English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (7 milliseconds)
English Persian
combination vehicle خودروهای مرکب
combination vehicle خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
Other Matches
combination ترکیب
combination مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination هماوندی
combination توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination امیزش
combination مجموعه
combination ضربههای پی در پی
combination current جریان مرکب
combination circuit مدارمرکب در مین
combination circuit مدار انفجاری مرکب
combination carrier کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination bands نوارهای ترکیبی
chemical combination ترکیب شیمیایی
business combination ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
least cost combination ترکیب حداقل هزینه
combination pliers آمیزش قفل ها
combination device ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
combination fixture اویز مرکب
combination influence مکانیسم عامل مرکب
pinning combination مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
linear combination ترکیب خطی
horizontal combination ترکیب افقی
combination toolholder ابزار نگهدار چندگانه
combination tone صوت ترکیبی
combination switch سویچ چندکاره
combination shot ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination lantern فانوس مرکب
combination influence عامل ترکیبی
combination spanner آچارچندکاره
combination lock قفل حروفی
combination locks قفل حروفی
combination grasp گرفتن معمولی و برعکس
linear combination ترکیب خطی [ریاضی]
combination turret lathe ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears cutter bar and
combination slitting, shears قیچی ورق
combination slitting, shears میله و اهن بر
linear combination of atomic orbitals ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
ritz rydbergy combination principle اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
vehicle حمل کننده
vehicle وسیله حمل
vehicle خودرو
vehicle ناقل
vehicle رسانگر
vehicle برندگر
vehicle حامل رسانه
vehicle وسیله نقلیه
vehicle رسانه
vehicle حامل
vehicle برنده
vehicle محمل
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
all-terrain vehicle وسیلهنقلیهبلند
tank vehicle خودرو تانکر
space vehicle وسیله نقلیه فضایی
space vehicle فضا پیما
catering vehicle وسیلهآذوقهرسان
refrigerator vehicle وسیله نقلیه یخچال دار
reentry vehicle مدول یا قسمتی از سفینه فضایی که مجددا بایستی ازجو عبور کند تا به زمین برسد
re entry vehicle نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
tank vehicle خودرو تانکرسوخت
vehicle cargo بار تریلی دار
vehicle chain زنجیر وسیله نقلیه
commercial vehicle وسیلهحملکالاومسافردر جاده
vehicle cargo بار چرخدار
to alight from a vehicle پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
utility vehicle وسیله نقلیه عام المنفعه
utility vehicle وسیله نقلیه عمومی
truck vehicle کامیون
truck vehicle خودرو نظامی
tracked vehicle وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
control vehicle تانک نافم حرکت
combat vehicle خودروی رزمی
articulated vehicle وسیله نقلیه مفصلی
armored vehicle زرهپوش
amphibious vehicle خودروی اب خاکی
armored vehicle خودروی زرهدار
armored vehicle خودروی زرهی
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
airborne vehicle وسیله هوابرد
airborne vehicle وسیله انجام عملیات هوابرد
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
motor vehicle خودرو
motor vehicle خودرو موتوری
motor vehicle وسیله نقلیه موتوری
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
vehicle registration office اداره راهنمایی و رانندگی
to tow a vehicle [to a place] یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
passenger transfer vehicle وسلهجابجاییمسافرین
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
crawl type vehicle وسیله نقلیه نوع خزنده
rail borne vehicle وسیله نقلیهای که روی ریل حرکت میکند
link lift vehicle حمل و نقل بار و پرسنل به صورت یکپارچه حمل یکپارچه
tank recovery vehicle خودرو اخراجات تانک جرثقیل زرهی
road transport vehicle کامیون
road transport vehicle ماشین باری
motor vehicle industry صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
motor vehicle tax فرمان اتومبیل
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
armored reconnaissance vehicle خودروی شناسایی زرهی
vehicle stopping distance مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
administrative wheeled vehicle fleet کاروان خودروهای اداری خودروی اداری
vehicle used for migrant-smuggling operations خودرو استفاده شده برای عملیاتهای مهاجر قاچاق
motor vehicle liability insurance بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
amphibious vehicle availability table جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com