English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 145 (8 milliseconds)
English Persian
communication deception فریب مخابراتی
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
Other Matches
deception معادل cheat
deception تدلیس مدنی
self deception خود فریبی
self deception فریب نفس
deception غرر فریب
deception غبن
deception تقلب
deception فریب
deception گول
deception حیله فریب خوردگی
deception اغفال
deception گول زدن حیله
deception فریب تاکتیکی
deception نیرنگ
option of deception خیار غبن
manipulative deception تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
evident deception غبن فاحش
electronic deception فریب الکترونیکی
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
communication اطلاع
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication عبور اطلاعات
communication مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication ارتباطات
communication مراوده وسایل ارتباطی
communication مکاتبه
communication ارتباط
communication ابلاغیه
communication ارتباط و مخابرات
communication مخابرات
communication نقل وانتقال
communication ابلاغ
communication وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication ماهواره
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication مخابره
communication ارتباطات مواصلات
communication اخبار
communication theory نظریه ارتباط
communication satellite اقمارمخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communication technician تکنیسین مخابرات
communication signal سیگنال مخابراتی
electric communication مخابرات
data communication مخابره داده ها
data communication ارتباط داده ها
communication system نظام ارتباطی
data communication داد وستداطلاعات
communication technician تعمیر کارفنی مخابرات
data communication ارتباط دادهای
communication zone منطقه مواصلات
communication theory نظریه ارتباطات
data communication انتقال اطلاعات
lines of communication خطوط مواصلاتی
mass communication ارتباط جمعی
visual communication مخابره بصری
wire communication ارتباط با سیم
communication antenna آنتنمرتبط
communication devices ماشینمرتبط
communication set دستگاهارتباط
communication tunnel تونلمرتبطکننده
network communication ارتباطشبکهای
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
visual communication ارتباط بصری
telephone communication ارتباط تلفنی
one sided communication ارتباط یکسویه
privileged communication مدارک محرمانه
privileged communication مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
routes of communication مسیرهای ارتباطی
routes of communication کانالهای ارتباطی
synchronous communication ارتباط همزمان
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
tele communication ارتباط دور برد
communication theory تئوری مخابرات
background communication ارتباط پس زمینه
communication chief رئیس ارتباطات
communication chief رئیس مخابرات یکان
communication cover پوشش مخابراتی
communication device دستگاه ارتباطی
communication engineer مهندس مخابرات
communication engineering مهندسی مخابرات
communication engineering تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface میانجی ارتباطی
communication line خط مخابراتی
communication channels وسایل ارتباطی
communication channels طرق مواصلاتی
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication channel کانال ارتباطی
communication and electronics رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable کابل جریان ضعیف
communication cable کابل ارتباطی
communication center مرکز مخابرات
communication center مرکزارتباطات
communication channel مجرای ارتباطی
communication channel کانل ارتباطی
communication line خط ارتباطی
communication network شبکه ارتباطی
communication of punishment ابلاغ تنبیه
communication of punishment ابلاغ مجازات
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
communication network شبکه مخابراتی
communication receiver گیرنده مخابرات
communication protocol پروتکل ارتباطی
communication network شبکه ارتباط
communication link پیوند ارتباطی
communication link اتثال ارتباطی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communication circuit مدار ارتباطی
communication satellite ماهواره مخابراتی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
data communication system سیستم ارتباطات داده
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication operation instructions (co دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com