English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 134 (9 milliseconds)
English Persian
cluster bomb خوشه
cluster bomb دسته
cluster bomb گروه
cluster bomb سنبله دسته کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb اویز چند شاخه
cluster bomb خوشه مین خوشهای
cluster bomb مین خوشهای
cluster bomb لوستر چندشاخه شمش
cluster bomb قالب
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bomb یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bomb تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bomb کلاستر
Other Matches
cluster انبوه
cluster تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster کلاستر
cluster دسته کردن
cluster یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster گروه
cluster کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster قالب
cluster لوستر چندشاخه شمش
cluster دسته شدن
cluster خوشه
cluster دسته
cluster سنبله دسته کردن
cluster جمع کردن خوشه کردن
cluster اویز چند شاخه
cluster مین خوشهای
cluster خوشه مین خوشهای
bomb مخزن
bomb بمباران کردن
bomb نارنجک
bomb بمب
A-bomb بمباران اتمی کردن
A-bomb با بمب اتمی حمله کردن
A-bomb بمب اتمی
H-bomb بمب هیدروژنی
bomb out شروع شیرجه از هواپیما
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb خرابی غیر عادی کامپیوتر crash
bomb یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb بن بست
bomb شکست فاحش
bomb غیر رسمی از بین رفتن
bomb بخشی از کد که توابع نامط لوب مثل آسیب در سیستم ایجاد میکند در صورتی که چنیدین وضعیت درست باشند
bomb شوت دور محکم زدن گوی لاکراس پاس بلند که منجر به لمس گردد
device cluster گروه دستگاه
cluster weld جوش خوشهای
cluster sampling نمونه گیری خوشهای
cluster piles مهاربند
cluster of galaxies مجموعه کهکشانی
cluster mill فرزی که متشکل از دو نوردمتحرک کوچک که هر کدام ازانها به وسیله یک جفت نوردبزرگ حائل و به حرکت درمی اید
cluster joint اتصال خوشهای
cluster compound ترکیب خوشهای
cluster analysis تحلیل خوشهای
gear cluster مجموعه چرخ دنده هایی که جزیی از یک محور میباشد
cluster-block چندین طبقه آپارتمان
instrument cluster ابزارچندشاخه
super cluster ابر خوشه
staller cluster خوشه ستارهای
primary cluster تشکیل ورودیهای یک جدول در اطراف یک خانه منفردجدول
open cluster خوشه باز
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
globular cluster خوشه ستارهای کروی
globular cluster خوشه کروی
galactic cluster خوشه کهکشانی
cluster bombs کلاستر
cluster bombs سنبله دسته کردن
cluster bombs تعداد ترمینال یاوسایل یا ایستگاهها یا مکانهای حافظهای که در یک محل جمع شده اند و کنترل می شوند
cluster bombs اویز چند شاخه
cluster bombs لوستر چندشاخه شمش
cluster bombs خوشه مین خوشهای
cluster bombs یک یا چند شیار روی دیسک سخت برای ذخیره سازی یک فایل یا بخشی از یک فایل
cluster bombs قالب
cluster bombs مین خوشهای
cluster controller کنترل کننده گروهی
cluster bombs دسته
cluster bombs جمع کردن خوشه کردن
cluster bombs خوشه
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs گروه
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
para bomb بمب چتردار
bomb disposal از کار انداختن بمب
bomb disposal تخریب بمب
roadside bomb بمب دست ساز
neutron bomb بمب نوترونی
petrol bomb نوعیبمببنزینی
letter-bomb بمب نامهای
plastic bomb بمب خمیری
time bomb بمب ساعتی
gas bomb بمب گازی
bomb factory مکانغیرقانونیساختبمب
bomb scare اطلاعتلفنیازوجودبمبدرمکانیتوسط شخصی
plastic bomb بمب پلاستیکی
car bomb بمبیکهداخلیا زیر ماشینجاسازیکردهباشند
wooden bomb بمب سالم و بادوام
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
incendiary bomb بمب اتش زا
hung bomb بمبی که پس از پرتاب خود به خود به هواپیما اویزان بماند
hydrogen bomb بمب هیدروژنی
atom bomb بمب اتمی
hydrogen bomb بمب ترکیبی اتمی
parcel bomb بمبیکهدرونبستهایجاسازیشدهوبهمحضبازشدندربستهمنفجرمیشود
bomb reconnaissance شناسایی محل بمبهای عمل نکرده شناسایی محل بمب
bomb proof پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
bomb proof ضد بمب
an incendiary bomb بمب اتش زا یا اتش انگیز
bomb cemetery محل تجمع بمبهای فاسد
depth bomb بمب زیرابی
depth bomb بمب عمل کننده در زیر اب
bomb cemetery محل تخریب بمبهای عمل نکرده
fission bomb بمب اتمی
glide bomb بمب یا موشک لغزنده در هوا بمب لغزنده
fusion bomb بمب ذوب کننده
fusion bomb بمب فوزیونی
fission bomb بمب شکافت
fission bomb بمب هستهای
fire bomb بمب اتش زا
fire bomb بمب اتش افروزبنزینی
open star cluster خوشه باز ستارهای
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
bomb alarm system سیستم اعلام خطر بمباران اتمی
bomb damage assessment تعیین میزان خسارت ناشی ازبمب
bomb impact plot بردن محل اصابت بمب روی نقشه
To burst ( exploded) a bomb. بمب ترکاندن
bomb release line خط رهایی بمب
bomb release line خط فرضی دور هدف که هواپیما بمب خود را داخل ان رها میکند
bomb release point نقطه رهایی بمب
smoke bomb discharger تخلیهبمبدوددار
final bomb release line اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com