Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 152 (2 milliseconds)
English
Persian
combat trains
بنه رزمی
Other Matches
trains
اموزش دادن
trains
بنه اماد
trains
بنه دریایی
trains
کاروان
trains
مسیرجریان کار
trains
ترن
trains
عقبه یکان
trains
تعلیم دادن
trains
سلسله
trains
رشته
trains
تمرین
trains
اماده کردن اسب
trains
یک رشته موج
trains
بنه یکان
trains
پیش قطار
trains
سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains
نظم ترتیب
trains
متلزمین
trains
رشته سلسله
trains
ازار
trains
دم
trains
دنباله
trains
قطار
trains
حیله
trains
تله
trains
فریب اغفال
trains
کاراموزی کردن
trains
نشانه رفتن
trains
ورزش کردن
trains
فرهیختن
trains
پروردن ورزیدن
trains
تربیت کردن
Do the trains connect?
[خط]
قطارها به هم اتصال دارند؟
[برای عوض کردن قطار]
Do I have to change trains?
آیا باید قطار عوض کنم؟
freight trains
قطار باری
boat trains
ترنی که کارش بردن مسافر به لنگرگاه کشتیها است
trains area
منطقه بنه رزمی یکان
trains area
منطقه بنه
ammunition trains
بنه مهمات
gravy trains
منبع درامد بدون زحمت
gravy trains
منبع در امد نامشروع
goods trains
قطار باربری
goods trains
قطار حمل کالا
Is there enough time to change trains?
آیا برای تعویض قطار وقت کافی دارم؟
combat
رزم جنگیدن با
combat available
اماده به رزم
combat
پیکار
combat
نبرد
combat
زد وخورد
combat
ستیز حرب
combat
رزمی
combat
رزم
combat available
اماده به پرواز
combat
جنگ
combat
نبرد رزم کردن جنگ کردن درگیری تن به تن
combat
مبارزه کردن
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
combat proficiency
شایستگی رزمی
combat ready
دارای امادگی رزمی
combat proficiency
مهارت رزمی
combat ration
جیره جنگی
combat ration
جیره رزمی
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
combat ready
اماده به رزم
combat readiness
امادگی رزمی
combat power
نیروی رزمی استعداد رزمی
combat loading
بارگیری رزمی هواپیما بارگیری جنگی
combat operations
مرکز عملیات رزمی
combat orders
دستورات رزمی دستورالعملهای رزمی
combat outpost
پاسدار رزمی
combat patrol
گشتی رزمی
combat pay
فوق العاده جنگی
combat pay
فوق العاده رزمی
combat phase
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
combat power
قدرت رزمی
combat support
پشتیبانی رزمی
combat surveillance
مراقبت رزمی
combat surveillance
تجسس میدان رزم
combat zone
منطقه رزم
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
land combat
نبرد زمینی
land combat
نبرد در ساحل
single combat
جنگ تن بتن
single combat
اثبات حقانیت بوسیله نبرد تن به تن battle of wager
unarmed combat
درگیریغیرمسلحانه
combat helmet
کلاه ایمنی جنگی
[ارتش]
combat vehicle
خودروی رزمی
combat troops
عدههای رزمی
combat survival
زنده ماندن در رزم
combat survival
باززیستی در رزم
combat team
تیم رزمی
combat team
گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
combat tire
لاستیک جنگی
combat tire
تایر جنگی خودرو
combat trail
مسیر جریان رزم
combat trail
مسیررزمی
hors de combat
از میدان رزم خارج شده
combat crew
خدمه رزمی
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
combat development
توسعه رزمی
combat development
پیشرفت اموزش رزمی
combat duty
ماموریت رزمی
combat duty
امور رزمی
combat efficiency
کارایی رزمی
combat engineer
مهندسی رزمی
combat arms
یکان رزمی یکان درگیر در رزم
combat arms
رسته رزمی
combat area
منطقه رزم
close combat
رزم نزدیک
close combat
جنگ تن به تن
combat , echelon
رده رزمی
combat , echelon
یکان رزمی
combat , elements
عناصر رزمی
combat , elements
یکانهای رزمی
combat , elements
عناصر درگیر در رزم
hors de combat
از کار افتاده
combat crew
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
combat formation
ارایش رزمی
combat hysteria
هیستری جنگ
combat intelligence
اطلاعات رزمی
combat jump
پرش رزمی
combat jump
پرش با چتر درمنطقه دشمن
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
combat load
بار رزمی هواپیما
combat load
بارجنگی کامل هواپیما
combat forces
نیروهای رزمی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
combat exercise
تمرین رزمی
combat essential
اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
combat fatigue
روان رنجوری جنگ
combat neurosis
روان رنجوری جنگ
combat firing
تیراندازی جنگی
combat exercise
مانور جنگی
combat support troops
یکانهای پشتیبانی رزمی
basic combat training
اموزش رزم مقدماتی
combat support troops
عدههای پشتیبانی رزمی
combat service support
پشتیبانی خدمات رزمی
combat support arms
رسته پشتیبانی رزمی
combat support arms
یکان پشتیبانی رزمی
combat information center
اطاق عملیات
combat control team
تیم کنترل رزمی
combat commander's insignia
علامت فرماندهی بر یکان رزمی
combat cargo officer
افسر مسئول ترابری رزمی افسر مسئول بارگیری کالاهای رزمی
combat airlift support
پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
combat air patrol
هواپیمای گشتی رزمی گشتی رزمی هوایی
combat information center
مرکز اطلاعات رزمی
combat air patrol
گشتی هوایی
barrier combat air patrol
گشتی هوایی سد کننده راه دشمن
barrier combat air patrol
گشتی مرزی هوایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com