Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English
Persian
command channels
ردههای فرماندهی
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
Other Matches
channels
ناودان فولاد "یو" شکل
channels
روگاه شیار
channels
کانال مجرا
channels
کانال تلویزیون
channels
کانال ساختن
channels
شیار دراوردن
channels
قسمت عمیق اب
channels
گذرگاه ابی
channels
ابرو ابراهه
channels
ابراه
channels
باب
channels
تنگه
channels
ابروی پهن
channels
راهگان
channels
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص
channels
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد
channels
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channels
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channels
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست
channels
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels
یچ کردن بین آنها
channels
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند
channels
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channels
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند
channels
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
channels
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد
channels
مجرا
channels
راه ابی
channels
خط مشی
channels
ترعه مجرا
channels
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره
channels
کندن
channels
دریا
channels
شیاردار کردن
channels
چانل بی سیم
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
رسانه
channels
کانال
channels
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار
channels
سلسله مراتب
channels
مجرای ابگذری کانال
channels
ابراهه
channels
رده
communication channels
وسایل ارتباطی
aviation channels
کانالهای هوایی
diplomatic channels
مجاری دیپلماتیک
official channels
مجاری رسمی
diplomatic channels
طرق سیاسی
communication channels
طرق مواصلاتی
administrative channels
طرق اداری
administrative channels
مجاری اداری
official channels
طرق رسمی
market channels
مجاری توزیع
command.com
COCO.ANDفایل
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
specified command
نیروی اختصاصی
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
self command
خودفرمانی
self command
کف نفس
self command
خودداری
second in command
معاون
at my command
به فرمان من
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
command
سرکردگی فرماندهی
under command
تحت کنترل
under command
زیرفرماندهی
command
فرمان
command
فرماندهی
command
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
فرمان دستوردادن
command
دستور
command
امریه
command
یکان قرارگاه عمده
command
حکم
command
امرکردن
command
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command
حکم کردن
command
فرمان دادن
command
فرمایش
command
امر
external command
فرمان خارجی
filter command
فرمان FILTER
joint command
یکان مشترک
full command
اداره کامل
joint command
فرماندهی مشترک
full command
کنترل کامل
internal command
فرمان درونی
logistical command
فرماندهی لجستیکی
continuity of command
مداومت فرماندهی
external command
فرمان برونی
command unit
واحد فرمان
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
command socialism
سوسیالیسم دستوری
command signal
علامت فرمان
commodity command
فرماندهی اماد
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
comp command
COفرمان P
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
command report
گزارش فرماندهی
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
dosmount command
فرمان پیاده کردن
embeded command
فرمان تعبیه شده
command strength
استعداد یکان
logistical command
یکان لجستیکی
major command
یکان عمده
support command
فرماندهی پشتیبانی
support command
یکان پشتیبانی
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
tactical command
یکان تاکتیکی
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
to perform a command
فرمانی را اجرا کردن
transient command
فرمان ناپایدار
type command
فرماندهی ناو گروه
type command
نوع یکان ناو گروه
unified command
فرماندهی متحد
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
word of command
فرمان نظامی
word of command
فرمان انتصاب
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
operational command
فرماندهی از نظر عملیاتی
operator command
فرمان متصدی
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
preparatory command
فرمان خبر
preparatory command
فرمان حاضرباش
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
retraining command
یکان بازاموزی
retraining command
قسمت ندامتگاه
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
scheme of command
طرح فرماندهی
sealift command
فرماندهی حمل و نقل دریایی
sealift command
یکان حمل و نقل دریایی
command module
نقشهراهنما
command processor
سیستم عامل فرمانی
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
command and control
کنترل و فرماندهی
air command
یکان هوایی
command axis
محور حرکت یکان
command axis
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
combined command
فرماندهی مرکب
air command
فرماندهی نیروی هوایی
command automatism
فرمانبری مطلق
administrative command
فرماندهی اداری
command detonated
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
air command
فرماندهی هوایی
AT command set
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
base command
فرماندهی پایگاه
area command
فرماندهی منطقه
chain of command
سلسله مراتب
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
channel command
فرمان کانال
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
command processing
پردازش دستورالعمل
combined command
یکان مرکب
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command group
گروه فرماندهی
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
command liaison
افسر رابط فرماندهی
administrative command
یکان اداری
command post
پست فرماندهی
command mode
حالت فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
command net
شبکه فرماندهی
command net
شبکه یکان
command economy
اقتصاد دستوری
command of execution
ریاست اجرایی
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command economies
اقتصاد دستوری
command liaison
شبکه رابط یکان
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرمان
command heading
مسیرپیش بینی شده
high command
فرماندهی عالی
command posts
پاسگاه فرماندهی
command posts
پست فرماندهی
command post
پاسگاه فرماندهی
command key
کلید فرمان
command language
زبان فرماندهی
high command
سرفرماندهی
alternate command authority
مقام جانشین فرماندهی
alternate command authority
افسر جانشین فرمانده
air strategical command
فرماندهی استراتژیکی هوایی
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
advance command post
پاسگاه فرماندهی جلو
tactical command ship
ناو فرماندهی
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
advance command post
پاسگاه رده جلو
software command language
زبان فرمانی نرم افزاری
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
forward command post
پاسگاه مقدم
command destruct signal
علامت تخریب موشک با فرمان دور
forward command post
پست فرماندهی جلو
command driven software
نرم افزار فرمان گرا
embedded formating command
فرمان قالب بندی مندرج
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com