Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
common bond
[دیوار چینی با آجر آمریکایی یا انگلیسی]
Other Matches
in bond
تحت تضمین
bond
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bond
رهن کردن
bond
تضمین کردن
bond
اوراق قرضه
bond
ربط
bond
پیوند
bond
مهار
bond
بندکشی
bond
رج چینی
bond
اجر چینی نماچینی
out of bond
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
bond
پیوستگی ضمانت
bond
زنجیر
in bond
تحت کنترل اداره گمرک
in bond
در انبار
in bond
زیر کلید
bond
قید
bond
بند
bond
قراردادالزام اور
bond
عهد ومیثاق هرچیزی که شخص رامقیدسازد
bond
معاهده
bond
قرارداد کفیل
bond
رابطه
bond
رژچینی همبند
bond
سند قرضه
bond
سهم استقراضی
bond
تعهد
bond
بست
bond
پیوست
bond
ارتباط چسب
bond
متصل کردن چسباندن اتصال
bond
وصل کردن
bond
ضمانت
bond
تعهد موافقت نامه
bond
وجه الضمانه
bond
به انبار گمرک تحویل دادن
bond
سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
bond
سند سهم
bearer bond
سند حامل
average bond
ضمانت نامه جبران خسارت
average bond
ضمانتنامه پرداخت خسارت دریائی
bail bond
ضمانت نامه
bent bond
پیوند خمیده
bearer bond
قرضه بدون نام
bearer bond
سند در وجه حامل
bank bond
تعهد
flemish bond
رج چینی کله راسته
bond polarity
قطبیت پیوند
bank bond
ضمانت بانکی
bearer bond
سند قرضه
covalent bond
قید هم فرفیت
header bond
اجر چینی کله
header bond
رج چینی کلگی
cohesive bond
مقاومت چسبندگی
heat bond
چسبیدن گرم
chemical bond
پیوند شیمیایی
callable bond
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
brick bond
هره
brick bond
اجر نماچینی
brick bond
نماچینی
flemish bond
اجر چینی کله راسته
fiduciary bond
ضمانت شرافتی
covalent bond
پیوند کووالانسی
dative bond
پیوند داتیو
debenture bond
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
debenture bond
بدهکار ومدیون
double bond
اتصال مضاعف
double bond
پیوند دوگانه
electrovalent bond
پیوند الکترووالانسی
electrovalent bond
پیوندیونی
equatorial bond
پیوند استوایی
fiduciary bond
قرضه شرافتی
brick bond
رج چینی
brick bond
اجرچینی
bond stress
تنش پیوستگی
bond energy
انرژی پیوند
bond length
طول پیوند
bond distance
طول پیوند
bond discount
تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
bond cleavage
گسسته شدن پیوند
bond angle
زاویه پیوند
bond albedo
نسبت میزان نور بازتابش شده به میزان نوربرخوردکرده
bid bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond
ضمانت شرکت در مناقصه یا مزایده
bid bond
ضمانتنامه مناقصه
bond issue
صدور اوراق قرضه
bond moment
گشتاور پیوند
bond strength
قدرت پیوند
bond servant
زر خرید
bond servant
برده بدون مزدواجرت
bond servant
بنده
bond servant
غلام
bond rupture
گسیختن پیوند
bond premium
bond
bond predium
قرضه با سود
bond plastering
اندودکاری
bond order
مرتبه پیوند
bid bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه
axial bond
پیوند محوری
stretcher bond
رج چینی راسته
stretcher bond
اجر چینی راسته
single bond
پیوند ساده
single bond
پیوند یگانه
savings bond
سهام قرضه
savings bond
اوراق قرضه
registered bond
اوراق قرضه با نام
raking bond
رج چینی جناغی
rail bond
پل ریل
polar bond
پیوند قطبی
peptide bond
پیوند پپتیدی
oblique bond
رج چینی کلاغ پر
surety bond
ضمانتنامه
surety bond
تضمین نامه
Gothic bond
آجرچینی گوتیک
English bond
آجر چینی انگلیسی
cross-bond
آجرچینی فلمنگی
bick bond
آجر چینی
premium bond
اوراقبهاداردربریتانیا
earthing bond
پیوندبهزمین
junk bond
اوراق قرضهی قمارآمیز
American bond
آجرچینی معمولی
triple bond
پیوند سه گانه
treasury bond
سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
track bond
ربط
tender bond
ضمانتنامه شرکت در مناقصه یا مزایده
neural bond
پیوند عصبی
multiple bond
پیوند چندگانه
ionic bond
پیوندالکترووالانسی
appraisement bond
اوراق قرضه قابل تجدیدارزیابی
ionic bond
پیوند یونی
acetylenic bond
پیوند استیلنی
intercage bond
پیوند بین قفسی
hydrogen bond
پیوند هیدروژنی
arch bond
انسجام سقف
heteropolar bond
پیوند ناجور قطبی
acetylene bond
پیوند استیلنی
joint bond
تعهد یا ضمانت مشترک
localized bond
پیوند مستقر
mortgage bond
سند قرضه گروئی
metallic bond
پیوند فلزی
masonry bond
اجرچینی
homopolar bond
پیوند جور قطبی
masonry bond
رژچینی
masonry bond
رج چینی
masonery bond
بست مصالح بنایی
atomic bond
پیوند اتمی
coordinat covalent bond
پیوند کووالانسی کوئوردینانسی
endocyclic double bond
پیوند دوگانه اندوسیکلی
herring bone bond
رج چینی جناغی
conjugated double bond
پیوند دوگانه مزدوج
electron pair bond
پیوند زوج الکترون
valence bond theory
نظریه پیوند والانس
exocyclic double bond
پیوند دوگانه اگزوسیکلی
intramolecular hydrogen bond
پیوند هیدروژنی درون مولکولی
bond formation energy
انرژی تشکیل پیوند
bond dissociation energy
انرژی تفکیک پیوند
isolated double bond
پیوند دوگانه مجزا
intermolecular hydrogen bond
پیوند هیدروژنی بین مولکولی
symmetry double bond
پیوند دوگانه متقارن
polar covalent bond
پیوند کووالانسی قطبی
herring bone bond
نماچینی جناغی
valence bond structure
ساختار پیوند والانسی
brick-bond woodstrip flooring
پارکتآجرنما
good performance bond guarntee
وثیقه انجام تعهد
accountable property officer's bond
دفتر افسر ذیحساب اموال
in common
<idiom>
مسئولیت داشتن
in common
مشاع
out of the common
غیر معمول
common use
مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
We have nothing in common .
با یکدیگه وجه مشترکی نداریم
common
معمولی متعارفی
common
استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
common
مین میکند
common
مشاع بودن
common
مشترک
common
رایج
common
کانالی که به عنوان خط ارتباطی به چندین وسیله یا مدار به کار می رود
common d.
مقسوم علیه مشترک
common
زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
common
مشترکااستفاده کردن
common
متعلق بودن به چندین نفر یا برنامه به به همه کس
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
common
فضای حافظه یا ذخیره سازی که توسط بیشتر از یک برنامه استفاده میشود
common
تواتع کمکی که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
common
پروتکلی که به صورت رسمی توسط ISO تنظیم شده برای انتقال اطلاعات مدیریتی شبکه در شبکه
common
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است
common
مشارکت کردن
common
عمومی
common
: مردم عوام
common
:عمومی
common
عام
common
عادی
common
مشترک اشتراکی
common
پست عوامانه
common
سخت افزاری که برای بسیاری کارها قابل استفاده است
common
پیش پاافتاده
tenancy in common
استیجارمشاع اجاره مشاع
tenancy in common
حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
the common people
عوام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com