circuit
پیست اسبدوانی
circuit
مسیر گردش
circuit
حوزه صلاحیت دادگاه
circuit
اتصال الکتریکی
circuit
حوزه قضائی
circuit
مسیر
not circuit
مدار نقض
not circuit
مدار نفی
circuit
احاطه کردن
circuit
دورچیزی گشتن درمداری سفر کردن
circuit
اتحادیه کنفرانس
circuit
جریان حوزه
circuit
جریان الکتریکی
circuit
مدار
circuit
گردش
circuit
دوره
or circuit
مدار OR
circuit
طرح گرافیکی یک مدار
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit
و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit
نصب تختهای که عناصری که بعداگ بهم وصل شده
circuit
وسیلهای که ولتاژ یا جریان یا امیدانس یا سیگنال یک مدار را اندازه گیری میکند
circuit
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
circuit
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد
circuit
یچ کردن عملیات انجام میدهد
circuit
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
open circuit
اتصال باز
open circuit
مدار باز
circuit vent
مدارشکن
drainage circuit
چرخهفاضلاب
ventilating circuit
چرخهتهویه
non inductive circuit
مدار ناخودالقا
neural circuit
مدار عصبی
network circuit
اتصال شبکه
network circuit
مدار شبکه
multipoint circuit
مدار چند نقطهای
multiple circuit
مدار چند طبقه
working circuit
مدار جریان کار
welding circuit
مدار جوشکاری
simple circuit
مدار توان
power circuit
مدار توان
polyphase circuit
مدار چندفاز
plate circuit
مدار صفحه اند
phantom circuit
مدار دو خطه تلفنی
phantom circuit
مدار فانتوم
phantom circuit
مدار چهار سیمی
parallel circuit
مدار موازی
parallel circuit
مدار شنتی
output circuit
مدار خروجی لامپ الکترونی
oscillating circuit
مدار نوسان
multiple circuit
مدار چندگانه
multiphase circuit
مدار چند فازه
multidrop circuit
شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
line circuit
مدار سیگنال
inverting circuit
مدار معکوس کننده
internal circuit
حلقه داخلی
internal circuit
مدار داخلی
interchange circuit
مدار تعویض
integrated circuit
مدار مجتمع
integrated circuit
مدار مجتمع IC
integrated circuit
مداری که همه قط عات فعال و غیرفعال آن روی یک نیمه هادی کوچک قرار دارند به وسیله روشهای حکاکی و شیمیایی
integrated circuit
ای سی
integrate circuit
ای سی
line circuit
جریان شبکه
line circuit
مدار خطی
linear circuit
مدار خطی
mosatble circuit
مدار تک پایا
modulation circuit
مدار مدولاسیون
microphone circuit
مدار میکروفن
micrielectronic circuit
مدار میکروالکترونیکی
metallic circuit
مدار فلزی
measuring circuit
مدار سنجش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com