English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 172 (9 milliseconds)
English Persian
communication of punishment ابلاغ مجازات
communication of punishment ابلاغ تنبیه
Other Matches
punishment مجازات
punishment جزا
punishment جزاء
punishment عقاب
punishment عقوبت
punishment کیفر مجازات
no punishment law the with inaccordance except قاعده قبح عقاب بلابیان
punishment قصاص
punishment تنبیه
punishment گوشمالی
self punishment خودتنبیهی
punishment سزا
punishment کیفر
punishment تنبیه کردن
degradatory punishment مجازات ترذیلی
degrading punishment مجازات ترذیلی
deterrennt punishment مجازات ترهیبی
deterrent punishment مجازات ارعابی
nunjudicial punishment تنبیه انضباطی
disciplinary punishment مجازات انضباطی
disciplinary punishment کیفر انضباطی
agravation of punishment تشدید مجازات
capital punishment مجازات اعدام
accessory punishment مجازات تبعی
corporal punishment کیفر بدنی مجازات بدنی
corporal punishment تنبیه بدنی
capital punishment کیفر اعدام مجازات اعدام
capital punishment اعدام مجازات
expiatory punishment تنبیه کفارهای
mitigation of punishment تخفیف مجازات
theories of punishment فلسفه مجازات
suspension of punishment تعلیق مجازات
theories of punishment اهداف مجازات
to incur a punishment تنبیه بر خود وارد اوردن سزاوار تنبیه شدن
supplementary punishment مجازات تکمیلی
severe punishment مجازات شاق
reformative punishment مجازات تادیبی
no crime or punishment except in law the with accordance اصل قانونی بودن جرم ومجازات
punishment book ایین نامه انضباطی
principal punishment مجازات اصلی
prescribed punishment حد
pecuniary punishment جزای نقدی
pecuniary punishment مجازات نقدی
punishment of a minor offence مجازات تکدیری
suit the punishment to the crime انطباق مجازات بر جرم
punishment of a crime not yet committed قصاص قبل از جنایت
an athlete's body [circulation] can take a lot of punishment. بدن [گردش خون] یک ورزشکار می تواند فشار زیادی را تحمل بکند .
communication اطلاع
communication ابلاغیه
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
communication فرآیندی که در آن ارسال و دریافت داده با استفاده از تلفن
communication ماهواره
communication رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
communication پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
communication کامپیوتری که ارسال داده در شبکه را کنترل میکند
communication وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
communication مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
communication مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
communication اتصال فیزیکی که داده روی آن ارسال میشود
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
communication پردازندهای که چندین واسط و مدیریت بین کامپیوتر و کنترل خط وط ارتباطی برقرار میکند.
communication سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
communication ترمینال یا مودمی که قادر به ذخیره سازی داده ارسال شده است
communication مخابره
communication مکاتبه
communication ارتباطات
communication مخابرات
communication ارتباط و مخابرات
communication مراوده وسایل ارتباطی
communication نقل وانتقال
communication ابلاغ
communication ارتباط
communication ارتباطات مواصلات
communication اخبار
communication وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند
communication مجموعهای از وسایل مانند ترمینال ها وچاپگر ها که توسط یک کامپیوتر مرکزی به هم وصل هستند و اجازه ارسال سریع و ساده داده می دهند
communication ارسال دریافت داده به جای صوت و تصویر
communication نرم افزاری که به کاربر اجازه کنترل مودم و استفاده ازسرویس online میدهد
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
communication پارامتر هایی که نحوه کنترل ارسال داده را بیان می کنند
communication عبور اطلاعات
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
communication center مرکز مخابرات
communication theory نظریه ارتباطات
one sided communication ارتباط یکسویه
communication cable کابل جریان ضعیف
communication and electronics رسته مخابرات و الکترونیک
communication center مرکزارتباطات
mass communication ارتباط جمعی
lines of communication خطوط مواصلاتی
communication channels وسایل ارتباطی
communication channels طرق مواصلاتی
communication system نظام ارتباطی
communication channel کانال ارتباطی
communication channel کانل ارتباطی
electric communication مخابرات
communication channel مجرای ارتباطی
communication chief رئیس ارتباطات
privileged communication مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
background communication ارتباط پس زمینه
communication cord کلید اضطراریقطار یا اتوبوس
network communication ارتباطشبکهای
communication tunnel تونلمرتبطکننده
communication set دستگاهارتباط
communication devices ماشینمرتبط
communication antenna آنتنمرتبط
wire communication ارتباط با سیم
visual communication مخابره بصری
visual communication ارتباط بصری
communication cable کابل ارتباطی
telephone communication ارتباط تلفنی
tele communication ارتباط دور برد
tele communication مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
communication line خط مخابراتی
synchronous communication ارتباط همزمان
routes of communication کانالهای ارتباطی
routes of communication مسیرهای ارتباطی
privileged communication مدارک محرمانه
communication deception فریب مخابراتی
communication link اتثال ارتباطی
communication network شبکه ارتباط
communication network شبکه مخابراتی
communication network شبکه ارتباط و مخابرات
communication circuit مدار ارتباطی
communication protocol پروتکل ارتباطی
communication receiver گیرنده مخابرات
communication engineering مهندسی مخابرات
communication satellite ماهواره مخابراتی
communication link رابطه مخابراتی ربط مخابراتی
communication link تسلسل مخابراتی
communication deception گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
communication device دستگاه ارتباطی
communication engineer مهندس مخابرات
communication engineering تکنیک مخابرات تکنیک جریان ضعیف
communication interface میانجی ارتباطی
communication cover پوشش مخابراتی
communication line خط ارتباطی
communication link پیوند ارتباطی
communication satellite اقمارمخابراتی
communication security تامین مخابراتی
communication security برقراری تامین مخابراتی
communication technician تکنیسین مخابرات
communication technician تعمیر کارفنی مخابرات
communication theory نظریه ارتباط
communication theory تئوری مخابرات
communication zone منطقه مواصلات
data communication ارتباط دادهای
data communication انتقال اطلاعات
data communication داد وستداطلاعات
data communication ارتباط داده ها
data communication مخابره داده ها
communication signal سیگنال مخابراتی
communication chief رئیس مخابرات یکان
communication network شبکه ارتباطی
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
combined communication board هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
communication relay ship ناو تقویتی مخابراتی
combined communication board هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
communication security account میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
communication operation instructions (co دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
communication security custodian مسئول وسایل تامین مخابراتی
communication standing instructions دستورات ثابت مخابراتی
data communication system سیستم ارتباطات داده
communication security monitoring کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security custodian مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
binary synchronous communication ارتباطات همزمان دودویی
communication control character کاراکتر کنترل ارتباطی
high class communication set دستگاه مخابراتی با کلاس بالادستگاه مخابراتی پر ارزش
We are living in the age of mass communication. ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com