Total search result: 203 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
communication channel |
مجرای ارتباطی |
communication channel |
کانل ارتباطی |
communication channel |
کانال ارتباطی |
|
|
Other Matches |
|
communication |
مراوده وسایل ارتباطی |
communication |
نقل وانتقال |
communication |
ابلاغ |
communication |
ارتباطات مواصلات |
communication |
اخبار |
communication |
مخابره |
communication |
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است |
communication |
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن |
communication |
ارتباط |
communication |
ابلاغیه |
communication |
مکاتبه |
communication |
ارتباطات |
communication |
مخابرات |
communication |
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد |
communication |
ماهواره |
communication |
عبور اطلاعات |
communication |
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند |
communication |
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
communication |
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر |
communication |
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده |
communication |
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند |
communication |
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد |
communication |
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند. |
communication |
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند |
communication |
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد |
communication |
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود |
communication |
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند |
communication |
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند |
communication |
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است |
communication |
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود |
communication |
اطلاع |
communication |
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد |
communication |
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود |
communication |
ارتباط و مخابرات |
communication set |
دستگاهارتباط |
communication chief |
رئیس ارتباطات |
lines of communication |
خطوط مواصلاتی |
privileged communication |
مدارک محرمانه |
privileged communication |
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود |
routes of communication |
مسیرهای ارتباطی |
routes of communication |
کانالهای ارتباطی |
electric communication |
مخابرات |
data communication |
مخابره داده ها |
data communication |
ارتباط داده ها |
data communication |
داد وستداطلاعات |
data communication |
انتقال اطلاعات |
data communication |
ارتباط دادهای |
communication chief |
رئیس مخابرات یکان |
communication channels |
وسایل ارتباطی |
communication channels |
طرق مواصلاتی |
one sided communication |
ارتباط یکسویه |
communication devices |
ماشینمرتبط |
communication antenna |
آنتنمرتبط |
communication circuit |
مدار ارتباطی |
wire communication |
ارتباط با سیم |
visual communication |
مخابره بصری |
visual communication |
ارتباط بصری |
telephone communication |
ارتباط تلفنی |
communication and electronics |
رسته مخابرات و الکترونیک |
communication cable |
کابل جریان ضعیف |
communication cable |
کابل ارتباطی |
communication center |
مرکز مخابرات |
communication center |
مرکزارتباطات |
synchronous communication |
ارتباط همزمان |
mass communication |
ارتباط جمعی |
tele communication |
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور |
tele communication |
ارتباط دور برد |
communication zone |
منطقه مواصلات |
communication network |
شبکه ارتباط و مخابرات |
communication network |
شبکه مخابراتی |
communication network |
شبکه ارتباط |
communication link |
اتثال ارتباطی |
communication link |
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی |
communication link |
تسلسل مخابراتی |
communication deception |
فریب مخابراتی |
communication deception |
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات |
communication device |
دستگاه ارتباطی |
communication engineer |
مهندس مخابرات |
communication engineering |
مهندسی مخابرات |
communication engineering |
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف |
communication interface |
میانجی ارتباطی |
communication line |
خط مخابراتی |
communication link |
پیوند ارتباطی |
communication cover |
پوشش مخابراتی |
communication network |
شبکه ارتباطی |
communication of punishment |
ابلاغ مجازات |
communication theory |
تئوری مخابرات |
communication theory |
نظریه ارتباط |
communication theory |
نظریه ارتباطات |
communication technician |
تعمیر کارفنی مخابرات |
communication technician |
تکنیسین مخابرات |
communication line |
خط ارتباطی |
communication system |
نظام ارتباطی |
communication signal |
سیگنال مخابراتی |
communication security |
