Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
cold pressure welding	جوشکاری فشاری سرد
Other Matches
pressure welding	جوشکاری فشاری
pressure welding	جوش فشاری
resistance pressure welding	جوشکاری فشاری مقاومتی
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری حرارتی
pressure butt welding	جوشکاری لب به لب فشاری
thermit pressure welding	روش جوشکاری فشاری الومینوترمیتی
alumino thermit pressure welding	جوشکاری فشاری الومینو-ترمیتی
molten metal pressure welding	روش جوشکاری ذوبی-فشاری
cold water test pressure	ازمایش فشار اب
cold spell or cold snap <idiom>	یک جعبه هوای سرد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	فشار خون دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .	اعمال فشار کردن
welding	جوشکاری
welding	جوش کاری
welding	جوش گری
thermit welding	جوش مخلوط الومینیم و اکسیداهن
all position welding	جوشکاری دو طرفه
resistance welding	جوشکاری مقاومتی
laser welding	جوش لیزری
deposition welding	جوشکاری رسوبی
lap welding	جوشکاری رویهمی
welding electrode	الکترود جوشکاری
ultrasonic welding	جوشکاری التراسونیک
welding curtain	پردهجوشکاری
inertia welding	جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
thermit welding	جوشکاری الومینوترمیتی
thermit welding	جوشکاری ترمیت
slot welding	جوشکاری شیاری
electric welding	جوشکاری الکتریکی
arc welding	جوشکاری قوسی
butt welding	جوشکاری درزی
butt welding	جوشکاری شکافی
backhand welding	جوشکاری به سمت عقب
bronze welding	جوشن برنز
braze welding	جوشکاری در دمایی بالاتر از 054درجه سانتی گراد و پایین تراز نقطه ذوب قطعات
braze welding	جوشکاری برنجی
brass welding	جوش برنج
spot welding	جوشکاری نقطهای
machine welding	جوشکاری ماشینی
spot welding	جوش نقطهای
arc welding	جوش برق
welding converter	مبدل جوش
leftward welding	جوشکاری رو به پشت
longitudinal welding	جوشکاری طولی
stud welding	جوش برامده
stitch welding	جوش زنجیرهای
autogenous welding	جوشکاری خودکار
automatic welding	جوشکاری اتوماتیک
spot welding	نقطه جوش
mechanical welding	جوشکاری ماشینی
welding generator	مولد جوش
projection welding	جوش برجسته
projection welding	جوشکاری نقطه سیاه
welding current	جریان جوش
percussion welding	جوشکاری ضربهای
forge welding	جوش اتش
pulsation welding	جوشکاری نوسانی
forg welding	جوشن کورهای
welding rod	الکرودجوشکاری
oxyacetylene welding	جوشکاری اکسی استیلن
oxyacetylene welding	جوش اکسیژن
plug welding	جوشکاری مسدود
welding current	جریان جوشکاری
friction welding	جوشکاری مالشی
welding generator	مولد جوشکاری
gas welding	جوشکاری گازی
gas welding	جوشکاری با گاز
gas welding	جوش گاز
welding lead	کابل جوش
welding rod	میله جوشکاری
fusion welding	جوشکاری ذوبی
fusion welding	جوش ذوبی
fusion welding	اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند
welding flux	روانساز جوشکاری
welding set	دستگاه جوش
welding shop	کارگاه جوشکاری
welding circuit	مدار جوشکاری
down hand welding	جوشکاری پایین دستی
welding arc	قوس جوشکاری
welding altrnator	مولد جوش جریان متناوب
woodpecker welding	جوشکاری نقطه سیاه
edge welding	جوشکاری دورهای
electric welding	جوشکاری برقی
electric welding	جوشکاری با برق
electric welding	جوش برق
welding transformer	ترانسفورماتور جوشکاری ترانس جوش
electric welding	جوش برقی
tube welding	جوشکاری لوله
explosive welding	جوشکاری انفجاری
welding torch	پستانک جوش
welding source	منبع جریان جوش
carbon arc welding	جوشکاری با جرقه کربن
high frequency welding	جوشکاری فرکانس بالا
flash butt welding	جوشکاری لب به لب
hot gas welding	گالوانیزه کردن گرم
fusion welding by thermochemical	جوشکاری ذوبی با انرژی ترموشیمیایی
helium arc welding	جوشکاری قوسی هلیومی
d.c. arc welding generator	مولد جوشکاری جریان دائم
d.c. arc welding converter	مبدل جوشکاری جریان دائم
induction resistance welding	جوشکاری مقاومت القائی
fash butt welding	جوش برجسته
