Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 89 (6 milliseconds)
English	Persian
collective farm	مزرعه اشتراکی
collective farm	کلخوز
Other Matches
farm	کشتزار
farm out	اجاره دادن زمین مزروعی
farm out <idiom>	شخص دیگری برای انجام کار
farm	اجاره یا مقاطعه کردن اجاره دادن
farm	باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm	کاشتن زراعت کردن در
farm	اجاره دادن به
farm	پرورشگاه حیوانات اهلی
farm	زمین مزروعی
farm	مزرعه
farm	کشت زار
collective	جامع
collective	جمعی پخش یکجای اخبار هواشناسی
collective	دسته جمعی
collective	مشترک عمومی
collective	بهم پیوسته
collective	انبوه
collective	اشتراکی اجتماعی
collective	اشتراکی
collective	جمعی
farm labors	کارگران کشاورزی
dry farm	دیم کاری
dairy farm	مزرعه یا کارخانه لبنیات سازی
dry farm	مزرعه دیم
farm yard	حیاط کشت زار
farm technology	روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
family farm	مزرعه خانوادگی
farm yard	حیاط مزرعه
farm labors	کارگران مزارع
farm surplus	مازاد کشاورزی
farm yields	بازده مزرعه
farm yields	بازده کشاورزی
farm-house	خانه رعیتی
farm hands	پالیزگر
farm hands	کشتیار
farm hands	کارگر مزرعه
farm hand	پالیزگر
farm hand	کشتیار
farm hand	کارگر مزرعه
work farm	اردوی کار اجباری زندانیان
tree farm	محوطه درخت کاری جنگل
tank farm	محوطه مخازن نفت وغیره
poor farm	مزرعه اردوی کار
ostrich farm	پرورشگاه شتر مرغ
fish farm	پرورشگاه ماهی
farm-yard	حیاط مزرعه
farm house	خانه رعیتی
tree farm	خزانه درخت
baby farm	محل نگهداری کودکان
oyster farm	پرورشگاه صدف
collective responsibility	مسئوولیت جمعی
collective contact	کنتاکت جامع
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
collective duty	فرض کفایه
collective duty	واجب کفایی
collective electrode	الکترود جمع کننده
collective behavior	رفتار جمعی
collective antenna	انتن جامع
collective goods	مانند جاده
collective agreement	توافق جمعی
collective land	زمین مشاع
collective bargaining	چانه زنی
collective bargaining	مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
collective bargaining	معامله جمعی
collective bargaining	جمعی
collective fire	اتش دسته جمعی
collective fire	تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
collective self reliance	خوداتکائی جمعی
collective security	تامین اجتماعی
collective security	تامین دسته جمعی
collective ownership	مالکیت مشاع
collective protection	حفافت جمعی
collective protection	حفافت گروهی
collective properties	خواص کولیگاتیو
collective unconscious	ناهشیار جمعی
collective guarantee	مسئولیت دسته جمعی مسئولیت تضامنی
collective ownership	مالکیت جمعی
collective goods	کالاهای جمعی
collective mind	ذهن جمعی
collective goods	کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
collective liability	بدهی جمعی
collective goods	پارک و غیره
farm price supports	حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
collective call sign	معرف عمومی
collective pitch control	کنترلی در رتورگرافی که زاویه تیغه یا پیچ همه تیغه ها را بطور یکسان و مستقل از وضعیت سمتی انها تغییرمیدهد
balance collective forces	نیروهای کلی متعادل
collective call sign	معرف مشترک یکانها

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com