English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
English Persian
compact disc player دستگاهدیسکفشرده
Search result with all words
compact disc player controls دکمههایکنترلکنندهدیسک
Other Matches
compact disc unit محلقرارگیریدیسک
compact دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compact کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compact استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compact روی دیسک فشرده را میدهد
compact قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compact مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compact مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compact دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compact فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compact ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compact چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compact کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
compact نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compact بهم فشرده خلاصه
compact جمع وجور فشرده
compact دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compact بهم پیوسته
compact پیمان معاهده
compact متراکم
compact :بهم فشردن
compact فشرده کردن بهم متصل کردن
compact ریز بافتن
compact متراکم کردن
compact تو پر کردن فشردن
compact تنگ هم قرار دادن
compact پیمان
compact عهد
compact تنگ هم قراردادن
compact بهم فشردن
It is a compact car. اتوموبیل جمع وجوری است
compact disk دیسک فشرده
compact section مقطع فشرده
player بازیکن
player بازیگر
player نوازنده
player هنرپیشه بازیکن ورزشی
player بازیکن
protect a player معاف از انتقال
piano player پیانوزن
player coach مربی
defensive player شطرنج باز دفاعی
player's number شماره بازیگر
CD/ROM player محلقرارگرفتنسیدی
piano player اسباب پیانو زنی
exempt player بازیگر معاف از انجام مراحل مقدماتی به علت سوابق او
offensive player شطرنجباز حملهای
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
Media Player برنامه ویندوز که به کاربر امکان نصب سخت افزار چندرسانهای از قبیل صدا و تصویر متحرک و فایلهای ویدیو
volleyball player والیبالیست
registration of player نامنویسی بازیگران
player piano پیانو خودکار
hunch player شرطبند از روی حدس و گمان
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
cricket player بازیکنگریکت
combi player درایو سخت افزاری که دو یا چند فرمت ROM-CD مختلف را می خواند
to be sidelined [player] از بازی یا معرکه خارج شدن [ورزشکار]
player [American E] مرد زن پرست
player [American E] مشتاق زن
player [American E] زن دنبال کن
player [American E] مردلاس زن
record player گرامافون
player's stick چوببازیکنهاکی
club player بازیگر باشگاهی
ball player بازیگر با توپ
tennis player بازیکنتنیس
He is an excellent player. عالی بازی می کند ( ورزش )
ice hockey player بازیکنهاکیروییخ
cassette player controls کنترلکنندهاینوار
wireless record player گرام پخش کننده
back line player بازیگر خط عقب والیبال
american football player بازیکنفوتبالآمریکایی
personal radio cassette player رادیووضبطصوتشخصی
attacking [style of play, player] <adj.> حمله
attacking [style of play, player] <adj.> تهاجمی
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
disc [تزئینات به شکل ستون صاف، مدور و برجسته]
disc حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
disc دیسک
disc رسانه مغناطیسی دیسک
disc مراجعه مستقیم به دیسک فشرده
disc صفحه گرامافون
disc صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
disc بشقاب سوپاپ
disc قرص
disc گرده
disc صفحه
disc دیسک صفحه ساختن
pirate disc نسخه سرقت شده
tax disc میچسبانند
tax disc برگهپرداختمالیاتکهبرشیشهاتومبیل
slipped disc وضعیتیکهیکیازدیسکهادرجهتدرستینمیچرخد
tension disc صفحهکشش
disc brake ترمز دیسکی
optical disc دیسکنوری
blowout disc دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
arago's disc صفحه اراگو
disc area مساحت دیسک
disc jockeys کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
area of a disc مساحت صفحه [قرص شکل] [ریاضی]
area of a disc مساحت دایره [ریاضی]
disc jockey کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
pirate disc نسخه غیر قانونی چاپ شده
disc brake ترمز صفحهای
disc compartment محلقرارگیرینوار
disc mixer نمایشاجزا
adhesive disc صفحهچسبنده
disc drive درایودیسک
eccentric disc صفحه گریز از مرکز
disc integrator انتگرالگیری دیسکی
disc recording ضبط روی صفحه گرامافون
disc loading نسبت وزن هلیکوپتر به مساحت دیسک رتوراصلی
covering disc صفحهپوشیدهشده
disc camera صفحهدوربین
disc motor موتورصفحه
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
filter disc قرص صافی
retarding disc صفحه سرعت شکن
film disc صفحهفیلم
turbine disc دیسک توربین
floppy disc فلاپیدیسک
rotor disc دیسک رتور
sechi disc شفافیت سنج اب دریا
sintered disc قرص متخلخل
discharge indicator disc دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
still video film disc سطحفلاپیدیسک
dry disc rectifier یکسو ساز خشک
magneto optical disc دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
disc [disk] drive دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
hard disc drive محلقرارگیریهارد
disc spacing lever نمایشمقدارفضا
center disc roll نورد دیسکی
tandem disc harrow صفحهدوپشتههرس
center disc roll غلطک دیسکی
floppy disc drive محلورودفلاپیدیسک
mini-floppy disc فالاپیدیسککوچک
hard disc bus سیمهارد
heat deflecting disc صفحهانحرافگرما
disc drive port قسمتوروددیسک
disc compartment control کنترلکنندهمحلقرارگیریصفحه
Disc . Gramaphone record. صفحه گراما فون
optical disc drive درایودیسکنوری
hard disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
fixed disc [British E] دیسک سخت [رایانه شناسی]
center disc [disk wheel] دیسک با سوراخ بزرگ در کانونش [ فناوری خودرو]
hard disc drive [British E] دستگاه دیسک سخت [رایانه شناسی]
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com