Dictiornary-Farsi | coffee morning | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 111 (7 milliseconds)

English	Persian
coffee morning	آنچهدرصبحدرخانهافرادرویدهد


Other Matches

coffee	قهوه
coffee	درخت قهوه
I'd like some coffee.	من یه مقدار قهوه میخواهم.
this morning	امروز بامداد
this morning	امروزصبح
the next morning	بامدادروز بعد
the next morning	صبح روز بعد
around 3 in the morning	تقریبا ساعت ۳ صبح
morning	بامداد
morning	صبح
morning	پیش از فهر
coffee spoon	قاشققهوه
I could do with a cup of coffee.	از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
coffee bean	دانهدرختقهوه
white coffee	قهوه با شیر
black coffee	قهوه بدون شیر
I'd like a cup of coffee, please.	لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
coffee pots	قوری قهوه
coffee bar	محلفروشقهوهواسنک
coffee pots	قهوه ساز
coffee pots	کتری قهوه
coffee pots	قهوه جوش
coffee mills	قهوه خرد کن
coffee mills	دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
coffee breaks	تنفس
coffee break	تنفس
coffee break	تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee mug	لیوانقهوه
we had coffee of a kind	یکجورقهوهای داشتیم یاخوردیم
iced coffee	قهوه سرد
white coffee	شیرقهوه
black coffee	قهوه سیاه
coffee roaster	اسباب بودادن قهوه
coffee roaster	قهوه بوده
coffee house	قهوه خانه
coffee grounds	تفاله قهوه
coffee berry	بن قهوه
coffee breaks	تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
black coffee	قهوه بی شیر
black coffee	قهوه تلخ
coffee tables	میزپیشدستی
coffee table	میزپیشدستی
coffee grinders	حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee grinder	حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
coffee berry	دانه قهوه
coffee room	خوارک خانه
coffee room	اطاق ناهارخوری درمهمانخانه
coffee shop	قهوه خانه
decaffeined coffee	قهوه بدون کافئین
coffee shop	رستوران
irish coffee	قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
coffee tree	درخت قهوه
coffee and milk	قهوه و شیر
coffee and milk	شیر قهوه
Good morning	بامدادان نیکو
morning sickness	تهوع بامدادی
Good morning	پگاه خجسته باد
Where wI'll you be tomorrow morning?	فردا صبح کجایی ؟
It wI'll clear up by morning .	تا صبح هواصاف خواهد شد
morning twilight	فلق
Early in the morning.	صبح زود
From morning tI'll noon .	ازصبح تا ظهر
morning room	اتاقنورگیر
morning dress	جامهی رسمی صبحگاهی
morning call	دیدنی بعداز فهر
morning draught	صبوحی
morning glory	نیلوفر پیچ
morning twilight	فلق صبحگاهی
morning star	ستاره بامدادی
morning star	زهره
morning star	ستاره صبح
morning glory	اسب تندرو در تمرین ولی کنددر مسابقه
morning line	امتیاز شرطبندی پیش ازمسابقه
morning orders	برنامه روزانه
morning orders	دستورات روزانه
morning twilight	سپیده دم سپیده صبح
morning twilight	پگاه
morning prayer	نماز بامداد
morning coats	نیم تنه دامن گرد
morning coat	نیم تنه دامن گرد
good morning	صبح شمابخیر
yesterday morning	دیروز صبح
yesterday morning	بامداد دیروز
morning parade	مراسم صبحگاه
early in the morning	صبح زود
i was up early this morning	امروزصبح زود بیدار شدم
pride of the morning	مه یا باران بامداد
morning watch	پاس صبحگاهی
morning parade	صبحگاه
Would you care for a cup of coffee?	آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
The coffee is piping hot.	این قهوه خیلی داغ است
vacuum coffee maker	تخلیهقهودرستکن
Neapolitan coffee maker	قهوهسازناپلی
to pulp coffee beans	دانههای قهوه را مغز کن
coffee-table books	کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table book	کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
espresso coffee maker	قهوهجوش
Do you get up early [late] in the morning ?	آیا شما صبح ها زود [دیر] از خواب برمیخیزید؟
I am leaving early in the morning.	من صبح زود اینجا را ترک میکنم.
I've shoveled snow all the morning.	من تمام صبح برف پارو کردم.
Leave it tI'll tomorrow morning .	آنرا بگذارتا فردا صبح
morning call book	دفتر بیداری ناو
She wI'll arrive on friday morning .	جمعه صبح وارد خواهد شد
automatic filter coffee maker	صافیقهوهجوشاتوماتیک
A strong (weak)coffee (tea,etc. )	قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
tomorow morning . I wI'll leavew for london.	فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
the morning hour has gold in its mouth <proverb>	سحرخیز باش تا کامروا باشی
I must make an early morning start.	باید صبح زود راه بیافتم ( حرکت کنم )
I havent had a bit sine morning .	از صبح تاحالایک لقمه دهانم نگذاشتم ( چیزی نخورده ام )
I want to depart tomorrow morning [noon, afternoon] at ... o'clock.	من می خواهم فردا صبح [ظهر شب] ساعت ... حرکت کنم.