Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
Other Matches
at my command
به فرمان من
under command
زیرفرماندهی
under command
تحت کنترل
second in command
معاون فرماندهی جانشین فرماندهی
specified command
نیروی اختصاصی
command.com
COCO.ANDفایل
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
specified command
فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
self command
خودفرمانی
self command
کف نفس
self command
خودداری
second in command
معاون
command
کلمه یا عبارتی که توسط یک سیستم کامپیوتری تشخیص داده میشود و یک عمل را آغاز و پایان میکند
command
امرکردن
command
حکم کردن
command
فرماندهی
command
فرمان دادن
command
یکان عمده قرارگاه فرماندهی کردن امر دادن
command
فرمان دستوردادن
command
دستور
command
سرکردگی فرماندهی
command
امریه
command
یکان قرارگاه عمده
command
امر
command
حکم
command
فرمایش
command
فرمان
commodity command
یکان امادکالاهای مصرفی
command net
شبکه فرماندهی
command net
شبکه یکان
command of execution
ریاست اجرایی
command of execution
فرمان اجرای عمل یکان اجرایی
command processing
پردازش دستورالعمل
command processor
سیستم عامل فرمانی
direct command
فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
continuity of command
مداومت فرماندهی
component command
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
comp command
COفرمان P
commodity command
فرماندهی اماد
command unit
واحد فرمان
command strength
استعداد یکان
command socialism
سوسیالیسم دستوری
command signal
علامت فرمان
command report
گزارش فرماندهی
command mode
وضعیت دستوری
command mode
حالت فرماندهی
command detonated
منفجر شونده از راه دور قابل انفجار با فرمان دور
command channels
سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
command channels
ردههای فرماندهی
command axis
محورحرکت قرارگاه فرماندهی محور ارتباط فرماندهی
command automatism
فرمانبری مطلق
command and control
کنترل و فرماندهی
command altitude
ارتفاع فرمان داده شده برای پرواز ارتفاع تعیین شده برای هواپیمای رهگیر
combined command
یکان مرکب
combined command
فرماندهی مرکب
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
command group
گروه فرماندهی
command liaison
شبکه رابط یکان
command liaison
افسر رابط فرماندهی
command language
زبان دستوری
command language
زبان فرمان
command language
زبان فرماندهی
command key
کلید فرمان
command axis
محور حرکت یکان
command heading
مسیرپیش بینی شده
command heading
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
channel command
فرمان کانال
command module
نقشهراهنما
support command
یکان پشتیبانی
support command
فرماندهی پشتیبانی
word of command
فرمان نظامی
sequence of command
ترتیب توالی فرامین
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
sealift command
یکان حمل و نقل دریایی
sealift command
فرماندهی حمل و نقل دریایی
scheme of command
طرح فرماندهی
scheme of command
طرح عملیاتی یکان
support command
فرمانده پشتیبانی یکان مسئول پشتیبانی
tactical command
فرماندهی تاکتیکی
word of command
فرمان انتصاب
unified command
نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
unified command
فرماندهی متحد
type command
نوع یکان ناو گروه
type command
فرماندهی ناو گروه
transient command
فرمان ناپایدار
to perform a command
فرمانی را اجرا کردن
terminal command
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
tactical command
یکان تاکتیکی
retraining command
قسمت ندامتگاه
retraining command
یکان بازاموزی
joint command
فرماندهی مشترک
internal command
فرمان درونی
operational command
فرماندهی از نظر عملیاتی
full command
اداره کامل
full command
کنترل کامل
filter command
فرمان FILTER
external command
فرمان خارجی
external command
فرمان برونی
embeded command
فرمان تعبیه شده
joint command
یکان مشترک
logistical command
فرماندهی لجستیکی
resume command
به دست گرفتن فرماندهی شروع فرماندهی
preparatory command
فرمان حاضرباش
preparatory command
فرمان خبر
oversea command
یکان خارج از کشور فرماندهی برون مرزی
operator command
فرمان متصدی
national command
یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
major command
فرماندهی عمده قسمت عمده ارتشی
major command
یکان عمده
logistical command
یکان لجستیکی
dosmount command
فرمان پیاده کردن
air command
یکان هوایی
air command
فرماندهی نیروی هوایی
command posts
پست فرماندهی
command economies
اقتصاد دستوری
airlift command
فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
command post
پاسگاه فرماندهی
area command
فرماندهی منطقه
base command
فرماندهی پایگاه
command post
پست فرماندهی
AT command set
حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
command economy
اقتصاد دستوری
administrative command
فرماندهی اداری
AT command set
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
command posts
پاسگاه فرماندهی
administrative command
یکان اداری
air command
فرماندهی هوایی
high command
سرفرماندهی
chain of command
سلسله مراتب
chain of command
سلسله مراتب فرماندهی
high command
فرماندهی عالی
army material command
فرماندهی اماد نیروی زمینی
command post exercise
تمرین پاسگاه فرماندهی
army reserve command
فرماندهی احتیاط نیروی زمینی قسمت احتیاط ارتش
software command language
زبان فرمانی نرم افزاری
area support command
فرماندهی پشتیبانی منطقه
command select system
سیستم فرمان انتخابی
hayes command set
مجموعه فرمانهای هیز
embedded formating command
فرمان قالب بندی مندرج
air strategical command
فرماندهی استراتژیکی هوایی
air defense command
فرماندهی پدافند هوایی
division support command
فرماندهی پشتیبانی لشگر
alternate command authority
افسر جانشین فرمانده
alternate command authority
مقام جانشین فرماندهی
advance command post
پاسگاه فرماندهی جلو
amphibious command ship
ناو فرماندهی عملیات اب خاکی
command sponsored dependent
بستگان نظامیانی که با خرج ارتش بخارج مسافرت می کنند
advance command post
پاسگاه رده جلو
tactical command ship
ناو فرماندهی
forward command post
پاسگاه مقدم
command destruct signal
علامت تخریب موشک با فرمان دور
command destruct signal
علامت به کار افتادن سیستم تخریب کننده موشک
forward command post
پست فرماندهی جلو
command budget estimate
براوردبودجه
command budget estimate
براورد بودجه یکان
His request was in the nature of a command.
خواهش اوحالت حکم ودستور را داشت
channel command word
کلمه فرمان محرا
command driven software
نرم افزار فرمان گرا
command management system
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
base logistical command
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
command information program
برنامه اطلاعاتی یکان برنامه اگاه سازی یکان
command issuing office
دفتر توزیع فرامین یکان
command issuing office
دفترتوزیع دستورالعملهای یکان
officer in tactical command
فرمانده تاکتیکی
command active sonobuoy system
وسیله اکتشاف زیردریایی
command and general staff college
دافوس
command and general staff college
دانشکده فرماندهی وستاد دانشگاه جنگ
tactical air command center
مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
army airdefense command post
پاسگاه فرماندهی پدافندهوایی نیروی زمینی
Use this command to send the output to a file instead of to the screen.
برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
speed
اندازه سرعت
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed
روش بررسی کامپیوتر با اندازه گیری تعداد حلقههای اجرا د ریک زمان مشخص
speed
مسافت طی شده تقسیم بر زمان حرکت
speed
کامیاب بودن
mean speed
سرعت متوسط
speed
عده دور
speed
باسرعت راندن
speed
حالت شانس خوب داشتن
speed
وضع
speed
درجه تندی
speed
میزان شتاب
speed
شتاب کامیابی
speed
عجله
with all speed
باشتابی هرچه بیشتر باسرعتی هرچه تمامتر
with all speed
منتهای سرعت
speed
سرعت
speed
تندی
speed
اسکالار سرعت
[فیزیک]
speed
سریع کارکردن
speed
تسریع کردن
speed
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speed
شتاب حرکت
speed a way
نوعی بازی شبیه هاکی
speed
شتاب
speed up
تسریع
speed
سرعت حرکت
speed
مقدار سرعت
[فیزیک]
input speed
سرعت اولیه
turnings speed
سرعت تراشکاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com