Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
cloud chamber effect
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
Other Matches
cloud chamber
اتاقک ابر
cloud
لکه
under a cloud
<idiom>
ناراحت وغمگین
under a cloud
<idiom>
سوء فن
cloud
ابری شدن سایه افکن شدن
on cloud nine
<idiom>
خیلی خوشحال وشاد
cloud
توده انبوه تیره وگرفته
cloud
توده ابرومه
cloud
تیره شدن
cloud
قارچ اتمی
to cloud over
ابری شدن
[هوشناسی]
cloud
ابر
scattered cloud
ابرپراکنده
mushroom cloud
ابریکهازگردوخاکحاصلازانفجارهستهایتشکیلمیشود
noctilucent cloud
ابرنوتلیوسنت
nacreous cloud
ابرصدفی
high cloud
ابرهای مرتفع
storm cloud
ابرهایسیاهطوفانی
cloud attack
تک با ابر شیمیایی
cloud attack
تک شیمیایی با مواد سمی
cloud amount
غلظت ابر اتمی
cloud capt
ابربرسر
cloud castle
خیال خام
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
cloud drift
ابرمتحرک
cloud forest
جنگل بلند مه الود
cloud land
عالم خیال یافرض
cloud point
دمایی که در ان مایع سردشونده شروع به کدر ومات شدن میکند
condensation cloud
ابر یا بخار غلیظی از قطرات که اطراف گوی اتشین اتمی رامی گیرد
cloud design
طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
electron cloud
ابر الکترونی
A patch of cloud .
لکه ابر
cloud burst
رگبار
medium cloud
ابرهای متوسط
star cloud
ابری ستارهای
star cloud
سحابی ستارهای
ion cloud
ابر یون
wilson cloud
نوعی ابر غلیظ و متراکم
low cloud
ابرهای کم ارتفاع
cloud amount
میزان پوشش ابر اتمی
type of middle cloud
شکالابرقسمتمیانی
cloud-cuckoo-land
سرزمین خواب و خیال
cloud of volcanic ash
خاکسترابریعمودی
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
dust cloud theory
نظریه غباری
cloud top height
ارتفاع صعود قارچ اتمی
measurement of cloud ceiling
اندازهگیریفشارهوا
greater magellanic cloud
ابر ماژلانی بزرگ
every cloud has a silver lining
<idiom>
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
lasser magellanic cloud
ابر ماژلانی کوچک
cloud lattice design
طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
type of high cloud
شکلابرقسمتبالایی
type of low cloud
شکلابرقسمتپائینی
cloud-cuckoo-land
کشور پریون
cloud-cuckoo-land
سرزمین اوهام
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
chamber
اتاق
chamber
خزانه فشنگ در اسلحه
chamber
محفظه
chamber
حفره
chamber
خوابگاه
chamber
جان لوله حفره
chamber
اطاق
chamber
اطاق خرج
chamber
جا دادن
chamber
دفترکار
chamber
فشنگ خوریاخزانه
chamber
تالار
chamber
اپارتمان در اطاق قرار دادن
chamber
خزانه لوله
chamber
اتاق خواب خوابگاه
chamber
خان
chamber
حجره
council chamber
انجمن گاه
specimen chamber
اتاقکنمونه
ante-chamber
اتاق انتظار
presence chamber
بار گاه
plenum chamber
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
presence chamber
اطاق بار یا پذیرایی
pneumatic chamber
اتاقک فشارسنج
surge chamber
مخزن تعادل
reaction chamber
محفظه فعل و انفعال
reaction chamber
اطاق واکنش
star chamber
دادگاه عالی مدنی وجنایی
coking chamber
اطاقک کک سازی
anterior chamber
حفرهپیشین
combustion chamber
اطاق خرج
starting chamber
محفظه استارت
star chamber
جابرانه وسری
combustion chamber
محفظه احتراق
ionization chamber
اتاقک یون
combustion chamber
اطاق انفجار
regenerative chamber
اطاقک رژنراتیو
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
drying chamber
اطاق مخصوص خشک کردن
magma chamber