welding arc voltage	ولتاژ قوس نوری جوشکاری
lapped seam welding	جوشکاری درزی رویهم
thermit fusion welding	جوشکاری ذوبی حرارتی
surface fusion welding	جوشکاری ذوبی سطحی
submerged arc welding	جوش قوسی غوطه ور
stored energy welding	جوشکاری خازنی
spot welding machine	دستگاه جوش نقطهای
welding by electron beam	جوشکاری با اشعه الکترونی
circular seam welding	جوشکاری درزی کمانهای
spot welding electrode	الکترود جوشکاری نقطهای
full fusion welding	جوش دادن اتصال
oxy hydrogen welding	جوشکاری اکسی ئیدروژن
shielded arc welding	جوشکاری قوسی الکتریکی
argon arc welding	جوش قوسی بوسیله گازارگون
electron beam welding	جوشکاری با اشعه الکترونی
molten metal welding	جوشکاری ریختگی
metalic arch welding	جوش قوسی فلزی
resistance butt welding	جوشکاری لب به لب مقاومتی
seam welding machine	دستگاه جوش درز
resistance seam welding	جوشکاری درزی مقاومتی
resistance fusion welding	جوشکاری ذوبی مقاومتی
automatic welding machine	دستگاه جوشکاری خودکار
atomic hydrogen welding	جوشکاری هیدروژنی
protective gas welding	جوشکاری با گاز محافظ
pulsed resistance welding	جوشکاری مقاومتی ضربهای
arc welding converter	مبدل جوش
open arc welding	جوشکاری قوس نوری باز
shieded arc welding	جوش قوسی پوشش دار
protective gas arc welding	جوشکاری قوسی با گازمحافظ
atomic hydrogen arc welding	جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
single row spot welding	جوشکاری نقطهای سری
inert gas arc welding	جوش برق با گازهای بی اثر
double row spot welding	جوشکاری نقطهای زنجیرهای جوشکاری نقطهای دوردیفه
gas mixture shielded metal arc welding	جوشکاری قوسی با ماسک محافظ- مخلوط گاز
i f. cold	سردم است
to keep cold	دست پاچه نشدن
keep cold	دست پاچه نشدن
it is cold	سرد است
keep cold	خونسردی خود را حفظ کردن
cold	سرما
cold	سرماخوردگی
cold	زکام سردشدن یا کردن
cold	بدون آماده بودن
cold	روشن کردن یک کامپیوتر
cold	خطای کامپیوتری که در لحظه روشن کردن کامپیوتر رخ میدهد
cold	نه گرم
cold	اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
cold	روشن کردن کامپیوتر یا اجرای برنامه از نقط ه شروع آن
out in the cold <idiom>	تنها
out cold <idiom>	به کما رفتن
I have a cold.	من سرما خورده ام. [پزشکی]
It's too cold.	آن خیلی سرد است.
cold-shoulder	بی اعتنایی کردن به
cold-shoulders	خونسرد
head cold	نزله
to catch cold	زکام شدن
to grow cold	سردشدن
head cold	سرماخوردگی معمولی زکام
he is recovered from his cold	سرما خوردگی او برطرف شد
cold-shouldering	بی اعتنایی کردن به
cold-shouldering	خونسرد
cold shoulder	بی اعتنایی کردن به
cold turkey	بیرو دربایستی
cold-shoulder	خونسرد
to shiver with cold	از سرمالرزیدن
cold-shouldered	خونسرد
cold coolant	مخزنخنککننده
cold air	هوایخنک
cold-shouldered	بی اعتنایی کردن به
i wonder he did not catch cold	تعجب میکنم
cold fish	غیر احساساتی
cold thrust	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold turkey	بوقلمون سرد [آشپزی]
to go cold turkey	یکدفعه اعتیادی را ترک کردن [روانشناسی] [پزشکی]
cold sores	تاول تبخالی
stone-cold	بسیارسرد
cold sore	تاول تبخالی
cold work	عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
cold work	کار سرد
i wonder he did not catch cold	که سرما نخورد
cold working	سردکاری
cold working	شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
cold snaps	یخ بندان بی مقدمه
cold snap	یخ بندان بی مقدمه
to benvmb with cold	از سرما بیحس کردن
to catch cold	سرماخوردن
cold-shoulders	بی اعتنایی کردن به
deep cold	سرمای ژرف
ice cold	مثل یخ
cold war	جنگ تبلیغاتی ومطبوعاتی
cold war	جنگ تبلیغاتی وروانی
cold war	عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
cold frame	سرما دورکن
cold-blooded	خون سرد
we were perished with cold	از سرما مردیم
cold front	جبهه هوای سرد
cold front	پیشان هوای سرد
cold fronts	جبهه هوای سرد
cold fronts	پیشان هوای سرد

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com