English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (2 milliseconds)
English Persian
compass azimuth گرای مغناطیسی
compass azimuth گرای قطب نمای کشتی
Other Matches
azimuth نقطه شمال دایره قائمی که از مرکز جسم عبور میکند
azimuth گرای نجومی راس القدم
azimuth سمت نجومی
azimuth گرا
azimuth سمت
azimuth ازیموت ستاره السمت
azimuth نقطه جنوب
azimuth قوس افقی در جهت گردش عقربه ساعت واقع بین نقطه ثابتی
azimuth جهت
azimuth زاویه افقی درست نوک نوار نسبت به نوار مغناطیسی
azimuth موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
azimuth محور
azimuth circle قطب نمای نجومی هواپیما زاویه یاب نجومی صفحه قطب نمای کشتی
azimuth deviation انحراف گرا
assumed azimuth گرای فرضی
azimuth circle سمت گیر
azimuth angle زاویه گرای نجومی هواپیما
azimuth angle زاویه گرا
azimuth circle سمت نما
magnetic azimuth گرای مغناطیسی
altitude azimuth عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth circle دایره سمتیه
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
grid azimuth گرای شبکه
layihg azimuth گرای روانه کردن لوله توپ
azimuth deviation اختلاف گرای نجومی اختلاف سمت هواپیما
true azimuth گرای حقیقی
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
azimuth resolution تقسیمات سمتی
true azimuth سمت حقیقی گرای جغرافیایی
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
azimuth micrometer طبله میکرومتر سمتی
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
azimuth clamp دکمهقوس
corrected azimuth گرای تصحیح شده
azimuth fine adjustment تنظیم قوس صحیح
azimuth stabilized ppi صفحه رادار با سمت ثابت
azimuth equidistant projection وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
closing azimuth error اشتباه گرای بستن پیمایش
back azimuth method گرای معکوس در اخراج اشعه
back azimuth method گرای وارونه
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
azimuth adjustment slide rule خط کش محاسبات تنظیم گرا
with in compass بدون مبالغه
compass course مسیر مغناطیسی خودرو یاهواپیما یا تانک
compass به دست آوردن
compass saw اره تیغه باریک
compass پرگار
compass تدبیر کردن
compass مدارچیزی راکامل نمودن
compass باقطب نماتعیین
compass جهت کردن محصور کردن
compass حیطه
compass قطب نما
compass قطبنما
compass درک کردن
compass محدود کردن فهمیدن
compass دایره
compass پرگار قطب نما
compass جهت یاب
compass حدود وثغور حوزه
compass نقشه کشیدن اختراع کردن
compass گرد مدور
compass دور زدن
compass دوره
compass وسعت دایره
compass حدود
magnetic compass قطب نمای مغناطیسی
magnetic compass قطبنما
magnetic compass قطبنمای مغناطیسی
gyro compass قطب نمای نجومی
gyro compass قطب نمای ژیروسکوپی
induction compass قطب نمای القائی
inclination compass قطبنمای میلی
compass declination انحراف مغناطیسی قطب نما
gyro compass قطبنمای الکتریکی
hair compass پرگار سوزنی
magnetic compass قطب نما
liquid compass مایعقطبنما
compass bridge قطبنمایعرشهکشتی
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
to fetch a compass گردگشتن
to fetch a compass دورزدن
to box the compass جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
swinging the compass تصحیح انحراف قطب نما تصحیح خطای قطب نما
steering compass قطبنمای سکان
standard compass قطبنمای اصلی مغناطیسی
radio compass قطبنمای رادیویی
per standard compass برحسب قطب نمای استاندارد
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
mariner's compass قطبنمای دریایی
mariner's compass قطبنمای ژیروسکپی کشتی
compass point جهتقطبی
compensation of compass تصحیح قطبنما
astro compass قطب نمای ژیروسکوپی
compass card صفحه قطبنما
compass card گلباد
compass card صفحه قطب نما
compass calibration تنظیم انحراف قطب نما
compass calibration تنظیم قطب نما
compass bowl جام قطبنما
compass binnacle پایه قطبنمای مغناطیس stand compass : sys
compass bearing موقعیت برحسب قطبنما
compass bearing زاویه توجیه قطب نما
compass bearing سمت قطب نما
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
beam compass پرگار بازودار
aperiodic compass قطب نمای چفت شونده
aperiodic compass قطب نمای با عقربه چفت شونده
astro compass قطب نمای نجومی
compass compensation تصحیح قطب نما
compass compensation تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
compass stand binnacle compass
compass rose شمال نما
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass rose صفحه جهت یاب
compass swing قطب نما انحراف طولی قطب نما
compass platform bridge
compass plane رنده سینه
compass north شمال قطب نما
compass north شمال مغناطیسی
compass window شاه نشین نیم گرد
compass error جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
compass direction جهت قطبنمای مغناطیسی
compass direction گرای مغناطیسی
compass direction سمت قطب نما
compass declination انحراف قطب نما
compass swing چرخش خط محوری
compass meridian line قطبنمایخطنصفالنهار
aperiodic magnetic compass قطب نمای مغناطیسی بدون نوسان
compass acceleration error اشتباه قطب نما در اثر سرعت گرفتن کشتی یا هواپیما
compass acceleration error خطای شتاب جهت یاب
compass magnetic binnacle binnacle
gyro magnetic compass قطب نمای ژیروسکوپی ناوژیروسکوپ مغناطیسی
cross section of a liquid compass قسمتموربقطبنمایمایع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com