Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (2 milliseconds)
English
Persian
comparative cover
پوشش نسبی
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
Other Matches
He has read the book from cover to cover .
کتاب رااز اول تا آخر خوانده است
comparative ve
اشتباه نسبی سرعت ابتدایی
comparative
صفت تفضیلی
comparative
تطبیقی
comparative
مقایسهای
comparative
نسبی
comparative
درجه تفضیلی
comparative
تفضیلی
comparative economics
علم اقتصاد تطبیقی
comparative education
اموزش و پرورش تطبیقی
comparative gage
دستگاه مقایسه کننده
comparative judgement
قضاوت تطبیقی
comparative statics
ایستای مقایسهای
comparative costs
هزینههای نسبی
comparative cost
اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
comparative advantage
برتری نسبی
comparative statics
استاتیک مقایسهای استاتیک تطبیقی
comparative law
حقوق تطبیقی
comparative low
حقوق تطبیقی
comparative measurement
سنجش قیاسی
comparative measurement
سنجش مقایسهای
comparative philology
علم مقایسه زبانها
comparative psychology
روانشناسی تطبیقی
comparative advantage
مزیت نسبی
law of comparative judgement
قانون قضاوت تطبیقی
cover all
رولباسی
take cover
جان پناه گرفتن
from cover to cover
ازاغازتا انجام کتاب
take cover
حفاظ گرفتن
take cover
پشت جان پناه قرار گرفتن
to cover in
پوشاندن
to cover up
پیچیدن
to cover up
پوشاندن
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
under cover
<idiom>
پنهان شدن
cover
پوشاندن
under cover
سربسته درپاکت
to cover in
پرکردن
cover
حایل شدن
cover off
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
cover all
بارانی یا روپوش
cover up
<idiom>
پنهان کاربدواشتباه
cover
حاوی بودن درپوش
cover
روپوش
cover
دریچه نگهبان مخابراتی پست بگوش
cover
نگهبان بگوش
cover
تامین زیان و خسارات بیمه
cover
بسته بندی
cover
مخفی در بر گرفتن
cover
اختفاء
cover
انجام دادن
cover
سرپوش
cover
پاکت
cover
رویه لفاف
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
cover
جلد
cover
پوشش
cover
تامین کردن
cover
طی کردن
cover
پنهان کردن
cover
بازی دفاعی
cover
اماده شدن برای دریافت توپ
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
cover
حفاظ
cover
تامین
cover
جلد کردن
cover
جلد سرپوش
cover
مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover
امادگی
cover
بوته زار پناهگاه شکار
cover
سقف زدن
cover
روکش کردن پوشانیدن پوشش
cover
اماده برای برگرداندن توپ
cover
سطح برف
to cover much ground
وسیع بودن
to cover one's nakedness
ستر عورت کردن
toilet cover
رو میزی برای میز ارایش
protective cover
پوشش حفافتی
to cover much ground
جامع بودن
piston cover
کف پیستون
piston cover
پوشش پیستون
radiator cover
روکش رادیاتور
saddle cover
زین پوش
saddle cover
زین پیچ
saddle cover
غاشیه
sight cover
روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
protective cover
روپوش حفاظ
protective cover
جان پناه دفاعی
battery cover
پوششباطری
protective cover
روکش محافظ
under cover of letter no
ضمن نامه شماره
sliding cover
پوششمتحرک
speaker cover
پوششصدا
valve cover
روپوشسرپاپ
duvet cover
روپوشقابلشستشو
loose cover
روکش
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
bed cover
روتختی
divan cover
[قالیچه رومبلی که معمولا دو تکه قرینه بوده و در یک طرف بدون ریشه می باشد تا در کنار هم بصورت یک قطعه به نظر آید.]
horse cover
قالیچه زیر زین اسب
saddle cover
رو زینی
[اینگونه بافته ها بصورت قالیچه یا پتو در قدیم بیشتر رواج داشت و اکنون نیز در بعضی عشایر جهت استفاده شخصی بافته شده و برای تزئین روی اسب و پوشش زین بکار می رود.]
seat cover
پوششصندلی
pillow cover
ستونمخروطی
pan cover
پوششکنه
cover girl
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girl
ستارهی روی جلد
cover girls
زن جوانی که عکسش روی جلد مجلات چاپ میشود
cover girls
ستارهی روی جلد
first-day cover
پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
filter cover
پوششفیلتر
glass cover
پوشششیشهای
head cover
محافظسر
lever cover
پوششدربازکن
mattress cover
گردنبندبلندمهمانی
to cover much ground
رسابودن
break cover
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
cover drive
ضربه در سمت نیمه معینی اززمین
cover note
بیمه نامه موقت
cover note
گواهی بیمه نامه
cover note
گواهی پوشش بیمه
cover plate
صفحه سرپوش
base cover
عکس برداری اولیه
cover point
عضو دفاع نزدیک
cover point
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
cover search
جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
cover shame
عذر
cover shame
بهانه
cover and concealment
پوشش و اختفاء
cover an angle
زاویهای را بستن
basic cover
عکسبرداری اولیه هوایی
cell cover
درپوش باتری
cloud cover
غلظت ابر اتمی
cover charge
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
binding cover
پوشش تعهد شده
batterty cover
سرپوش باتری
cloud cover
سطح ابر زیرپوشش اتمی
column cover
پوشش ستون
communication cover
پوشش مخابراتی
concrete cover
پوشش بتنی روی فولاد
contingency cover
بیمه حمل احتیاطی
corset cover
لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
cover plate
پشت بندصفحه بست
fighter cover
پوشش با هواپیماهای شکاری
hatch cover
درپوش دوردریچه
air cover
پوشش هوایی
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
hub cover
قالپاق چرخ
ice cover
یخپوش
insurance cover
پوشش بیمه
magneto cover
سرپوش مگنت
open cover
بیمه نامه باز
open cover
بیمه نامهای که جهت حمل محمولههای متعدد تهیه میشود
overhead cover
حفاظ بالای سر
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
cover charges
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
hatch cover
درب دهلیز
fire cover
پوشش اتش
fighter cover
پوشش هواپیماهای جنگنده
depleted cover
پوشش کاهسته
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
extra cover
بازیگر بل گیر
depleted cover
پوشش کاسته شده
dish cover
سرپوش
dust cover
سرپوش غبارگیر
to have compulsory insurance
[cover]
اجباری
[الزامی]
بیمه بودن
to have private insurance
[cover]
بیمه خصوصی داشتن
can not judge a book by its cover
<idiom>
[چیزی را نمی شود صرفا از روی قیافه قضاوت کرد]
excess cover treaty
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
his hat cover his fanily
هیچکس را ندارد
perforated cover plates
صفحات مشبک
excess loss cover
بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
perforated cover plates
صفحات سوراخدار
under cover of frind ship
بعنوان دوستی
cut and cover shelter
سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
cheque book cover
پوششدفترچهچک
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
his hat cover his fanily
خودش است و کلاهش
To cover (traverse)long distances.
مسافت زیادی راطی کردن
To cover up a fult ( defect , shortcoming ) .
عیب پوشی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com