English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 197 (9 milliseconds)
English Persian
colored glass شیشه رنگی
Other Matches
colored ملون
colored نژادهای غیرسفید پوست
colored رنگین
colored رنگی
off colored خل
off colored دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
rose colored گلی
colored wool پشم رنگ شده
colored crystal بلور سنگین
rose colored گلگون
colored hearing رنگین شنوی
colored pencil مداد رنگی
olive-colored <adj.> رنگ زیتونی
colored smelling رنگین بویی
colored wool پشم الوان
cream-colored wool پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
colored progressive matrices test ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
looking-glass ائینه
to f. glass شیشه گری کردن
looking glass ایینه
looking glass اینه
looking glass self خود ایینهای
glass عینک دار کردن شیشهای کردن
glass عدسی
glass عینک
glass الت شیشهای
glass شیشه الات
glass شیشه ذره بین عدسی
glass ایینه شیشه دوربین
glass شیشه
glass ابگینه
glass لیوان
glass استکان
glass گیلاس جام
glass شیشه گرفتن
glass لیوان یخ
glass صیقلی کردن
glass دستگاه بارومتر
glass دستگاه ارتفاع سنج دوربین
glass زجاج
rolled glass شیشه نورد خورده
sheet glass شیشه جام
rain glass میزان الهوا
measuring glass درجه دار
safety glass عینک ایمنی
opaque glass شیشه کدر
safety glass شیشه بی خطراتومبیل
safety glass شیشه نشکن
safety glass شیشه اطمینان
security glass شیشه ایمنی
security glass شیشه نشکن
sheet glass شیشه ورقی
rain glass میزان سنج
race glass دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
pier glass ایینه قدی
measuring glass پیمانه
minute glass ساعت ریگی دقیقهای
mirror glass شیشه اینه
muscovy glass سنگ طلقی
muscovy glass شیشه معدنی
night glass دوربین شب
object glass عدسی شیئی
object glass عدسی دوربین یاریزبین که نزدیک تراست بچیزی که میخواهندببند
objective glass عدسی شیئی
obscured glass شیشه تار
obscured glass شیشه مات
glass eyed بی حالت
opera glass دوربین مخصوص اپرا
ornamental glass شیشه تزئینی
safety glass شیشه ایمنی
sight glass شیشه مرئی
brandy glass گیلاسکنیاک
burgundy glass لیوان
burgundy glass بورگندی
champagne glass گیلاسگردشامپاین
cocktail glass لیوانمخصوصمشروب
glass cover پوشششیشهای
glass dome برآمدگیشیشهای
glass roof سقفشیشهای
glass slide اسلایدشیشهای
glass sphere گویشیشهای
crown glass شیشه پنجره [در قرن نوزدهم انگلیس]
hock glass جام پایهبلند
liqueur glass جام لیکور
port glass جام شرابقرمزوشیرینپرتقالی
glass fibre فایبرگلاس
a glass of water یک لیوان آب
bordeaux glass گیلاسمخصوصشرابفرانسوی
beer glass لیوانآبجو
soluble glass سدیم سیلیکات
soluble glass شیشه مایع
spun glass شیشه تاب خورده
spun glass شیشه مذاب الیاف مانند
spun glass شیشه ریسیده
spy glass تلسکپ یادوربین کوچک
stined glass شیشه رنگی
tempered glass شیشه ابداده
watch glass شیشه ساعت
water glass شیشه محلول
water glass اب شیشه
water glass لیوان اب
water glass شیشه مایع
weather glass هواسنج میزان الهوا
wire glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
wired glass شیشه دارای شبکه سیمی در متن ان
There is a glass missing. یک لیوان کم است.
stained glass شیشه کاری منقوش
gauge glass درجه اب
frosted glass شیشه مات
frosted glass شیشه کدر
focusing glass ذره بین جیبی
flint glass فرف بلور
flint glass بلور
finger glass فرف انگشت شوئی
field glass عدسی درونی دوربین یاذره بین
glass blower شیشه گر
glass electrode الکترود شیشهای
glass dust خرده شیشه
glass cutter شیشه بر
glass cutter الماس شیشه بری
glass cloth شیشه پاک کن
glass cloth کهنه شیشه پاک کن
glass bulb حباب شیشهای
glass blowing شیشه گری
field glass دوربین صحرایی
eye glass عینک دستی
burning glass ذره بین
bell glass مردنگی
plate glass شیشه سنگ شیشه تختهای
plate glass شیشه لوحی
magnifying glass ذره بین
cut glass بلور کریستال
stained glass شیشه بندی منقوش
burning glass عدسی محدب یاایینه مقعر
burning glass عینک جوشکاری
eye glass شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
drinking glass فنجان
drinking glass گیلاس
cupping glass شاخ حجامت
crystal glass بلور
crown glass شیشه گردیاچرخی
cast glass شیشه ریخته گی
cast glass شیشه جام ریختگی
glass eye عینک
liquid glass شیشه مایع
granulated glass شیشه دان دان
granulated glass شیشه اج دار
glass wool پشم شیشه
glass wool تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
glass wool پشم یا براده شیشه پشم شیشه
glass ware فروف شیشه
ground glass نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
hand glass ایینه
lime glass شیشه اهکی
lead glass شیشه سربی
hour glass ساعت ریگی
he is blowing glass شیشه را با فوت درست کردن
hard glass شیشه سخت
hand glass ساعت شنی
hand glass ذره بین
hand glass کوچک دسته دار
glass vessels فروف شیشهای
glass kiln کوره شیشه گری
glass frit شیشه متخلخل
glass fibers الیاف شیشه
glass jaw ارواره شیشهای
glass paper کاغذ گلاسه
glass rebate دوراهه شیشه
glass jaw بوکسوراسیب پذیر
glass eyed کور
glass eye چشم مصنوعی
glass eye چشم شیشهای
glass rod میله شیشهای
glass rule خط کش شیشهای
glass separator میان گیر شیشهای باتری
glass snake نوعی سوسمارمخصوص امریکای جنوبی
glass tube لوله شیشهای
glass house گلخانه
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
black glass bottle بطری
black glass bottle بطلی
glass transition temperature دمای تبدیل شیشهای
rough cast glass شیشه خام
white wine glass جام مشروبسفید
glass membrance electrode الکترود شیشه غشایی
The glass is full of water. لیوان پر از آب است
Empty this glass of water. این لیوان آب راخالی کن
He emptied the glass to the last drop . لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
glass type tube لامپ الکترونی شیشهای
glass-lined tank مخزنکوچکشیشهای
octal glass type tube لامپ الکترونی هشت پایهای
glass-fronted display cabinet بوفه
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
to emtpy [your] glass in one gulp [at a gulp] جام را یک نفس خالی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com