English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English Persian
compacting جمع وجور فشرده
compacting بهم پیوسته
compacting پیمان معاهده
compacting متراکم
compacting :بهم فشردن
compacting فشرده کردن بهم متصل کردن
compacting ریز بافتن
compacting متراکم کردن
compacting تو پر کردن فشردن
compacting تنگ هم قرار دادن
compacting پیمان
compacting عهد
compacting بهم فشردن
compacting تنگ هم قراردادن
compacting بهم فشرده خلاصه
compacting نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان ROM به فرفیت بالا به کار می رود داده ها به صورت دودویی روی سوراخ هایی از سطح ذخیره می شوند که بعداگ توسط لیزر قابل خواندن هستند
compacting کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacting دیسک پلاستیکی کوچک که حاوی سیگنالهای صوتی به صورت دیجیتال روی سطح است
compacting استانداردی که نحوه ذخیره سازی موسیقی به صورت مجموعهای از اعداد
compacting روی دیسک فشرده را میدهد
compacting قالبی که به داده اجازه ذخیره شدن و پاک شده از دیسک فشرده میدهد
compacting مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است
compacting مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacting دیسک ROM-CD و فن آوری آن که به کار بر اجازه یک بار نوشتن داده روی آن میدهد
compacting فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacting کاهش فضای ذخیره سازی داده با کد کردن آن به روشهای مختلف
compacting ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting کاهش فضای ذخیره شده توسط چیزی
Other Matches
compacting factor test ازمایش ضریب تراکم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com