English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
commutative group گروه جابجاپذیر
commutative group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
commutative group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Other Matches
commutative تخفیف دار
commutative جابجایی پذیر
commutative مبادلهای
commutative مبنی بر تبدیل یامبادله
commutative rule خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative property خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law خاصیت جابجایی [ریاضی]
commutative law قانون جابجایی
group جمع کردن چندین وسیله با هم
group مجموعهای از نشانه ها یا فایل ها یا برنامه ها که در یک پنجره نشان داده می شوند
group کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
group جمع اوری چندین چیز با هم
out group برون گروه
we group گروه خودی
t group گروه حساسیت اموزی
in group گروه خودی
t group گروه T
group مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
group کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
group گروه
group انجمن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group ناوگروه
group گروه رزمی
group جمعیت گروه بندی کردن
group دسته دسته کردن
group جمع شدن
group دسته
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
group حزب
group شیعه
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group دسته بندی کردن
infinite group گروه نامتناهی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
leaving group گروه ترک کننده
local group گروه محلی
marginal group گروه حاشیهای
membership group گروه عضویت
minority group گروه اقلیت
natural group گروه طبیعی
group membership عضویت گروهی
norm group گروه هنجار
group frequency بسامد گروهی
open group گروه باز
phosphoryl group گروه فسفریل
pile group دسته شمعهائی که سر انها رادال بتنی می پوشاند
group identification همانند سازی گروهی
hydrogxyl group گروه هیدروکسیل
group of targets گروه هدفها
group of targets گروه اماجها
group norms هنجارهای گروهی
group mark علامت گروه
group mark نشان گروه
group interview مصاحبه گروهی
group index اندیس گروه
group pressure فشار گروهی
group printing چاپ گروهی
group rendezvous نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
group velocity سرعت گروهی
group theory نظریه گروهی
group theory نظریه گروهها
group test ازمون گروهی
group teaming ریخته گری گروهی
group structure ساخت گروهی
group separator جداساز گروه
group selector سلکتور گروهی
group index شاخص گروه
Group theory نظریه گروه ها [ریاضی]
business group شرکت سهامی [شرکت]
splinter group گروهجداییطلب
noun group گروهکلمات
interest group علایقگروهی
group practice گروهپزشکی
ginger group افرادیکهکنارهمبایکدیگرکارمیکنند
adverbial group گروه قیدی
within group variance پراکنش درون گروهی
sporadic group گروه نامنظم [ریاضی]
management group ائتلاف تجاری
management group ائتلاف چند شرکت
extra-group ناهمراه گروه [پرنده شناسی]
finite group گروه متناهی [ریاضی]
cyclic group گروه دوری [ریاضی]
user group گروه کاربران
user group گروه استفاده کننده
shot group گروه گلوله هایی که نزدیک هم به هدف خورده باشند
selected group گروه گزیده
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
salvage group گروه بازیابی وسایل
repeating group الگوی داده مکرردریک رشته بیتی
reference group گروه مرجع
product group کالاهی مشابه
primary group گروه نخستین
side group گروه جانبی
spelling group حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
standardization group گروه معیاریابی
tractor group گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
thiocarbonyl group گروه تیوکربونیل
task group گروه ماموریت زمینی
task group ناو گروه مامور اجرای عملیات
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
symmetry group گروه تقارن
substituent group گروه استخلافی
strength group گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
point group گروه نقطهای
group contagion سرایت گروهی
between group variance پراکنش میان گروهی
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
beach group گروه خدمات ساحلی
battle group گروه نبرد
battle group واحد ارتشی مرکب از پنج گروهان
attack group گروه تک به ساحل
attack group گروه تک
artillery group گروه توپخانه
boat group ناو گروه قایقها در عملیات اب خاکی
bridged group گروه پل شده
bridging group گروه پل شده
criterion group گروه ملاک
coordinated group گروه کوئوردینانسی
control group گروه گواه
command group گروه فرماندهی
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
carboxylic group کروه کربوکسیلی
carbonyl group گروه کربونیل
army group گروه ارتش
armor group گروه زره تانک
armor group گروه زرهی
abelian group گروه ابلی
group therapy گروه درمانی
peer group گروه همسالان
blood group گروه خون
blood group تعیین کردن
blood group گروه خونی
pressure group گروه فشار
age group گروه سالخور
acid group گروه اسید
acid group گروه اسیدی
acidic group گروه اسید
amino group گروه امینی
alkyl group گروه الکیلی
alkyl group گروه الکیل
air group گروه هوایی یک ناو
air group گروه هوایی
aiming group دستگاه مثلث گیری
aiming group عوامل مثلث گیری
acidic group گروه اسیدی
age group گروه سنی
group analysis تحلیل گروه
group contracts قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
end group گروه انتهایی
entry group واجدین شرایط تخصصی شغلی
entry group گروه واجد شرایط
group consciousness اگاهی گروهی
experimental group گروه ازمایشی
group casting ریخته گری گروهی
feeding group قسمت خوراک دهنده
group casting ریخته گری
formal group گروه رسمی
group captain سرهنگ هوایی
functional group گروه عاملی
gas group گروه گاز
group acceptance پذیرش گروهی
feeding group گروه تغذیه کننده
group discussion بحث گروهی
dead group زاویه بیروح
dead group زمین بیروح
entering group گروه وارد شونده
deactivating group گروه کم کننده فعالیت
group factors عاملهای گروهی
encounter group گروه رویارویی
detail group قسمت بیگاری
group dynamics پویش گروهی
group atmosphere جو گروهی
group drive محرکه گروهی
group dynamics مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
detail group دسته ماموربیگاری
diastereotopic group گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
Abelian group [math.] گروه جابجایی [ریاضی]
Why dont you join our group. ? چرا به جمع ما نمی آیی ؟
group of battery plates دسته صفحات باتری
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
opposition parliamentary group گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
age group competition مسابقه برحسب گروه سنی
activated methylene group گروه متیلن فعال شده
activity group therapy درمان با فعالیت گروهی
group occulating light چراغ ناپیوسته گروهی
Abelian group [math.] گروه جابجایی پذیر [ریاضی]
Abelian group [math.] گروه آبلی [ریاضی]
date time group گروه تاریخ و زمان
tac log group گروه رابط نیروهای پیاده شونده به ساحل در روی ناوهای اب خاکی
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
group flashing light چشمک زن دستهای
encounter group therapy درمان با گروه رویارویی
date time group گروه ساعت و زمان
special interest group که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
special interest group گروه
directive group therapy درمان رهنمودی گروهی
sensitivity training group گروه حساسیت اموزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com