English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
English Persian
communication engineer مهندس مخابرات
Other Matches
we are in need of two engineer ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
first engineer مهندس اول
engineer افسر مهندس
engineer قسمت مهندسی رسته مهندسی
engineer مهندسی
engineer مهندس
engineer اداره کردن طرح کردن و ساختن
engineer مهندسی کردن
system engineer مهندس سیستم
supervisor engineer مهندس نافر
software engineer مهندس نرم افزار
road engineer مهندس جاده سازی
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
railway engineer مهندس راه اهن
production engineer مهندس تولید
metallogical engineer مهندس متالوژی
mechanical engineer مکانیک دان
systems engineer مهندس سیستم
civil engineer مهندس راه وساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
combat engineer مهندسی رزمی
chief engineer سرمهندس
chief engineer مدیر ماشین
He works as engineer. او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
automotive engineer مهندس مکانیک
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
civil engineer مهندس شهرسازی
civil engineer مهندس ساختمان
mechanical engineer مهندس مکانیک
road engineer مهندس راه
consulting engineer مهندس مشاور
customer engineer مهندس سخت افزاز
engineer's scale خط کش محاسبه مهندسی
customer engineer مهندس سخت افزار
engineer battalion گردان مهندسی
electronic engineer کارشناس الکترونیک
electronic engineer مهندس الکترونیک
electric engineer کارشناس برق
electric engineer مهندس برق
design engineer مهندس طراح
division engineer یکان مهندسی لشگر
division engineer مهندسی لشگر
computer engineer مهندس کامپیوتر
engineer battalion گردان مهندس
engineer division قسمت مهندسی
knowledge engineer مهندسی دانش
knowledge engineer مهندسی اگاهی
flight engineer مهندس پرواز
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
field engineer مهندس پای کار
engineer's scale خط کش مهندسی
engineer in chief سر مهندس
field engineer مهندس پایکار
locomotive engineer [American E] راننده قطار
railroad engineer [American E] راننده قطار
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
rolling mill engineer نوردکار
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
communication ارتباط
communication ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication ماهواره
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication مخابره
communication اخبار
communication ابلاغیه
communication مکاتبه
communication ارتباطات
communication مخابرات
communication ارتباط و مخابرات
communication مراوده وسایل ارتباطی
communication نقل وانتقال
communication ابلاغ
communication ارتباطات مواصلات
communication پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication اطلاع
communication عبور اطلاعات
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
electric communication مخابرات
wire communication ارتباط با سیم
network communication ارتباطشبکهای
communication antenna آنتنمرتبط
communication devices ماشینمرتبط
communication set دستگاهارتباط
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
privileged communication مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
communication tunnel تونلمرتبطکننده
lines of communication خطوط مواصلاتی
visual communication مخابره بصری
routes of communication مسیرهای ارتباطی
routes of communication کانالهای ارتباطی
mass communication ارتباط جمعی
synchronous communication ارتباط همزمان
one sided communication ارتباط یکسویه
tele communication ارتباط دور برد
privileged communication مدارک محرمانه
telephone communication ارتباط تلفنی
visual communication ارتباط بصری
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
background communication ارتباط پس زمینه
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication engineering مهندسی مخابرات
communication engineering تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface میانجی ارتباطی
communication line خط مخابراتی
communication line خط ارتباطی
communication link پیوند ارتباطی
communication link تسلسل مخابراتی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link اتثال ارتباطی
communication network شبکه ارتباط
communication deception فریب مخابراتی
communication cover پوشش مخابراتی
communication circuit مدار ارتباطی
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
communication and electronics رسته مخابرات و الکترونیک
communication cable کابل جریان ضعیف
communication cable کابل ارتباطی
communication center مرکزارتباطات
communication channel مجرای ارتباطی
communication channel کانل ارتباطی
communication channel کانال ارتباطی
communication channels طرق مواصلاتی
communication channels وسایل ارتباطی
communication chief رئیس ارتباطات
communication chief رئیس مخابرات یکان
communication network شبکه مخابراتی
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
communication network شبکه ارتباطی
communication system نظام ارتباطی
communication technician تکنیسین مخابرات
communication technician تعمیر کارفنی مخابرات
communication center مرکز مخابرات
communication theory نظریه ارتباط
communication theory تئوری مخابرات
communication zone منطقه مواصلات
data communication ارتباط دادهای
data communication انتقال اطلاعات
data communication داد وستداطلاعات
data communication ارتباط داده ها
data communication مخابره داده ها
communication theory نظریه ارتباطات
communication signal سیگنال مخابراتی
communication satellite اقمارمخابراتی
communication receiver گیرنده مخابرات
communication security تامین مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communication protocol پروتکل ارتباطی
communication device دستگاه ارتباطی
communication of punishment ابلاغ تنبیه
communication of punishment ابلاغ مجازات
communication satellite ماهواره مخابراتی
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
data communication system سیستم ارتباطات داده
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
communication operation instructions (co دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com