برقراری تامین مخابراتی |
communication security |
تامین مخابراتی |
communication satellite |
اقمارمخابراتی |
communication satellite |
ماهواره مخابراتی |
communication receiver |
گیرنده مخابرات |
communication protocol |
پروتکل ارتباطی |
communication of punishment |
ابلاغ تنبیه |
communication tunnel |
تونلمرتبطکننده |
basic communication |
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه |
communication cord |
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس |
background communication |
ارتباط پس زمینه |
network communication |
ارتباطشبکهای |
communication security account |
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی |
communication operation instructions (co |
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات |
combined communication board |
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب |
combined communication board |
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب |
binary synchronous communication |
ارتباطات همزمان دودویی |
axis of signal communication |
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات |
communication relay ship |
ناو تقویتی مخابراتی |
communication control character |
کاراکتر کنترل ارتباطی |
communication security monitoring |
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی |
communication security custodian |
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی |
data communication system |
سیستم ارتباطات داده |
communication standing instructions |
دستورات ثابت مخابراتی |
communication security custodian |
مسئول وسایل تامین مخابراتی |
high class communication set |
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش |
We are living in the age of mass communication. |
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم. |
channel |
چانل بی سیم |
channel |
قسمت عمیق اب |
channel |
شیار دراوردن |
channel |
کانال ساختن |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
channel |
ترعه مجرا |
channel |
روگاه شیار |
channel |
ناودان فولاد "یو" شکل |
channel |
ابروی پهن |
channel |
راهگان |
channel |
خط مشی |
channel |
رسانه |
channel |
مجرا |
channel |
تنگه |
channel |
راه ابی |
channel |
ابراه |
channel |
رده |
channel |
انتقال تعویض محل خدمت مسیرانجام کار |
channel |
ابرو ابراهه |
channel |
باب |
channel |
گذرگاه ابی |
channel |
سلسله مراتب |
channel |
ابراهه |
channel |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
y channel |
کانال ایگرگ |
channel |
کانال مجرا |
channel |
کانال |
channel |
شیاردار کردن |
channel |
ناودان |
channel |
کندن |
channel |
هرگونه نقل وانتقال چیز یااندیشه ونظر و غیره |
channel |
کانال تلویزیون |
channel |
دریا |
channel |
مجرای ابگذری کانال |
right channel |
بلندگویسمتراست |
channel |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channel |
اتصال فیزیکی بین دو نقط ه که اجازه ارسال داده میدهد |
channel |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channel |
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده |
Q Channel |
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند |
channel |
اتصال مستقیم بین کانالهای اصل ورودی / خروجی در کامپیوتر تا ارسال داده با سرعت زیاد را ممکن کند |
channel |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
1-صف تقاضای استفاده از کانال . 2-صف داده هایی که روی کانال ارسال شده اند |
channel |
جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است |
channel |
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال |
channel |
دستوری به کانال یا واحد کنترل که حاوی اطلاعات کنترلی مثل انتخاب داده یا ریشه هاست |
channel |
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال |
channel |
یچ کردن بین آنها |
multi channel |
چند کاناله |
scanner channel |
کانال پیمایشگر |
searched channel |
مسیر پاک شده از مین |
monochrome channel |
کانال تکرنگ |
multiplexer channel |
کانال تسهیم کننده |
multiplexer channel |
مجرای تسهیم کننده |
output channel |
کانال خروجی |
multiplexor channel |
مجرای تسهیم کننده |
n channel mos |
مداری که از جریان تولید شده بارهای منفی استفاده میکند |
narrowband channel |
کانال باباند باریک |
narrowband channel |
مجرا با نوار باریک |
oil channel |
مجرای روغن |
p channel mos |
تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند |
sound channel |
کانال صوتی دریایی |
output channel |
مجرای خروجی |
searched channel |
کانال بی خطر در میدان مین |
selector channel |
کانال انتخاب کننده |
selector channel |
مجرای گزیننده |
sliding channel |
کانال |
trade channel |
مجرای توزیع |
shelf channel |
کانالقفسهای |
secondary channel |
دومینجهت |
to be tuned in to a channel |
کانالی را گرفته باشند |
wideband channel |
مجرای پهن باند |
wideband channel |
کانال پهن باند |
preferred channel |
انتخابجهت |
Channel Islands |
جزیرههای دریای مانش |
adjustable channel |
مجرای قابل تنظیم |
left channel |
بلندگویسمتچپ |