ماگما
lock-chamber
منفذقفل
firing chamber
حفرهسوخت
heating chamber
اطاق گرمکن
expansion chamber
دریچهانبساط
cartridge chamber
گلولهفشنگ
chamber orchestras
ارکستر مجلسی
chamber orchestra
ارکستر مجلسی
chamber music
موسیقی مجلسی
intake chamber
محفظه ورودی
ion chamber
اتاقک یونش
ion chamber
اتاقک یون
mixing chamber
روزنهآمیزش
photographic chamber
اتاقکعکاسی
dumb chamber
اطاق بی روزنه
lethal chamber
اطاق ویژه برای راحت کشتن جانوران
turbolence chamber
اطاق جریان گردابی
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
exhaust chamber
اطاقک خروجی
vacuum chamber
اتاق خلاء
bell-chamber
[اتاقی با یک یا چند ناقوس بزرگ در قاب]
pulp chamber
حفرهمغزی
press chamber
حفرهفشار
powder chamber
حفرهگرد
grit chamber
اطاق اخال گیری
posterior chamber
حفرهپسین
ionization chamber
اتاقک یونش
guest chamber
اطاق مهمان
gas chamber
محفظه اعدام با گاز
bed chamber
خوابگاه
bed chamber
شبستان
air chamber
محفظه هوا
chamber furnace
کوره محفظه دار
chamber counsel
وکیل مشاور
gas chamber
اطاق خرج
gas chamber
محفظه باروت
chamber counsel
مشاورحقوقی
breech chamber
محفظه خرج انفجار
bride chamber
حجله
chamber pots
لگن
bubble chamber
اتاقک حباب
buffer chamber
اطاق خرج
gas chamber
اطاق گاز
air chamber
مخزن هوا
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
chamber maid
کلفت
chamber maid
کنیز
chamber of commerce
اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of shipping
اتاق کشتیرانی
chamber of deputies
مجلس نمایندگان
chamber pot
لگن
chamber of trade
اتاق بازرگانی
chamber of trade
اتاق تجارت
checker chamber
اطاقک مشبک
chamber of commerce
اتاق بازرگانی
chamber of commerce
اطاق تجارت
chamber of commerce
اتاق تجارت
chamber of shipping
انجمن صاحبان کشتی
chamber of commerce
اطاق بازرگانی
chamber maid
خادمه
multi chamber klin
کوره چند محفظهای
annular combustion chamber
حلقهمخزنسوخت
tile drying chamber
اطاق هشت کاشی
film cassette chamber
محلقرارگیریفیلم
international chamber of commerce
اتاق بازرگانی بین المللی
differential ionization chamber
اتاقک یونش تفاضلی
lead chamber process
فرایند اتاق سربی
gate chamber wall
جایگاه حرکت دریچه
precombustion chamber engine
موتور با اطاق احتراق تراکم قبلی
double chamber type tunnel klin
بوته ی نوع تونلی دو اطاقکی
double chamber type tunnel klin
کوره تونلی دو محفظهای
to go into effect
قانون شدن
to go into effect
کاربرد پذیر شدن
to take effect
قانون شدن
to take effect
قابل اجرا شدن
to go into effect
قابل اجرا شدن
by-effect
اثر جانبی
to take effect
کاربرد پذیر شدن
by-effect
نتیجه جانبی
to take effect
قابل اجراشدن
effect
اجرا کردن
to the effect that
دایربراینکه
to the effect that
مبنی براینکه
to this effect
ازاین قرار
effect
اجرا
to take effect
مجری شدن
to come into effect
قابل اجراشدن
after-effect
اثر ثانوی
effect
تاثیر
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
to come into effect
مجری شدن
with effect from
از تاریخ ...
effect
انجام دادن
after-effect
تاثیر بعدی
to this effect
باین معنی
by-effect
اثر فرعی
take effect
<idiom>
قانونی درست شدن
effect
مفهوم نیت
effect
معنی
cause and effect
علت و معلول
effect
نتیجه
to the
[that]
effect
<adv.>
با مفهوم
[معنی]
کلی
to say something to the effect that ...
ابراز کردن خود دایربراینکه ...
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...