Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
colour selection filter
فیلترجداکنندهرنگ
Other Matches
colour filter
فیلتررنگ
a horse of another colour
[different colour]
موضوع علیحده
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
selection
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selection
دسته یا هیات انتخاب شده
selection
گزینش
selection
انتخاب
selection
گزین
self selection
انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
selection
نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selection
عمل یا فرآیند انتخاب
social selection
انتخاب اجتماعی
selection ratio
بهر گزینش
selection ratio
نسبت گزینش
selection of position
انتخاب موضع
selection method
روش گزینش
selection sort
مرتب کردن گزینشی
selection switch
گزینه انتخاب
selection rules
قواعد گزینش
vocational selection
گزینش شغلی
selection switch
گزینه
selection structure
ساختار گزینشی
selection sort
جور کردن گزینشی
selection check
مقابله گزینش
item selection
پرسش گزینی
faulty selection
انتخاب غلط
direct selection
انتخاب مستقیم
personnel selection
کارمند گزینی
project selection
انتخاب پروژه
random selection
گزینش تصادفی
route selection
انتخاب مسیر
impluse selection
انتخاب ایمپولز
selection board
هیات گزینش
project selection
گزینش طرح
natural selection
انتخاب طبیعی
natural selection
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
function selection switch
سوویچانتخابردیاب
off-colour
کسل
off-colour
بی حال
off colour
کسل
off colour
بی حال
colour
صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
colour
احساسی که توسط چشم با توجه به پاسخ آن به فرکانسهای نور مختلف داده میشود
colour
انتخاب رنگهایی که در حال حاضر در تصویر استفاده می شوند
colour
چاپگری که میتواند کپیهای رنگی بگیرد. از قبیل -ink get رنگی -dot maxrix رنگی و -thermal transfer
colour
بشره
colour
میزان خالص بودن سیگنال رنگ
colour
ملون کردن
colour
شماره رنگهای مختلف که توسط پیکسل ها در صفحه نمایش قابل نمایش است که با توجه به تعداد بیتهای رنگی در هر پیکسل نمایش داده میشود
colour
رنگ کردن
colour
کوچکترین ناحیه در صفحه CRT که میتواند اطلاعات رنگی را نمایش دهد
colour
امکانی در گرافیک یا برنامههای کاربردی DTP که به کاربر امکان میدهد رنگهای خاص با توجه به CMYK و RGB بسازد و سپس ناحیهای را با این رنگ پر کند
colour
تغییر رنگ دادن
colour
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colour
جدول شماره هایی که ویندوز
colour
رنگزدن
colour
رنگامیزی
colour
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ
colour
دو بیت برای چهار رنگ و هشت بیت برای ترکیبی از رنگهاست
colour
رنگ
colour
فام
colour
صفحه نمایشی که حروف و گرافیک ها را رنگی نشان میدهد
colour
سیستم نمایش رنگی ریز پردازندهای
flat colour
رنگ تخت
high colour
سرخی
flat colour
رنگ نازک مستوی
flesh colour
رنگ بدنی
flesh colour
رنگ بشره
ground colour
رنگ زمینه
high colour
خجالت
dead colour
رنگ دست اول
false colour
رنگ مصنوعی
false colour
فیلم رنگی مصنوعی
dust colour
خاکی
level colour
رنگ یکدست یا یکنواخت
dead colour
رنگ ضعیف
oil colour
رنگ روغنی
colour box
جعبه رنگ
colour bearer
پرچم دار
water colour
ابرنگ
adjective colour
زنگی که برای ثابت شدن محتاج به افزایش چیزدیگری است
rose colour
رنگ گلی
achromatic colour
رنگ بین سیاه و سفید که توسط آداپتور گرافیکی نمایش داده میشود
colour control
کنترلرنگ
colour supplement
مجلهرایگانو ضمیمهروزنامهدر بریتانیا
colour display
نمایشرنگ
scheme of colour
رنگ بندی
scheme of colour
طرح رنگ
colour scheme
چینشرنگیکمکان
colour bar
تبعیضقائلشدنبر مبنایرنگپوست-نژادپرست
colour fast
دارایرنگثابت
colour blindness
کوررنگی
colour-coded
کدگذاریاز طریقرنگ
colour chart
نموداررنگ
water colour
نقاشی ابرنگی
saturated colour
رنگهای روشن
saturated colour
که روی ویدیو خوب نشان داده نمیشوندوممکن است باعث اختلال شوند یا روی صفحه پخش شوند
to change colour
رنگ برنگ شدن
to change colour
تغییر رنگ دادن
Wherever you go the sky has the same colour .
