Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 179 (10 milliseconds)
English
Persian
communication cord
کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
Other Matches
cord
ریسمان
cord
وتر قیطان
cord
سیمی که وسیله را به سوکت وصل میکند
cord
کابل واکسیل
cord
طناب نازک
cord
رسن سیم
cord
زه
cord
وتر
cord
بند
cord
طناب
cord
سیم
detonating cord
فتیله انفجاری
detonation cord
فتیله منفجر کننده
detonating cord
مدار چاشنی
detonating cord
مدارمنفجرکننده
detonation cord
سیم انفجار
detonation cord
فتیله چاشنی
flexible cord
قیطان
flexible cord
سیم قابل انعطاف
ganglionic cord
طناب گرهی
lamp cord
سیم لامپ
cord twister
زهتاب
avalanche cord
ریسمان بهمن
spinal cord
نخاع شوکی
spinal cord
مغز حرام نخاع شوکی
spinal cord
نخاع
spinal cord
مغز تیره
umbilical cord
سیم قابل قطع و وصل شدن
umbilical cord
سیم سریع الاتصال
umbilical cord
بند ناف
cord pulley
قرقره و طناب
cord drill
مته کمانی
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
cord tieback
بندپردهقیطانی
treadle cord
رکابریسمان
spermatic cord
جایگاهاسپرم
operating cord
نختنظیم
master cord
ریسماناصلی
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
lift cord
طناببالابر
line cord
بند خط
cord grip
زهقلاب
sash cord
طناب لنگر
vocal cord
تاراوا
the vocal cord
رباط صوت
the spinal cord
مغز حرام
the spinal cord
نخاع
telephone cord
بند تلفن
silver cord
محبت مادر وفرزندی همبستگی مادر وفرزند
patch cord
سیم رابط
patch cord
سیم سرهم بندی
wild cord
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
lift cord lock
قفلطناببالابر
net cord judge
داور تور
communication
اطلاع
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication
پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication
کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication
ارتباط
communication
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication
ماهواره
communication
فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication
کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication
مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication
پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication
عبور اطلاعات
communication
پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication
مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication
ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication
نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication
اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication
ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication
ابلاغ
communication
ارتباط و مخابرات
communication
اخبار
communication
مراوده وسایل ارتباطی
communication
نقل وانتقال
communication
مخابرات
communication
ارتباطات
communication
ابلاغیه
communication
مخابره
communication
ارتباطات مواصلات
communication
مکاتبه
electric communication
مخابرات
data communication
ارتباط داده ها
communication antenna
آنتنمرتبط
data communication
داد وستداطلاعات
data communication
انتقال اطلاعات
network communication
ارتباطشبکهای
data communication
مخابره داده ها
lines of communication
خطوط مواصلاتی
mass communication
ارتباط جمعی
visual communication
مخابره بصری
visual communication
ارتباط بصری
wire communication
ارتباط با سیم
communication devices
ماشینمرتبط
communication set
دستگاهارتباط
communication tunnel
تونلمرتبطکننده
tele communication
مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
synchronous communication
ارتباط همزمان
telephone communication
ارتباط تلفنی
routes of communication
کانالهای ارتباطی
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
privileged communication
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
tele communication
ارتباط دور برد
one sided communication
ارتباط یکسویه
communication chief
رئیس مخابرات یکان
privileged communication
مدارک محرمانه
communication link
رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
data communication
ارتباط دادهای
basic communication
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication device
دستگاه ارتباطی
communication engineer
مهندس مخابرات
communication engineering
مهندسی مخابرات
communication engineering
تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface
میانجی ارتباطی
communication line
خط مخابراتی
communication line
خط ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
communication link
تسلسل مخابراتی
background communication
ارتباط پس زمینه
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication deception
فریب مخابراتی
communication cover
پوشش مخابراتی
communication and electronics
رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable
کابل جریان ضعیف
communication center
مرکز مخابرات
communication center
مرکزارتباطات
communication channel
مجرای ارتباطی
communication channel
کانل ارتباطی
communication channel
کانال ارتباطی
communication channels
طرق مواصلاتی
communication channels
وسایل ارتباطی
communication chief
رئیس ارتباطات
communication circuit
مدار ارتباطی
communication link
اتثال ارتباطی
communication network
شبکه ارتباط
communication network
شبکه مخابراتی
communication system
نظام ارتباطی
communication signal
سیگنال مخابراتی
communication cable
کابل ارتباطی
communication technician
تکنیسین مخابرات
communication technician
تعمیر کارفنی مخابرات
communication theory
نظریه ارتباطات
communication theory
نظریه ارتباط
communication theory
تئوری مخابرات
communication zone
منطقه مواصلات
communication security
برقراری تامین مخابراتی
communication security
تامین مخابراتی
communication of punishment
ابلاغ تنبیه
communication of punishment
ابلاغ مجازات
communication protocol
پروتکل ارتباطی
communication receiver
گیرنده مخابرات
communication network
شبکه ارتباطی
communication satellite
ماهواره مخابراتی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
communication satellite
اقمارمخابراتی
combined communication board
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
binary synchronous communication
ارتباطات همزمان دودویی
data communication system
سیستم ارتباطات داده
communication security custodian
مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security account
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
communication security custodian
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
communication relay ship
ناو تقویتی مخابراتی
communication standing instructions
دستورات ثابت مخابراتی
communication operation instructions (co
دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication security monitoring
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
We are living in the age of mass communication.
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
high class communication set
دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com