English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
coffee bean دانهدرختقهوه
Other Matches
not have a bean <idiom> حتی یک شاهی هم پول نداشتن
bean باقلا
bean ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean چیزکم ارزش وجزئی
bean دانه حبه
bean لوبیا
wax bean لوبیا چیتی
snap bean لوبیا سبز
shell bean دانه مغذی لوبیا
shell bean لوبیایی که مغز ان خوراکی است
pontic bean باقلای مصری
snap bean لوبیافرنگی
navy bean لوبیای چشم بلبلی سفید
marrow bean لوبیای تخم درشت باغی
green bean لوبیای سبز
lima bean نوعی لوبیا بنام لاتین limensis Phaseolus
jelly bean نوعی اب نبات پاستیل
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
kidney bean لوبیا
runner bean رجوع شود به bean pole
castor bean دانه سمی کرچک وخود این گیاه
kidney bean لوبیا قرمز
string bean انواع لوبیا سبز
French bean لوبیا
French bean لوبیای سبز
broad bean باقلا
soya bean دانهسویا
st ignatius's bean پاپیته
bean feast میهمانیکهدرآنغذایزیادیجهتخوردنیافتمیشود
bean caper پیرسن داری
bean sprouts جوانهلوبیا/نخود/باقلا
flow bean توپکدرگردش
bean tree درخت خرنوب
bean pod غلاف باقلا
bean pod خرنوب
french or haricot bean لوبیا
bean bag chair صندلیکیسهایراحتی
use one's head/bean/noodle/noggin <idiom> عمیقا فکر کردن درمورد
I'd like some coffee. من یه مقدار قهوه میخواهم.
coffee درخت قهوه
coffee قهوه
coffee table میزپیشدستی
coffee morning آنچهدرصبحدرخانهافرادرویدهد
coffee bar محلفروشقهوهواسنک
coffee and milk قهوه و شیر
black coffee قهوه تلخ
coffee spoon قاشققهوه
coffee mug لیوانقهوه
black coffee قهوه بی شیر
coffee berry دانه قهوه
I could do with a cup of coffee. از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
white coffee شیرقهوه
coffee and milk شیر قهوه
coffee grinder حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
decaffeined coffee قهوه بدون کافئین
black coffee قهوه سیاه
iced coffee قهوه سرد
I'd like a cup of coffee, please. لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
white coffee قهوه با شیر
black coffee قهوه بدون شیر
coffee tables میزپیشدستی
coffee grinders حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee berry بن قهوه
coffee room خوارک خانه
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تنفس
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee room اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
we had coffee of a kind یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
coffee grounds تفاله قهوه
coffee house قهوه خانه
coffee roaster قهوه بوده
coffee roaster اسباب بودادن قهوه
coffee breaks تنفس
coffee mills دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
coffee mills قهوه خرد کن
irish coffee قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
coffee pots قوری قهوه
coffee pots قهوه ساز
coffee pots کتری قهوه
coffee tree درخت قهوه
coffee pots قهوه جوش
coffee shop رستوران
coffee shop قهوه خانه
Would you care for a cup of coffee? آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
coffee-table books کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
to pulp coffee beans دانههای قهوه را مغز کن
The coffee is piping hot. این قهوه خیلی داغ است
vacuum coffee maker تخلیهقهودرستکن
Neapolitan coffee maker قهوهسازناپلی
espresso coffee maker قهوهجوش
coffee-table book کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
automatic filter coffee maker صافیقهوهجوشاتوماتیک
A strong (weak)coffee (tea,etc. ) قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com