<proverb>
به هر کجا که روى آورى آسمان همین رنگ است .
water colour
رنگاب
There is no colour beyond black .
<proverb>
بالاتر از سیاهى رنگى نیست .
local colour
نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
primary colour
رنگهایاصلی-قرمز RedسبزGreen آبیBlue
colour blind
کوررنگ
colour television camera
صفحهرنگیدوربین
light source colour
رنگ منبع نور
colour of waste water
رنگ فاضلاب
bishop of the wrong colour
فیل بد رنگ شطرنج
hair colour
[British]
رنگ مو
colour hard copy device
اسباب نسخه چاپی رنگی
liquid crystal display colour pigmented
صفحه نمایش با محلولهای کریستالی مایعی که رنگی به نظر میرسد
l filter
فیلتر سلفی
filter
پالودن
filter
توری
filter
انتخاب کلمه چند بیتی
filter
صاف کردن یا شدن
filter
فیلتر صافی
filter
پالایه
filter
انتخاب رکوردهای مختلف از فایل پایگاه داده ها
filter
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
filter
الگی اعداد دودویی برای انتخاب بیتهای مختلف از کلمه دو دویی
filter
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند
filter
صافی
filter
چیزیکه بعضی پرتوها از ان میگذرندولی حائل پرتوهای دیگر است
filter
پالودن صاف کردن
filter
تصفیه کردن
filter
اب صاف کردن
filter
پالونه
filter
صاف کردن
filter
صافیدن
filter
صافی پالایه
filter
فیلتر
filter
صاف کردن نور
acoustic filter
صافی صوتی
absorbent filter
صافی جذب
absolute filter
صافی میکرونی صافی میکروسکپی
absolute filter
صافی صد در صد
wet filter
فیلتری که در ان فیلمی ازمایع که روی سطح المنت قرارگرفته مانع از عبور ذرات و و الودگی میشود
antivignetting filter
صافی هماهنگ کننده نور صافی تطبیق نور
quadrature filter
مدار تربیعی
bandpass filter
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
porous filter
صافی متخلخل
polarizing filter
صافی قطبی
petrol filter
صافی بنزین
oil filter
صافی روغن
filter-tipped
سیگار دارای فیلتر
filter tipped
سیگار دارای فیلتر
filter blocks
اجر توخالی
suction filter
صافی مکنده
lint filter
فیلترتهلگن
water filter
صافی اب
air filter
فیلترهوا
filter disk
قرص صافی
filter cover
پوششفیلتر
filter tip
فیلتر سیگار
filter tip
سیگار فیلتردار
filter tips
سیگار فیلتردار
scratch filter
صافی پیکاپ
crystal filter
صافی بلورین
filter bed
صافی اب
filter flask
بالن صافی
filter insert
دریچه یا مدخل صافی
filter layer
لایه صافی
filter layer
لایه پالایش
filter stick
لوله صافی دار
filter press
صافی فشاری
frequency filter
صافی فرکانس
fuel filter
صافی سوخت
fuel filter
صافی بنزین
gravel filter
صافی شنی
filter paper
کاغذ صافی
filter element
المنت فیلتر
filter disc
قرص صافی
filter curve
منحنی صافی
filter bed
صافی شنی
filter add
کمک صافی
filter capacitor
خازن صافی
filter center
مرکز کنترل و نتیجه گیری ازاخبار پدافند هوایی
filter center
مرکزتوزیع اطلاعات
filter characteristic
مشخصه صافی
filter chock
چوک صافی
filter circuit
مدار صافی
filter command
فرمان FILTER
filter condenser
خازن صافی
filter crystal
کریستال صافی
filter packing
لایی صافی
noise filter
صافی همهمه
cuno filter
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
line filter
صافی خط
filter network
شبکه ی صافی
electric filter
صافی الکتریکی
differentiating filter
صافی ممیز
light filter
صافی نور
line filter
صافی شبکه
filter tips
فیلتر سیگار
nominal filter
صافی میکرونی
interference filter
صافی پارازیت
filter packing
پوشش صافی
integrating filter
صافی جمع کننده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com